نامگذاری مناسبتی با هدف بررسی عملکرد در آن حوزه خاص صورت میگیرد تا معلوم شود در چه نقطهای بوده ایم و اکنون در کجا ایستاده ایم. هفته دولت نیز یکی از مناسبتهاست تا هم دولت کارنامه یک ساله خود را ارایه کند و هم مردم با بررسی عملکرد و مقایسه آن با وعدههای داده شده، تکلیف خود را بدانند و مشخص شود دولتمردان تا چه اندازه در رسیدن به اهداف تعیین شده، نقش آفرینی کرده اند. نکتهای که در بررسی عملکرد دولت میتواند موثر باشد، حرکت در مسیر سیاستگذاریهایی است که از سوی مقام معظم رهبری ترسیم میشود. این سیاستگذاریها در اولین دیدار هیات دولت از سوی رهبر انقلاب تعیین میشود و با حضور کابینه در محضر رهبر انقلاب که به مناسبتهای مختلف از جمله هفته دولت صورت میگیرد، تمدید میشود.
زمان شتابان میگذرد
اما مقام معظم رهبری در اولین دیدار کابینه سیزدهم خطاب به دولت تاکید کردند که «زمان شتابان میگذرد و این چهار سال زود تمام میشود؛ از هر ساعتی، از هر فرصتی استفاده کنید و نگذارید وقتی را که متعلّق به مردم و متعلّق به اسلام است، تضییع بشود». بنابر این گذشت یک ساله و مطالبات عقب مانده نشان میدهد که باید نگران سه سال باقیمانده از عمر دولت سیزدهم باشیم و آرزو کنیم که بهبود شرایط سرعت بگیرد.
توصیههای حکیمانه و دلسوزانه
رهبر انقلاب در توصیههایی که به دولت داشتند، بر مردمی بودن تاکید کردند و فرمودند: «مشکلات را با مردم مطرح کنید البتّه سعی کنید حرف زدن شما موجب یأس مردم نشود». «همهی ما اشتباه میکنیم؛ از مردم عذرخواهی کنید». «گزارش خدمات خودتان را هم به مردم بدهید؛ گزارش صادقانه، بدون مبالغه، بدون بزرگنمایی؛ صادقانه [بگویید]این کارها را انجام دادهاید». «در زمینه عدالت عقبیم، خیلی باید کار و تلاش کنیم». «با فساد باید مقابله کرد. باید مسئلهی تعارض منافع شخصی و منافع عمومی و رشوه و اختلاس و [امثال]این حرفها در دستگاههای دولتی حل بشود». «اعتماد مردم متأسّفانه یک مقداری آسیب دیده و بایستی ترمیم کنید». «انسجام دولتی یعنی از درون مجموعهی دولت حرفهای مختلف درنیاید؛ یکی یک چیزی بگوید، یکی برود خلاف آن را بگوید». «در بدنهی دولت و مدیریّت میانی از جوانهای زبده هر چه میخواهید استفاده کنید». «از نخبگان خارج از دولت استفاده کنید؛ جایی که میتوان از نظر یک نخبهای استفاده کرد، بحث جناحهای سیاسی و امثال اینها را بکل در این قضیّه کنار بگذارید». «تورّم بالا یکی از اساسیترین مشکلات است؛ کسری بودجه هست؛ معیشت مردمِ کمدرآمد هست، کاهش ارزش پول ملّی هست، کاهش قدرت خرید مردم هست؛ مشکلات فضای کسب و کار هست، مشکلات نظام بانکی هست. اینها مشکلات اقتصادی کشور است که بایستی برای هر کدام از اینها جداگانه برنامهریزی و کار کرد و حلّ این مسائل، مهم است».
توصیههای بر زمین مانده
با نگاهی به وضعیت کشور، متوجه میشویم که بسیاری از توصیههای مهم و تاثیرگذار، بر زمین مانده که باید آسیب شناسی شود. اینکه به چه دلیل موفق نشده ایم به وعدهها عمل کنیم نکته بسیار مهمی است، زیرا وقتی بررسی همه جانبه صورت بگیرد، میتوانیم مشکلات و چالشها را مدیریت کنیم و دستاوردهای مناسبی برای پشت سرگذاشتن موانع بدست بیاوریم.
سهمیه بندی تقصیرها
بر اساس آنچه قانون اساسی تعریف کرده، مدیریت کشور در اختیار قوای سه گانه است که البته قوه مجریه نقش اساسی را ایفا میکند، بنابر این اگر مدیریت در همه بخشها مثبت و موثر باشد، دولت نقش اصلی را دارد و اگر با چالش رو به رو شده، دولت باید پاسخگو باشد. اما سوال اینجاست که باید تمام تقصیرها را برگردن دولت بیندازیم؟ براستی مردم نقشی در مشکلات، بحران آفرینی ها، گرانی، تورم و آشفته بازار ندارند؟ واقعیت این است که باید به نقش مردم توجه ویژهای داشته باشیم.
