امروزه کارشناسان اقتصادی، رشد و
توسعهیافتگی را بر اساس میزان افراد مشغول به کار آن جامعه میسنجند. افزایش رشد اقتصادی از طریق کاهش بیکاری، افزایش نرخ مشارکت نیروی کار، کاهش فقر و تخفیف عوارض ناشی از بالا بودن بیکاری پدید میآید؛ لذا برای پیشگیری از بیکاری نیروهای متخصص ضرورت دارد که نیازمندیهای نیروی انسانی کشور پیشبینی شود.
بیکاری از مهمترین مسائل اجتماعی در کشورهای در حال
توسعه است. کشور ما نیز به عنوان یکی از کشورهای در حال توسعه، از این قاعده مستثنی نیست. در زمینه تحلیل و تبیین علمی بیکاری در کشور، ضرورت کاربرد رویکردی تلفیقی به چشم میخورد، چرا که به نظر میرسد، با توجه به پیچیدگی و حساسیت مسأله بیکاری در ایران، جز از طریق رویکردی تلفیقی و علمی نمیتوان به تبیین و تحلیل صحیحی دست یافت در تحقیقی که پیش رو است، تلاش شده است تا با استفاده از رویکردی تلفیقی در حوزه اقتصادی، جامعه شناختی و جمعیت شناختی، روند، ابعاد و علتهای عمده بیکاری را در کشور، مورد بررسی قرار دهیم و با استفاده از نتایج حاصله و مقایسه نتایج با تحقیقات و راهکارهای ارائه شده در مطالعات خارجی، راهکارهایی کاربردی ارائه دهیم. نتایج تحقیق نشانگر آن است که بین عرضه و تقاضای نیروی کار در کشور هماهنگی دیده نمیشود. همچنین، بیکاری در ایران، از میان انواع گوناگون بیکاری در جهان -بیکاری اصطکاکی، ساختاری و نقصان تقاضا- از نوع بیکاری در نقصان در تقاضا است.
بیکاری در ایران دلایل گوناگونی دارد که از مهمترین آنها
دلایل اقتصادی، جمعیتی و جامعه شناختی است. از دلایل جمعیتی –جامعه شناختی میتوان به اندازه و ترکیب جمعیت (شمار، ترکیب سنی و جنسی) جمعیت که خود متاثر از باروری و مرگ و میر و مهاجرت است نام برد و دیگر، مشارکت در نیروی کار که بستگی به سن ورود به بازار کار و میزان مشارکت زنان در نیروی کار دارد، نام برد. از دلایل اقتصادی مؤثر بر بیکاری در ایران، بنا به رویکرد تحقیق باید از ساختار نامتناسب تولید، افزایش حجم نقدینگی در کشور نام برد که نمایانگر مدارهای توسعه نیافتگی در اقتصاد ایران است. سهم اشتغال نیز در بخشهای مختلف اقتصادی ناشی از آن است که بخش خدمات در کشور با بالاترین میزان اشتغال دارای کمترین بازده است.
مریم وحیدیان: آمارهای مربوط به
بیکاری در کشور حاکی از فزونی جمعیت «جوانان بیآینده» دارد که در سالهای اخیر مطابق نظر جامعهشناسان در مرکزیت اعتراضات معیشتی بودند. جوانانی که فشارهای معیشتی اقتصاد ایران لاجرم آنها را خانهنشین کرده است. نه تنها این جمعیت جوان بیشترین نرخ بیکاری را در بین سایر گروههای سنی دارند، بلکه شیفت گستردهای به سمت دلسردی در یافتن شغل در این نسل نیز دیده میشود. با وجود اینکه هر روز بر تعداد جوانانی که در مترو و خیابان در حال دستفروشیاند، افزوده میشود، اما مرکز آمار ایران در جدیدترین گزارش خود از نرخ بیکاری ۸.۹ درصدی خبر داد که نسبت به آمار سالهای قبل رقم کمی است؛ بنابراین باید دید چرا وقتی یافتن شغل برای جوانان روز به روز مشکلتر میشود، آمار حاکی از نرخ بیکاری ۸.۹ درصدی است. همچنین بررسی نرخ بیکاری گروه سنی ١٨ تا ٣٥ ساله نیز نشان میدهد که در پاییز ١٤٠٠، ١٦,١ درصد از جمعیت فعال این گروه سنی بیکار بودهاند.
براساس دادههای اخیر مرکز آمار ایران؛ «نرخ بیکاری جوانان ١٥ تا ٢٤ ساله حاکی از آن است که ٢٣,٦ درصد از فعالان این گروه سنی در پاییز ١٤٠٠ بیکار بودهاند.» ضمناً نرخ بیکاری فعالان این گروه سنی در مناطق شهری ۲۶ درصد بوده که از نرخ بیکاری مناطق روستایی که رقمی معادل ۱۷.۶ درصد است، رقم بیشتری را نشان میدهد. همچنین بررسی نرخ بیکاری گروه سنی ١٨ تا ٣٥ ساله نیز نشان میدهد که در پاییز ١٤٠٠، ١٦,١ درصد از جمعیت فعال این گروه سنی بیکار بودهاند.
