خوشبختی از آن شیرینی هایی است که باید گرم گرم نوش جان کنید

پول نیوز - امروز با دکتر فریبا قدرتی بنیانگذار مهندسی خوشبختی در ایران و مدرس کارگاه های خوشبختی همکلام شدیم تا بتوانیم تجربیات او را برای خوانندگان بازگو کنیم که در ادامه میخوانید:

 
فریبا قدرتی: به نام خدای مهربان. به طور کلی همه نویسندگان و هنرمندان جهان به سه مسئله عشق، خانواده و خوشبختی توجه نموده و آن را از دیدگاه ها و نظرات مختلف و متفاوت مورد بررسی قرار داده اند هر جا که به دنبال ابزاری برای نمود خلاقیت بوده اند از آنها وام گرفته اند و همچنین برای توصیف مسائل روحی قهرمانان به مقوله خانواده و اهمیت آن اشاره کرده اند و یا برای بیان موفقیت انسان های بزرگ به این مفاهیم استناد کرده اند.

 

به درستی خوشبختی از آن شیرینی هایی است که باید گرم گرم نوش جان کنید و من با این تفکر سالیانی است که روی مقوله خوشبختی متمرکز شدم آنجایی در حیرت فرو رفتم که متوجه شدم که در برخی از کشورها سالیان زیادی است که از خوشبختی صحبت می کنند و در مسیر عصبی مغز انسانها این مطلب وجود دارد و سینه به سینه  به نسل های بعدی منتقل شده است. وقتی به قرآن کریم رجوع کردم دیدم به تعبیر قرآن کریم: خوشبختی ارمغان کسی است که جان خود را از پلیدی تطهیر کند و بدبخت کسی است که به ناپاکی بگراید.

 

این بحث دغدغه من از دوران نوجوانی بود و به شدت جذب سلوک معنوی و خودسازی بودم و تعریف زندگی برای من یک سفر بود یک سفر روحانی به سوی تعالی و کمال با تعریف بالا زندگی برایم بسیار خوشایند شده بود از همان عوان نوجوانی با تلاش و کوشش برای رشد خود و البته با افزایش روز به روز ارتباطات اجتماعی و انجام کارهای خیر و انسان دوستانه برای دستیابی به بهترین نسخه وجودی خود رهسپار بودم پاک بودن، زلال بودن و شفاف بودن برای من واژگان اصیل و دوست داشتنی بودند.

 

بسیاری از روزها در دوران دبیرستان به خاطر گم شده ای در وجودم اشک می ریختم و کمال را از خدا آرزو می کردم پس از عبور از دوران دبیرستان و ورود به دانشگاه مرحله جدید زندگی من آغاز شد امّا شاید مهمتر از دانشگاه که برای تکمیل درس به آن دل بسته بودم، دانشگاه زندگی با رویکرد متفاوت برای من خودنمایی می کرد.

 

من در حالی که از مقاطع سنی خود گذر می کردم بواسطه تغییرات، رنج ها و سختی ها گذار نیز شامل حال من شده بود گذاری همراه با تغییر و تحول به قول فردوسی حکیم: 

اگر شهریاری و گر هوشیار            تواند گذاری و او پایدار

و من در آن روزهای دور تصمیم داشتم به این گذار آگاه باشم تلاش می کردم گذر را بیاموزم و گذار را بپیمایم که گذر آموختنی است و گذار پیمودنی همراهی این دو با هم یک فرایند بسیار زیبا با محصول خوشبختی بود من در گذر زندگی با اشتیاق بی حد حرکت می کردم و با تمام توان در فکر جذب محصول بودم و در گذار آن تجربه های دردناک زندگی را می بوسیدم و سرمه چشم می کردم و هر پله و مرحله را با دقت و هر ازگاهی با استاد طی می کردم دقیقاً یادم می آید زمانی که با رنج زیاد در زندگی دست به گریبان بودم رنجم را پذیرفته بودم رنج هایم مرا هوشیارتر می کرد و مرتب خود را در مسیر تغییر که البته آسان هم نبود قرار می دادم باری از آنجا که گذار با گذر عمر اتفاق می افتد هر چه روزهای بیشتری را درک کردم احساس بهتری را دریافتم احساس زیبا از زندگی بی نظیری که هم اکنون در دسترس ماست:
 
 آنچه می بیند جوان در آینه           پیر اندر خشت می بیند همه   (کتاب مولوی دفتر پنجم)

 اینگونه بود که به خوشبختی فکرکردم و به مفهوم عمیق آن پی بردم دقیقاً یادم می آید زمانی که با رنج زیاد در زندگی دست به گریبان بودم رنجم را پذیرفته بودم رنجهایم مرا هوشیارتر می کرد و مرتب خود را در مسیر تغییر که البته آسان هم نبود قرار می دادم من در اوج رنجهایم بیچارگی را شاید فقط سه روز تحمل کردم و درد کشیدم دردی جانکاه که می توانست شیرازة وجود یک انسان را به یغما ببرد یادمان باشد روبرو نشدن با واقعیت دردهای جانکاه زندگی کمک می کند که یک درد خود ساخته به زندگی وارد شود و آن همان رنج خود ساخته است امّا بعد از سه روز متوالی اشک، آه و حسرت زخم زندگیم را پذیرفتم و سعی کردم رنجم را درک کنم من پذیرفتم این فرصت نه چندان خوشایند برای بیدارکردن من بود و بعد از رسیدن به آگاهی بیچارگیم تمام شد و با غرور و سرافرازی با آغوش باز دروازه های وجودم به روی خوشبختی باز شد و از آنجا بود که بعنوان رسالت اصلی خودم پذیرفتم که الهام بخش زندگی باشم و انتقال دهندة عشق، شادی و خوشبختی برای مردم خوب کشورم باشم.