مافیای بحران آفرین
هنگامی که به عناوین بحران آفرین در اقتصاد توجه میکنیم، با چالشهایی همچون مافیا، منفعت طلبان شخصی، بی توجهان به منافع ملی، دامن زنندگان به مشکلات، سیاه نمایی ها، مشکل زایی غیر ارادی، بحران آفرینان ناآگاه و بسیاری موارد دیگر رو به رو میشود که هر کدام میتواند همچون وزنهای سنگین بر پای اقتصاد کشور سنگینی کند و نه تنها سرعت پیشرفت اقتصادی را بگیرد بلکه در بسیاری از موارد حرکت اقتصاد را متوقف میکند. وقتی سخن از مافیا به میان میآید، گروهی منفعت طلب در ذهن تداعی میشود که همه چیز را قربانی منافع شخصی خودشان میکنند. مافیا از هر دستاویزی برای کسب درامد استفاده میکند که ابزارهایی همچون احتکار، گران فروشی، دامپینگ، قاچاق و... را در اختیار دارد. برای مافیا تفاوتی نمیکند که مردم در چه شرایطی زندگی میکنند، سفرههای خالی مردم، بحرانهای اقتصادی، اعتراضهای خیابانی و هر چالش دیگری که بتواند منافع مافیا را تامین و تضمین کند، مورد استقبال قرار میگیرد و به آن دامن زده میشود. بنابر این در شرایطی که دولت با تمام توان سعی میکند مشکلات را مدیریت کند، مافیا بحران آفرینی میکند تا به خواستههای خود برسد.
بحران آفرینی از سرناآگاهی
بدترین نوع بحران آفرینی، رفتارهایی از سرناآگاهی است. هنگامی که مافیا با ابزار شایعه، اقتصاد را به چالش میکشد، آن دسته از مردمی که قدرت تحلیل و بررسی مناسبی ندارند، یک باره به بازارها هجوم میآورند و بر بازار کاذب دامن میزنند. در این شرایط که به واسطه رشد تقاضای غیر واقعی، بازار توان تامین این حجم یک باره تقاضا را ندارد، کمبود صورت میگیرد و کمبود عرضه باعث افزایش قیمت میشود. در نتیجه مافیای بحران آفرینی با افزایش تقاضای کاذب، قیمت را بالا میبرد، کالاهای موجود در انبارهایش را با سود وحشتناک به مردم ناآگاه میفروشند و آنچه در این بازی نصیب اقتصاد میشود، مقابله مردم با دولت است. در حالی که عامل اصلی بحران آفرینی خود مردم هستند، همین مردم دولت را مقصر بحران توصیف میکنند و در بی اعتمادی به دولت شکل میگیرد.
به همدیگر رحم کنیم
متاسفانه برخی رفتارها به اندازهای سوال برانگیز است که همه چیز را زیر سوال میبرد. هنگامی که یک نفر از صبح تا شب در خیابانها میچرخد تا کالاهای موجود در بازار را بخرد و در خانه اش انبار کند، نه تنها اقتصاد را زیر سوال میبرد، بلکه دینمداری خود را نیز زیر سوال برده است. در شرایطی که اسلام بر رعایت حال همنوعان و همسایگان تاکید کرده، چگونه عدهای با هجوم به بازار، ارزاق عمومی و کالاهای مورد نیاز همسایگان و دیگر مسلمانان را در خانه خودشان احتکار میکنند؟ این در حالی است که بارها در احادیث و روایات بر رعایت حال همسایگان و مسلمانان تاکید شده است.
بحران آفرینی سیاسی
بدترین اتفاقی که در عرصههای مقابله با مدیریت کشور رخ میدهد، ایجاد توقع از دولت و کاهش نقش مردم است. در شرایطی که میتوان فرهنگ مدیریت مصرف، رعایت حال همنوعان و همیاری را تقویت کرد، درحرکتی از سر عمد، چالش افرینی صورت میگیرد. رفتار و کردار بحران آفرینی در نهایت به زیان مردم تمام میشود در حالی که در بسیاری موارد از بازیهای سیاسی سرچشمه میگیرد که نمونه آن را در سیاست خارجی به وفور شاهد هستیم. در شرایطی که اطمینان داریم بحران اقتصادی از سیاست خارجی نشات میگیرد و اگر برجام به نتیجه برسد، فشارهای تحریم برداشته میشود، در قالب تسویه حسابهای سیاسی، به دولت فشار وارد میشود تا توافقی صورت نگیرد.
ذهنهای درگیر
آنچه غیر قابل انکار است، درگیری ذهنی مردم است. اینکه مردم در شرایط نامناسب اقتصادی هستند، حقوقهای پایینی دریافت میکنند و گرانی و تورم به هر دلیل، زندگی را برای مردم سخت کرده، امری غیر قابل انکار است. در این شرایط که بیش از ۳۰ درصد مردم زیر خط فقر زندگی میکنند، نمیتوان انتظار تحمل بیشتر را داشت که همین شرایط باعث میشود مردم کمترین هماهنگی و همکاری را داشته باشند. باید بپذیریم که سفرههای خالی و شرمندگی نان آور نزد زن و فرزند، هرگونه گذشت، تحمل و همکاری را با دولت کاهش میدهد و حتی مقابله در اولویت قرار میگیرد.
ضرورت تلاش بیشتر دولت
اکنون که یک سال از عمر دولت سیزدهم گذشته، بسیاری از مشکلات آزاردهنده خود نمایی میکند و مردم نیز که به حق دولت را متولی رفع مشکلات میدانند، نگران کمکاری هستند. در حالی که هیچ دولتی بنای کمکاری ندارد و هر دولتی روی کار میآید، بدنبال آن است که ردپای مثبتی از خود برجای بگذارد. اکنون تورم رشد وحشتناکی داشته، حقوق به اندازه تورم بالا نرفته، قدرت خرید مردم پایین آمده است، برجام به نتیجه نرسیده، ارزش پول ملی سقوط کرده و مردم بامشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکنند، این وضعیت باعث شده تا مردم انتظار بیشتری از دولت داشته باشند و دولت نیز مکلف است بر تلاش خود بیفزاید. اگر رییس دولت سیزدهم بنا دارد دولت چهاردهم را نیز تشکیل دهد، باید شرایط را بهبود بخشد.