به گزارش پول نیوز، صادق خرازی گفت: اگر مردم و کنشگران سیاسی کشورشان را دوست دارند و میخواهند با کشوری روبرو نباشند که در قانون، حقوق و مسائل مالیه مردم تصرف میشود، باید دولتی انتخاب شود که بتواند در چارچوب منویات نظام و حاکمیت ملی، خود را توسعه بدهد.
_ شرایط انتخابات ۱۴۰۰ باتوجه به عدم اعتماد چگونه خواهد بود و چه چیزی میتواند مردم را پای صندوقها حاضر کند؟
دولت و اجزای مختلف نظام میدانند که انتخابات بسیار مهم است. شاید انتخابات پیش رو مهمترین انتخابات سیاسی در تاریخ ایران بعد از انقلاب باشد. در حال حاضر پرونده ایران در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی، روی کارآمدن بایدن از یک طرف و بلاتکلیفی دولت آمریکا در مقوله مذاکرات از طرفی دیگر و همچنین وضعیت منطقه و خلیج فارس و وضعیت عراق و سوریه و بحرین و دنیای پیرامونی ما، تماما مطرح است. بطور کلی قدرتمند شدن ایران در
منطقه هزینههایی دارد. بخشی از هزینه این قدرتمند شدن را حاکمیت و بخش دیگر را مردم میپردازند. هم مردم باید توجیه شوند و هم ضروری است، آگاهانه و به طور شفاف با مردم صحبت شود و هم همه نحلههای فکری و کنشگران سیاسی کشور حق مداخله در سرنوشت خود را داشته باشند. دیگر نمیشود با ادبیات دوران جنگ سرد با مردم ایران صحبت کرد. اگر حاکمیت این وضعیت را درک کند که به نظر من درک میکند باید ادبیات خود را با جامعه تغییر دهد تا مردم حس کنند، این انتخابات در جزئیات زندگی و حفظ امنیتشان تاثیر گذار است و در اشتغال و آینده فرزندانشان تاثیر دارد. اگر مردم چنین حسی داشته باشند به میدان میآیند، ولی اگر شرایط مثل امروز باشد و اراده و تصمیمی برای تغییر از سوی حاکمیت برای جذب اعتماد و دخیل سازی مردم در تغییرات آینده توسط خود آنان وجود نداشته باشد، شرایط نگران کننده خواهد بود.
_ حس میشود در عرصه سیاست خارجی صدای واحدی از کشور شنیده نمیشود و مجلس ساز خود را میزند و حتی آدمهایی بی ربط به سیاست خارجی نظر میدهند، گویی در کشور ما سیاستی واحد در حوزه دیپلماسی وجود ندارد؟
مسئولیت سیاست خارجی در کشور با دولت و در نهایت با رهبری و شورای عالی امنیت ملی است. مجری همه سیاستهای اتخاذ شده، دولت است این اصل را همه دنیا میداند. در مقابل ما میدانیم در آمریکا سیاستی خارجی وجود دارد که از سویی در سنا ایران را تهدید میکنند و از سوی دیگر در کنگره ایران را به نوع دیگری، تهدید میکنند و از جانبشان تهدید نظامی میشویم و حتی بخش نظامی و میلیتاریسم در آمریکا با آن نگاه بی تهدید موافق نیست، ولی ما زبان رسمی
دیپلماسی را از شورای ملی امنیت آمریکا و از زبان وزیر امور خارجه و رییس جمهور میشنویم. آنها نیز در دنیا به زبان وزیر امور خارجه و رییس جمهور و رهبری چشم میدوزند و ما در این بخش صدای واحدی داریم. حال مجلس هر اطلاعیهای و نظری دارد بدهد و هر مذاکرهای میخواهد بکند. اتفاقا باید از این فرصتها استفاده کرد تا آنها (کشورهای خارجی) بدانند که در کشور ما چند صدایی و پلورالیسم وجود دارد و بسیاری با برجام مخالف هستند و این دولت ریسک کرده است. آنها فکر میکنند نظام قهقرایی در ایران حاکم است و کسی نشسته و میگوید بشود و نشود، ولی اینطور نیست ساعتها مذاکره انجام میشود تا به یک جمع بندی برسند. اصل خرد جمعی در تصمیمات مهم دیپلماتیک حاکم است.