*به نظر شما انسان خوشبخت کیست؟
من جای خوشبختی را در زندگی یافتم که با رنج و سختیهای عجیب زندگی مواجه شدم اما آنها نتوانست مرا از پای درآورد چون همیشه فکر می کردم که زندگی جریان دارد من عاشق دنیا هستم و زندگی را دوست دارم و سعی کردم در هیچ شرایط بحرانی از این خوشبختی خودساخته فاصله نگیرم خوشبختی و خوشحالی را حق خود می دانستم که البته لازم به ذکر است که در مجالی دیگر توضیح خواهم داد که این مسئله با بحث عزت نفس ارتباط تنگاتنگ دارد من از زندگی آموختم که درکنار هرگریه لبخندی وجود دارد و ما می توانیم خوشحالی و حال خوب را درک کرده و به تمام اطرافیان خود هدیه دهی.

 

قرآن کریم: ان الانسان فی کبد ما انسان را در رنج آفریدیم و در جایی دیگر قرآن کریم می فرماید: ان مع العسریسرا بعد از هر سختی آسانی است.

انسان خوشبخت انسانی است که در مسیر زندگی به خودشناسی رسیده لایه های وجود خویش را شناخته و استعدادهای انسانی بویژه استعدادهای عالی وجود خود را از قوه به فعلیت رسانده باشد.  قطعاً حرکت در مسیری اینچنین پرفروغ، جهان درون ما را به آرامش خواهد رساند و بدون شک پرتوآن جهانی را آرام خواهد کرد.
 سؤال: شما بنیانگذار مهندسی خوشبختی در ایران و برگزار کننده کارگاه های خوشبختی هستید از نقطه عطف زندگیتان برایمان بگویید.

ببینید زندگی کردن برای همه ما نایاب ترین چیز در دنیا است که فقط یکبار اتفاق می افتد و شادمانی که در نتیجه یک سبک

زندگی حاصل می شود قطعاً به سرعت اتفاق نمی افتد شادمانی یک محصول فرعی است و البته تحقیقات نشان داده است شادی رابطه مستقیمی با مسائل همچون روابط ، تعاملات اجتماعی، وضعیت فرد از نظر داشتن شریک زندگی ،کار ، درآمد و حتی نزدیکی به انسانهای شاد دارد از عواملی که مرتبط با خوشحالی هستند می توان از عشق، خوشبینی ، احساس آزادی ، فعالیت ، امنیت، سلامتی، معنویت، نوع دوستی، دور اندیشی، شوخ طبعی و هدف گذاری یاد کرد. که این ویژگیها کسب کردنی است و در گذر عمر با تلاش و کوشش بدست می آید شاید یکی از دلایلی که من می توانستم در بحرانی ترین شرایط زندگیم را دست خوش تغییر کنم و به رخدادهای شیرینی دست پیدا کنم اول پذیرش تمام و کمال زندگیم بوده است.

 

به عبارتی مسئولیت زندگی خود را به عهده گرفتم و از بهانه های مثل شرایط بد جامعه، خانواده، کشور، شرایط نامناسب اقتصادی، دوری کردم و در واقع هیچگاه به دنبال دستی مهربان برای گذران و ارتقاء اوقاتم نبودم مگر مهربانی های حضرت دوست، شاید آن لحظه در زندگی به احساس آزادی وآزادگی رسیدم که چشمان خدای مهربان را حاضر و ناظر بر احوالم دیدم و از قید همه رنگ ها و دغدغه ها آزاد شدم آگاهی من به این مسئله که در سفر زندگی فقط خود انتخابگر هستم و راننده این اتومبیل کسی جز خودم نیست و از آن مهمتر هو معکم اینما کنتم فهمیدم که هر کجا که باشم خدای مهربان با من است نقش تعیین کننده در این سفر روحانی برایم داشت.

* از کارگاه های خوشبختی برای ما بگویید
طبیعتاً کارگاهی در مسیر تغییر افکار و باورهای انسان های خوب و مهربانی است که در واقع شاید برخی ره گم کرده اند و برخی هرگز به تغییر باورهای خود نیندیشیده اند.

 

چندی پیش کارگاهی به نام «گم شدة حس خوشبختی با طعم یونگ» را برگزار کردم که در آن علاوه بر اینکه به عزت نفس و تأثیر آن بر سلامت روان اشاره کردم توسط استاد مدعو به روانشاسی افراد برون گرا و درون گرا اشاره داشتیم که این امر برای مخاطبین بسیار جذاب بود و در واقع به بیان خودشان قادر شده بودند ریشه بسیاری از اختلافات در زندگی را در تیپ شخصیّتی گوناگونی که دارند بیابند ما به شرکت کنندگان آموزش می دهیم که اگر با تکنیک های ارائه شده قادر شوند که به مسائل مثبت و خوب فکر کنند جسم و روحشان واکنش های مثبتی نشان می دهد و سرشار از انرژی می شوند و در صورتی که بر اتفاقات و مسائل منفی تمرکز کنند یا ساعت ها عصبانی باشند یا استرس، اضطراب و کینه در ذهنشان داشته باشند تأثیرات ویران گری روی سیستم جسمی و روحی آنها دارد به بیان دیگر به مغز هر خوراکی که بدهیم به آن مدل عادت می کنیم پس خوراک سالم و مثبت بدهیم تا مسیر عصبی مغزمان را به سمت شادی، نشاط، امید و آرامش هدایت کنیم.
 
                                                    
 گفت و گو : مهسا اخلاقی