در اوضاع کنونی اقتصاد ایران که نیاز به همراهی همه مردم ایران است و همچنین از ورود فرهنگ غربی و بیگانه به کشور که همیشه با هزینههای گزاف اقتصادی و اجتماعی که سرمایه بر بوده است؛ برگزاری جشن غیر ملی و فرهنگ غربی در شرایط امروز که تورم، رکود اقتصادی و تشنج بازار بورس و مشکلات اقتصادی و اجتماعی و دیگر مسائل کشور، همگی دست به دست هم داده و اوضاع اقتصاد و اجتماعی و فرهنگ اصیل ایرانی، کشور را تهدید میکنند، برگزاری آن دور از منطق است! و از همه مهمتر که یک فرهنگ لیبرالیسم-غربی است که با تهاجم فرهنگی فقط شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور را تهدید میکند.
عدهای جشنهای بیاصل و نسب در سنت و آیین کشورمان را که متعلق به غربی هاست، انجام میدهند. چند سالی میشود که برخی از مردم در ۳۱ اکتبر (۹ آبان) مثل غربیها لباسهای ترسناک میپوشند و تصاویر آن این روزها در اینستاگرام به وفور دیده میشود. این یک اندیشه و تجارت لیبرالیسم است که همیشه به شکل های مختلف خود را نشان می دهد. لیبرالیسم برای رسیدن به بیشترین درآمد از هر دری وارد می شود.
هالووین جشن رسمی برای مردم ایران نیست با این وجود این روزها صفحات اجتماعی پر شده است از عکسهایی که نشان میدهد مردم در حال آماده شدن برای برگزاری این جشن هستند. بسیاری از لوازم تزئینات این جشن در قنادیها و خرازیها به فروش میرسد، کیک و شیرینیهایی مخصوص این جشن درست میشوند و حتی آتلیههایی در صفحات مجازی خود تبلیغ عکاسی برای چنین روزی را میکنند.
اگر جشن هالووین پس از کریسمس، دومین جشن بزرگ غربیهاست، چرا این جشن باید دغدغه جوانان ایرانی مسلمان باشد و این جشن را در خانههای خود یا کافههای شهر برگزار کنند؟ آیا دلیل آن را باید در عقده حقارت یا خودکم بینی برخیها در کشورمان جستجو کنیم؟ چرا باید برگزاری جشنهای غربی در کشور ما با تاریخ غنی، نوعی پرستیژ و با کلاسی محسوب شود؟
در واقع
هالووین جشن غربی و بیشتر سنتی است که از ۳۱ اکتبر به مدت سه شبانه روز برگزار میشود. افراد در این جشن با چهرههای عجیب و مخوف یا گریم افراد مشهور دور هم جمع میشوند و این روز را جشن میگیرند. همانطور که مردم ایران در روزهای ابتدایی سال نو برای خودشان لباس نو میخرند و به استقبال بهار میروند، در برخی نقاط دنیا هم در آخرین روزهای ماه اکتبر مردم لباس نو میخرند؛ با این تفاوت که آنها تلاش میکنند ترسناک و زشت و عجیب به نظر برسند.
اندیشه
لیبرالیسم که بهعنوان روزنه امید انسان معاصر برای انتخاب روش زندگی بهتر به جهان معرفی میشد هماکنون به بهانهای برای فرصتطلبان تبدیل شده تا از طریق تحریف اعتقادات مردم ازجمله سنت مسیحی هالووین به ثروتهای بادآورده دست یابند.
در اینکه انسان معاصر به دلیل رشد جمعیت و محدود بودن منابع حق دارد از هر فرصت قانونی برای کسب درآمد استفاده کند شکی نیست، اما برخی از نگرشهای قرن بیستمی که توانستند به صورتی خارقالعاده خود را بهعنوان مکتبی نو به جهان معرفی کنند در کنار
شعارهای فریبنده از جمله دفاع از حق انتخاب افراد جامعه، فرصتی بیبدیل را در اختیار فرصتطلبان قرار دادهاند تا با توسل به هر حربهای حتی تحریف اعتقادات چند هزارساله مذهبی و باستانی مردم به مال و مکنت برسند و بتوانند مالیات بیشتری پرداخت کنند تا به آن مکتب نو توان بیشتری برای خط بطلان کشیدن بر ارزشهای مردمی ببخشند که روزی آن همان مکتب نو به آنها قول محافظت از باورهایشان داده بود.
