در یک جامعه، سیستم اقتصادی به سه سوال فاندامنتال (اساسی) پاسخ میدهد:
چه چیزی تولید میکنیم؟ چگونه تولید میکنیم؟ برای چه کسی تولید میکنیم؟
از نظر عملی، این بدان معناست که چه کسی عوامل تولید را در اختیار دارد و چه کسی تصمیم میگیرد چه چیزی و چقدر تولید کند و قیمتهای مربوطه. این ماژول سه سیستم اقتصادی اصلی را معرفی میکند: دستوری، بازار آزاد و آمیخته.
ما همچنین ویژگیها و پیامدهای مدیریت هر سیستم مانند نقش دولت یا حزب حاکم را مورد بحث قرار خواهیم داد. این بخش همچنین عواملی را نشان میدهد که با سیستم بازار آزاد ایده آل تداخل دارند. اگرچه بازار آزاد و رقابتی ایده آل اقتصادی از نظر کارآیی است، اما از نظر بازنمایی ارزشهای یک جامعه ایده آل نیست.
بین اقتصادهای بازار آزاد، دستوری (برنامه ریزی شده) و آمیخته تمایز وجود دارد.در نظر بگیرید که اقتصاد مدرن چقدر پیچیده است. این شامل کلیه تولید کالا و خدمات، همه خرید و فروش، همه اشتغال است. زندگی اقتصادی هر فرد حداقل تا اندازه کمی با زندگی اقتصادی هزاران یا حتی میلیونها نفر دیگر در ارتباط است. چه کسی این سیستم را سازماندهی و هماهنگ میکند؟ چه کسی اطمینان میدهد که، برای مثال، تعداد تلویزیونهایی که یک جامعه تولید میکند برابر با میزان مورد نیاز و خواسته آن است؟ چه کسی اطمینان میدهد که تعداد مناسب کارکنان در صنعت الکترونیک کار میکند؟ چه کسی اطمینان میدهد که تلویزیونها به بهترین شکل ممکن تولید میشوند؟ چگونه همه چیز انجام میشود؟ پاسخ به این سوالات مهم بستگی به نوع سیستم اقتصادی جامعه دارد.
در ادامه اطلاعات بیشتری در مورد انتخابهای گسترده اقتصادی که کشورها هنگام تصمیم گیری بین اقتصادهای دستوری (برنامه ریزی شده) و اقتصاد بازار آزاد انجام میدهند، ارائه میدهیم. در دنیای مدرن امروز، طیف وسیعی از سیستمهای اقتصادی وجود دارد، از اقتصادهای بازارآزاد گرفته تا اقتصادهای برنامه ریزی شده (یا دستوری).
اقتصاد بازار آزاد
هر بازار موقعیتی است که خریداران و فروشندگان کالا یا خدمات را گرد هم میآورد. خریداران و فروشندگان میتوانند افراد یا مشاغل باشند. در اقتصاد بازار، تصمیم گیری اقتصادی از طریق بازارها اتفاق میافتد. اقتصاد بازار مبتنی بر بنگاههای خصوصی است: وسایل تولید (منابع و مشاغل) متعلق به افراد خصوصی یا گروههای خصوصی است. مشاغل کالا و خدمات را بر اساس تقاضا عرضه میکنند. اینکه کدام کالا و خدمات ارائه میشود بستگی به محصولاتی دارد که مشاغل فکر میکنند بیشترین سود را برای آنها به همراه خواهد داشت. هرچه محصول مورد تقاضای مصرف کنندگان یا مشاغل دیگر باشد، مشاغل میتوانند قیمت بالاتری را دریافت کنند و بنابراین مقدار بیشتری از محصول ارائه میشود. تقاضای مصرف کننده به درآمد مردم بستگی دارد. درآمد فرد براساس مالکیت وی بر منابع (به ویژه نیروی کار) است. هرچه جامعه بیشتر به خروجی افراد توجه کند، درآمد بیشتری نیز کسب میکند.
نمونههایی از اقتصادهای بازار آزاد شامل هنگ کنگ، سنگاپور و تا حد زیادی نیوزلند و ایالات متحده است.
بازارهای آزاد
در اقتصاد بازار آزاد، تصمیم گیری در مورد اینکه چه محصولاتی در دسترس است و با چه قیمتی از طریق تعامل عرضه و تقاضا تعیین میشود. بازار رقابتی است که در آن تعداد زیادی خریدار و فروشنده وجود داشته باشد، به طوری که هیچ کس نتواند قیمت بازار را کنترل کند. بازار آزاد بازاری است که دولت در آن به هیچ وجه دخالت نکند. اقتصاد بازار آزاد و رقابتی نوع ایده آل اقتصاد بازار است، زیرا آنچه عرضه میشود دقیقاً همان چیزی است که مصرف کنندگان تقاضا دارند.