اگرچه عنوان میشود که نرخ بیکاری گروه سنی ۱۵ تا ۲۴ سال نسبت به پاییز سال گذشته ۲.۱ درصد کاهش یافته است، اما عملاً جمعیت بیکاران این گروه سنی کاهش نیافته است بلکه در واقع در این سالها با پدیده کاهش جمعیت فعال مواجه بودهایم که در اقتصادهای رکود تورمی دولتها را با بحران کاهش نیروی کار مواجه میکند. در حالیکه سیاست جمعیتی در نتیجه همین بحران در چند سال اخیر متمایل به افزایش جمعیت بوده است، اما جوانانی هستند که اساساً به دنبال شغل نمیگردند.
براین اساس باید توجه کرد که پاییز امسال جمعیت غیرفعال کشور ۵۹.۱ درصد از گروه سنی ۱۵ ساله و بیشتر را نشان میدهد که جمعیتی ۳۷ میلیون و ۳۱۷ هزار نفری است. در حالیکه در واقع جمعیت غیرفعال گروه سنی ۱۵ ساله و بیشتر کشور در پاییز ۱۴۰۰، رقم ۷۲۶ هزار نفر به جمعیت غیرفعال گروه سنی ۱۵ ساله و بیشتر نسبت به پاییز سال ۹۹ و ۲ میلیون و ۹۰۷ نفر نسبت به پاییز ۹۸ افزوده شده است. در واقع پاییز امسال نسبت به پاییز سال گذشته ۱۱ هزار نفر از جمعیت فعال کشور کم شده است که این تغییر کاهش ۰.۰۴ درصدی را نشان میدهد.
در واقع کاهش نرخ بیکاری گروه سنی ۱۵ تا ۲۴ سال به علت ایجاد فرصتهای شغلی جدید نبوده است. به میزانی که از جمعیت فعال کشور به سمت بازنشستگی و از کار افتادگی ناشی از حوادث کار و ... سوق داده شده است، حتی به همان میزان نیز فرصت شغلی برای جمعیت جدید ایجاد نشده است. به عبارت دیگر فرصتهای شغلی در سال ۱۴۰۰ نسبت به پاییز سال ۹۹ کمتر شده است. با اینحال طبق گزارش مرکز آمار ایران؛ بررسی نرخ بیکاری افراد ١٥ ساله و بیشتر نشان میدهد که ٨,٩ درصد از جمعیت فعال (شاغل و بیکار)، بیکار بودهاند. بررسی روند تغییرات نرخ بیکاری حاکی از آن است که این شاخص، نسبت به فصل مشابه در سال قبل (پاییز ١٣٩٩)، ٠.٥ درصد کاهش یافته است.
مسئله اینجا است که جوانان بیش از دیگر گروههای سنی در معرض اشتغال ناقص قرار دارند. این جوانان بیآینده به علت نداشتن سابقه کاری و از طریق شرایطی که طرحهای استاد-شاگردی ایجاد کرده، دارای مشاغل ناقص هستند. براساس گزارش مرکز آمار ایران؛ اشتغال ناقص در پاییز ۱۴۰۰ معادل ۲ میلیون و ۵۰۵ هزار نفر از جمعیت فعال اقتصادی کشور بوده است که سهم ۲۶ درصدی اشتغال کشور را نشان میدهد. براساس تعریف، اشتغال ناقص به مشاغلی با ساعات کاری کمتر از ۴۴ ساعت در هفته میگویند که به علت افزایش برونسپاریها، عدم نظارت وزارت کار بر اجرای قانون کار در کارگاهها، خروج کارگاههای زیر ۱۰ نفر از شمول قانون کار و ... افزایش یافته است. این مشاغل اغلب بدون بیمه نیز هستند. پاییز امسال بر جمعیت دارای اشتغال ناقص بیش از ۱۹۸ هزار نفر افزوده شده است که ۷.۹ درصد افزایش مشاغل ناقص را نشان میدهد. در واقع دولت نه تنها چندان نتوانسته به لحاظ کمی مشارکت اقتصادی کشور را افزایش دهد بلکه بر مشاغل ناقص نیز افزوده است.
این اولین بار نیست که دولتها عملاً با ایجاد تغییراتی در مفاهیم و تعاریف نرخ بیکاری را کمتر اعلام میکنند، اما بررسی آمار نشان میدهد وضعیت بحران بیکاری جوانان بیش از چیزی است که اعلام میشود.