اقتصاد محیط زیست، شاخهای متمایز از علم اقتصاد است که ارزشهای مربوط به هر دو موضوع
اقتصاد و محیط زیست را با هم در نظر میگیرد و گزینههایی جدید را بر پایه این ارزشها مطرح مینماید.
هدف اصلی آن ایجاد موازنه بین فعالیتهای اقتصادی و اثرات محیط زیستی آنها با در نظر گرفتن همه هزینه فایدههای مربوط به آنهاست. اصول نظری اقتصاد محیط زیست از این جهت طراحی شده است که هزینههای آلودگی و تخریب منابع
محیط زیستی را محاسبه نماید.
عملاً منشأ اقتصاد زیستمحیطی در سال ۱۹۶۰ یعنی در زمان شروع اولین موج مدرن تفکر «سبز» و برداشتهای سیاسی در کشورهای پیشرفته، که به محیط زیست گرایی (او ریوردان، ۱۹۸۳) معروف است، میباشد. بدون تردید شالوده اقتصاد زیستمحیطی در طول دهه ۱۹۶۰ استوار گردید. اقتصاد زیستمحیطی شاخهای از علم اقتصاد بوده و تاریخچه مشترکی با رشته مادری آن دارد. برخی از ایدههای بنیادینی که چارچوب اقتصاد زیستمحیطی را بنا نمودهاند، ریشه در قرن نوزدهم میلادی دارند.
در ایران بر اساس ماده ۵۹ قانون برنامه چهارم توسعه بر ضرورت محاسبه ارزشها و هزینههای محیط زیستی و لحاظ این ارزشها و هزینهها در فرآیند امکانسنجی طرحهای توسعهای یا بعبارتی اقتصاد محیط زیست تاکید شده است.
تلاش برای تبیین منابع رشد اقتصادی منجر به معرفی انواع متعددی از سرمایه شد. اخیراً
سرمایه اجتماعی و سرمایه زیست محیطی مورد توجه قرار گرفته است. در همین راستا این مطالعه با هدف تحلیل نقش انواع سرمایه در اقتصاد ایران صورت گرفت.
برای این منظور از الگوی رشد نئوکلاسیک و دادههای دوره ۸۹-۱۳۵۳ اقتصاد ایران استفاده گردید. انواع سرمایه افزون بر سرمایه فیزیکی شامل سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی و سرمایه زیست محیطی در نظر گرفته شد. سرمایه زیست محیطی بصورت زیان حاصل از انتشار دی اکسیدکربن لحاظ گردید.
متغیرهای بیانگر سرمایه اجتماعی عبارت بودند از دسترسی به اینترنت و همچنین دسترسی به تلفن. برای سرمایه انسانی از سه متغیر شامل نرخ باسوادی، نرخ ثبت نام در دوره ابتدایی و همچنین تعداد دانشجویان استفاده گردید. همچنین فرض شد تکنولوژی افزون بر نیروی کار در قالب سرمایه فیزیکی نیز ظاهر میشود. یافتهها نشان داد سرمایه فیزیکی مهمترین عامل در رشد اقتصاد ایران است و بازده آن ۴/۰-۳/۰ به دست آمد.
اما نقش بسیار کمی برای متغیرهای
سرمایه انسانی و سرمایه زیست محیطی به دست آمد. همچنین نقش سرمایه اجتماعی بطور نسبی قابل پذیرش و مثبت برآورد گردید که در حدود یک سوم تا یک چهارم سرمایه فیزیکی میباشد.