هنگامی که دولت مداخله میکند، نتایج بازار متفاوت از آنهایی است که در یک مدل بازار آزاد و رقابتی رخ میدهد. وقتی بازارها کاملاً رقابتی نیستند (به عنوان مثال، انحصاری)، نتایج بازار نیز متفاوت خواهد بود.
اقتصاد دستوری
اقتصادهای فرماندهی بسیار متفاوت عمل میکنند. در اقتصاد فرماندهی، تلاش اقتصادی به اهداف منتقل شده از یک دولت یا طبقه حاکم اختصاص دارد.
در اقتصاد فرماندهی یا دستوری، منابع و مشاغل متعلق به دولت است. دولت تصمیم میگیرد چه کالاها و خدماتی تولید شود و چه قیمتی برای آنها تعیین شود. دولت تصمیم میگیرد که از چه روشهای تولید استفاده شود و چقدر حقوق به کارگران پرداخت شود. برخی از ملزومات مانند مراقبتهای بهداشتی و آموزش به صورت رایگان ارائه میشوند، به شرطی که دولت تشخیص دهد که شما به آنها نیاز دارید. در حال حاضر، کره شمالی و کوبا دارای اقتصاد فرماندهی هستند.
تمایز اولیه بین اقتصاد آزاد و دستوری میزان تعیین کننده، میزان تولید و قیمت تعیین شده توسط دولت است. در بازار آزاد، این تصمیمات با تصمیمات جمعی خود بازار (که متشکل از تولیدکنندگان و مصرف کنندگان است) گرفته میشود. تولیدکنندگان و مصرف کنندگان تصمیمات منطقی در مورد آنچه منافع شخصی آنها را برآورده میکند و سود را حداکثر میکند، میگیرند و بازار نیز بر این اساس پاسخ میدهد. در اقتصاد برنامه ریزی شده، دولت بیشتر تصمیمات خود را در مورد آنچه تولید میشود و قیمت آن چقدر است میگیرد و بازار باید از این برنامه پیروی کند.
اکثر اقتصادها در جهان واقعی مختلط هستند. آنها عناصر دستوری و سیستمهای بازار را ترکیب میکنند. اقتصاد ایالات متحده در انتهای طیف بازار محور قرار دارد. بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکای لاتین، در حالی که عمدتاً بازارگرا هستند، از میزان مشارکت دولت در تصمیم گیریهای اقتصادی بیشتر از اقتصاد ایالات متحده هستند. چین و روسیه در حالی که اکنون نسبت به چند دهه قبل به داشتن یک سیستم بازارمحور نزدیکتر هستند، به انتهای فرمان دستوری طیف نزدیکتر هستند.
به طور خلاصه، سیستمهای اقتصادی موارد زیر را تعیین میکنند:
چه چیزی تولید کنیم؟ چگونه تولید کنیم؟ چه کسی آن را دریافت میکند؟
در اقتصاد برنامه ریزی شده (دستوری) دولت عوامل تولید را کنترل میکند:
در اقتصاد کمونیستی واقعی، مالکیت خصوصی وجود ندارد - همه مالک عوامل تولید هستند. این نوع اقتصاد برنامه ریزی شده را اقتصاد فرمان مینامند. در اقتصاد سوسیالیستی، برخی از مالکیت خصوصی و برخی کنترل خصوصی صنعت وجود دارد.
در اقتصاد بازار آزاد (سرمایه داری)، افراد دارای عوامل تولید هستند:
مشاغل خصوصی محصولات تولید میکنند. مصرف کنندگان محصولات مورد علاقه خود را انتخاب میکنند و باعث میشود شرکتهای تولید کننده آنها سود بیشتری ببرند.
حتی در اقتصادهای به طور کلی بازار آزاد، دولتها چنین خواهند کرد
حفظ حاکمیت قانون ایجاد کالاها و خدمات عمومی مانند جاده ها، حفظ استاندارهای محیط زیست و آموزش و پرورش و هنگامی که بازار اشتباه میکند.
در حقیقت، اقتصادها نه کاملاً بازار آزاد هستند و نه کاملاً برنامه ریزی (دستوری) شده اند. هیچکدام به شکل "خالص" وجود ندارد، زیرا همه جوامع و دولتها درجات مختلف اقتصاد خود را تنظیم میکنند.