ایران همواره در معرض تهدیدهای اقلیمی همچون
خشکسالی و کمبارشی بوده است. از سوی دیگر شاهد رشد سریع خشک شدن جنگلها هستیم که در صورت ادامه این روند، تا ۲۰ سال آینده کویرهای ایران از جمله کویر بزرگ مرکزی ایران خشک خواهند شد، به نوعی که کویر مرکزی ایران که بزرگترین کویر دنیا است، تا ۲۰ سال آینده وجود نخواهد داشت. نکته مهم اینکه به دلیل برداشت آبهای زیر زمینی، دیگر آبی در زیر کویر وجود ندارد و این کویر آنقدر خشک شده که نمک موجود در سطح زمین، طوفانهای نمک را ایجاد کرده است.
از سوی دیگر در ۷۰ سال گذشته هفت میلیون هکتار از جنگلهای زاگرس از بین رفته و در حال حاضر تنها پنج میلیون هکتار جنگل در زاگرس باقی مانده و اینچنین که به نابودی جنگلها و مراتع کشور کمر همت بستهایم، تا ۵۰ سال آینده تمامی جنگلها و در ۸۰ سال آینده تمامی مراتع را از دست میدهیم. بدتر اینکه کمربند بیابانهای دنیا از کشور ما میگذرد؛ متوسط بارندگی جهانی ۶۰۰ میلیمتر، اما در کشور ما ۲۳۵ میلیمتر یعنی یک سوم متوسط جهانی است که بر این اساس کشور ایران از نظر بارندگی در مناطق آب و هوایی خشک و نیمه خشک قرار میگیرد.
تصور این اطلاعات به اندازهای نگران کننده است که میتواند به چالشهایی همچون بیابانهای بی آب و علف آفریقا، زنان و کودکانی که استخوانهایشان از فرط گرسنگی بیرون زده، اقتصاد ورشکسته، مهاجرت نخبگان، فرار گسترده سرمایه و سرمایه دار و... منجر شود.
در این شرایط دور از ذهن نخواهد بود اگر پیش بینی جنگ آب از سوی اقتصاددانان، بیش از اینها باعث نگرانی شود. باید باور کنیم که جنگ سالهای آینده، جنگ بر سر آب خواهد بود. این در حالی است که حدود ۷۲ درصد سطح کره زمین با آب پوشیده شده، اما ۹۷ درصد این آبها شور و بالقوه غیر قابل استفاده هستند که نشان میدهد جهان گرفتار بی برنامگی و روزمرگی است.
امروزه با وجود گسترش خشکی، هیچ برنامه جدی برای مقابله با این معضل دیده نمیشود، در حالی که میتوان از این حجم گسترده آبی، نهایت استفاده را کرد. البته کشور ما از منابع آبی خوبی برخوردار بود که در صورت مدیریت بهینه، میتوانست سالها پاسخگوی نیازهای آبی کشور باشد، اما با جانمایی نامناسب برخی صنایع آببر همچون فولادسازیها و کشت بی رویه محصولاتی که آب زیادی مصرف میکند، شاهد استفاده بی رویه از منابع آبی کشور بودیم.
با این وصف به نظر میرسد در بحران جدی آبی قرار داریم و چنانچه هر چه سریعتر چاره اندیشی نشود، بحران آب به بحران اجتماعی، اقتصادی و حتی امنیتی تبدیل میشود که نمونه آن را در تجمع کشاورزان اصفهانی در بستر خشک زاینده رود شاهد بودیم.
اما سوال اینجاست که به نقطه پایان رسیده ایم یا راهکاری برای مدیریت خشکسالی وجود دارد؟ آیا باید صنایع بزرگ را به حاشیه دریاها منتقل کنیم که به هیچ عنوان درست و توجیه پذیر نیست، زیرا نه تنها زمانبر و هزینهبر است، بلکه در زمان انتقال این صنایع، با کاهش تولید رو به رو میشویم که برای جبران کمبود، باید دست به واردات گسترده بزنیم و دلارهای بسیاری را در شرایط سخت تحریم صرف واردات کنیم.
بهترین راهکار این است که با استفاده از فناوریهای روز، آب شور دریاها را شیرین و به مناطق خشک داخلی منتقل کنیم. در این صورت نه تنها مجبور نیستیم صنایع موجود را منتقل یا تعطیل کنیم، بلکه میتوانیم آب مورد نیاز کشاورزان را نیز تامین کنیم و از سوی دیگر ذخایر زیر زمینی نیز به مرور زمان احیا میشود، زیرا دیگر نیازی به حفر چاه جدید یا تعمیق چاههای قدیمی برای استخراج آب نیست.
مهمتر آنکه تبدیل آب شور دریاها به آب شیرین باعث درآمدزایی جدیدی میشود و اشتغالزایی ماندگاری را بدنبال خواهد داشت و حتی میتوان برای صادرات آب شیرین مازاد هم برنامه ریزی داشت.
آنچه این مهم را با چالش رو به رو میکند، کمبود یا بهتر بگوییم نبود سرمایه گذار است. چه کسی حاضر است برای سالهای طولانی سرمایه گذاری کند تا روزی بتواند آب شیرین را به مناطق داخلی ایران منتقل کند؟ از مطالعه و گرفتن مجوز از دستگاههای متولی تا جانمایی و خرید دستگاه آب شیرین کن، لوله کشی و انتقال آب، به گنج قارون، صبر ایوب و عمر نوح نیاز دارد.
در حالی که دولت برای انجام این پروژه بزرگ توان مالی لازم را ندارد و همین لحظه نیز با کسری بودجه سنگینی رو به رو شده، نباید چشم امیدی به دولت داشت، زیرا سالهاست بحث انتقال آب از خلیج فارس، دریای عمان، دریای خزر و رودخانه ارس به مرکز ایران مطرح میشود، اما تاکنون اتفاق خاصی رخ نداده و تنها همایشهایی برگزار شده که هزینه این همایشهای بی خاصیت بر دوش بیت المال سنگینی میکند. بنابر این لازم است از توان بخش خصوصی استفاده شود که این سوال مطرح میشود کدام بخش خصوصی میتواند این پروژه عظیم را اجرایی کند؟
با وجود همه ناامیدی ها، یک معدن بزرگ پیدا شد که «زنگوله را به گردن گربه بیندازد». محمد فلاح مدیر عامل شرکت سنگ آهن
گهرزمین با اشاره به اهمیت معادن جانجا، جبال بارز در توسعه هفت شهرستان جنوبی استان کرمان و خراسان جنوبی و مشارکت شرکت در بهره برداری از این معادن اظهار امیدواری کرد تا شهریورماه حداقل یک توده از پهنه جبال بارز مورد بهره برداری قرار گیرد. وی گفت: با مشارکت در معدن جانجا و انتقال آب به مناطق خشک و حل مشکل آب کشور، خشنودی مقام معظم رهبری مدظله العالی را فراهم کنیم. فلاح گفت: خلق ثروت، درست هزینه کردن این ثروت، تولید و اشتغالزایی و همچنین نقد منصفانه در نیل به اهداف والای یک مجموعه تاثیر بسزایی دارد. این ادبیات نشان میدهد که گهر زمین فقط به فکر بالا بردن درآمد شرکت نیست، بلکه میخواهد در اثر مقابله با خشکسالی، نامی ماندگار در سراسر ایران داشته باشد. به امید آنکه نگاه فرا ملی به رویکردی همگانی تبدیل شود.