خرازی: محسن رضایی با اظهاراتش برای کشور هزینه سازی میکند / در دولت احمدینژاد شاهد اشتباهات خانمانسوز بودیم
در مورد اف. ای. تی. اف تا این ساعت و تا جایی که بنده اطلاع دارم، رهبری سلباً یا ایجاباً مخالفت یا موافقتشان را درباره تصویب لوایح اف. ای. تی. اف نگفته اند و اتخاذ تصمیم را در جهت تصویب یا عدم آن، به مجمع و دولت سپرده اند و گفته اند من هم یک نظر دارم و نظر من نظر خروجی مجمع است. اف. ای. تی. اف. چه حسنی برای ما دارد وقتی یک تراکنش مالی انجام نمیشود؟ بانکهای ما ضوابطی بیشتر از ضوابط مربوط به اف. ای. تی. اف. را رعایت میکنند. در افای تی اف همان کی. وای. سی کفایت میکرد، ولی بانکهای ما بیش از آن را انجام میدهند. چرا این اتفاق میافتد؟ ما هنوز یاد نگرفته ایم و برخی از کنشگران سیاسی ما اینها را فرصت نمیدانند. در عالم سیاست حرفهای سیاسی متفاوت باید وجود داشته باشد. کنشگران سیاسی ما این را به حساب آن میگذارند که از کشور ما صدای واحد بیرون نمیآید. صدای واحد در کشور ما رهبری و رییس جمهور است و هر دو متفق گفته اند با این شروط و ادبیات مورد نظر حاضر به مذاکره هستیم. نمیشود که امریکاییها یک جانبه از برجام بیرون بیایند و هزینهها را ما تحمل کنیم و پی در پی تحریمهای مختلفی اعمال کنند و بانکهای ما را با انواع بحرانها مواجه سازند و مردم ما از تجاوز تحریمها که من تک تکشان را نعمت و ضرر میدانم، زندگی بسیار سختی داشته باشند و تازه ما برویم و عذرخواهی هم بکنیم و مذاکره کنیم؟! این که کشورداری نیست کشورداری آدابی دارد. البته من به این نوع شیوه کشور داری که شاهدش هستیم انتقادات جدی دارم، اما همیشه همت داشتیم تا بر اساس آداب صحیح حکمرانی گامهای خود را برداریم و آنها هم باید، گامهای خود را بر اساس احترام و تامین منافع متقابل بردارند.
میخواهیم همه چیز را گل و بلبل نشان بدهیم
_، اما اخیرا محسن رضایی اظهاراتی در حوزه
سیاست خارجی داشت که با واکنش وزارت خارجه مواجه و اعلام شد نظر او شخصی بوده است. به نظر میرسد این قبیل اظهارات تاثیر خود را بر سیاست خارجی نشان میدهد؟
از نظر من تاثیری وجود ندارد. افرادی نظرات خود را میگویند و وزارت امور خارجه هم در جواب اذعان میدارد که فلان شخص اظهارات شخصی خود را بیان داشته و این اظهارات مطروحه، تصمیم و استراتژی رسمی اتخاذ شده از سوی مراجع رسمی و اصلی کشور یعنی دولت، شورای امنیت ملی و رهبری نیست. این اولین بار نیست که اظهارات آقای رضایی برای کشور هزینه سازی میکند. ایشان بارها از این حرفها زده و هزینه آن را کشور و نظام پرداخته است. امروز هم برای همگان مبرهن است که نظام رهبری، وزیر امور خارجه و رییس جمهور دارد و حرفها و آرا نامبردگان ملاک عمل است و باید جدی گرفته شود. اگر من مسئول بودم جلوی افرادی که با اظهارات ناپخته، غیر کارشناسی و ناهماهنگ برای کشور هزینه سازی میکنند و با این قبیل اظهارات ملت نجیب ایران را با مخاطرات روبرو میسازند، میایستادم و برخورد جدی میکردم. مگر آقای احمدی نژاد جلوی این افراد را نگرفت؟ او با این قبیل اظهارات مقابله کرد. آقای رییس جمهور این اختیارات را دارد که قاطع برخورد کند.
مشکل دیگری که ما در اجرا و اعمال سیاستهای داخلی و خارجی داریم این است که میخواهیم همه چیز را گل و بلبل نشان بدهیم که این طور نیست.
_ رویکرد دولتی تندرو در ۱۴۰۰ چه نتایجی به بار میآورد؟
ما تجربه دولت احمدی نژاد را داریم. او زمام امور را با آن وضعیت اقتصادی رو به رشد و ۴۰ میلیارد دلار ذخیره ارزی تحویل گرفت. ایران پروندهای در شورای حکام آژانس و شورای امنیت سازمان ملل نداشت، ولی که وقتی دولتش به اتمام رسید، کشور با شش قطعنامه در شورای امنیت ذیل فصل هفت منشور ملل متحد که تهدید امنیتی برای دنیا و جهان بشمار میرود، تحویل داد. نزدیک به حدود ۷۰۰ یا ۸۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی دورانش که معلوم نشد چگونه و در چه راهی هزینه شد؟! در دولت احمدی نژاد در قانون و ثروت مردم تصرف کردند و در نهایت همه موارد و اشتباهات خانمان سوز را شاهد بودیم. اگر میخواهیم چنین اتفاقاتی دیگر تکرار نشود، باید تلاش کنیم تا مردم در انتخابات ۱۴۰۰ مشارکت کنند. اگر مردم و کنشگران سیاسی کشورشان را دوست دارند و میخواهند با کشوری روبرو نباشند که در قانون،
حقوق و مسائل مالیه مردم تصرف میشود، باید دولتی انتخاب شود که بتواند در چارچوب منویات نظام و حاکمیت ملی، خود را توسعه بدهد. نمیتوان قدرت بزرگ منطقه بود و هزینههای آن را نپرداخت. من عقیده راسخ دارم که مردم نجیب ایران خیلی بیش از دولت و دولتمردان هزینه دادند و حاکمان نیز این مورد اساسی را بپذیرند و بدانند اکنون وقت کار، تلاش و گشایش در زندگی مردم است.