طی سالهای اخیر، پای برخی جشن ها و فرهنگ غربی و خرافاتها به کشور ما
ایران باز شده و از داخل برخی خانههای شمال تهران آرام آرام به سطح جامعه رسیده است؛ به عنوان مثال، تمام دیوارهای یک کافه را اشکالی ترسناک، ریسههای چراغ و زمین را کدو تنبلهای خالی که درون آن شمع روشن شده است فرا میگیرد. نوجوانان و جوانان با دوستان خود با لباسها و گریمهای متفاوت در این جشن شرکت میکنند.
انحطاط اخلاق و انسانیت در غرب در سایه اندیشه سودآوری به هر وسیلهای
یکی از نمونههای واضح باز بودن راه سوءاستفاده در اندیشه لیبرالیسم به منظور استفاده از هر وسیله برای رسیدن به سود که در اندیشه اقتصادی کاپیتالیسم نهفته، تحریف سنت هالووین نزد مسیحیان است.
کلمه هالووین یک واژه مسیحی با ریشهای اسکاتلندی و به معنای «بعدازظهر قدیسان» است. این مراسم تا قبل از اینکه تحریف شود در تعطیلات آخرین هفته ماه اکتبر هر سال با حضور مردم معتقد در کلیسا و روشن کردن شمع در کنار قبر مردگان و ارج نهادن به ارواح نیاکان انجام میشد. سنت هالووین در قرونوسطی اینگونه بود که فقرا در بعدازظهر قدیسان به خانههای ثروتمندان میرفتند و در ازای دریافت غذا و نوشیدنی برای آنها دعا میکردند.
تفکر لیبرالیسم با شعار آزادی فردی آنقدر در جنبه قانونگذاری و به کار گرفتن قوانین ضعیف ظاهر شده است که اجازه حضور شیطانپرستان را در متن مراسم مذهبی هالووین با قدمتی ۲ هزارساله صادر میکند
این سنت وقتی به دوره اوج ایالاتمتحده در دهههای میانی قرن بیستم رسید، بهیکباره به تحریفی باورنکردنی کشیده شد و بهجای یک مراسم سراسر سنتی و عرفانی، محفلی شد برای هیاهو و هیجان و درنهایت، بهانهای برای تأمین منافع فرصتطلبان ثروتاندوز.
امروزه در مراسم هالووین دیگر خبری از حضور افراد محتاج جامعه در مقابل منزل ثروتمندان و دعا برای آنان و تشکر از پروردگار نیست. در تعطیلات آخر هفته ماه اکتبر هر سال کودکان با رفتن به در منازل همسایگان و اقدام کردن به قاشقزنی، از صاحبان منازل درخواست شکلات و آبنبات میکنند و بزرگسالان بهجای شرکت در مراسم بزرگداشت ارواح درگذشتگان با لباسهایی خاص به محافلی میروند که خانههای وحشت نام دارند.
همان تفکر لیبرالیسم با شعار آزادی فردی، اما تحت قوانین خاص آنقدر در جنبه قانونگذاری و به کار گرفتن قوانین، ضعیف ظاهر شده است که اجازه حضور شیطانپرستان را در متن یک مراسم مذهبی با قدمتی ۲ هزارساله صادر میکند. این آزادسازی بدون برخورداری از چارچوب مناسب قانونی همان ماجرای گلآلود کردن آب بهمنظور ماهیگیری است.
عملکرد برخی کشیشها به بهترین بهانه برای شرکتهای تجاری تبدیل شد تا با ارائه حقهها و ترفندهای مصنوعی بتوانند وحشت افراد از دنیای ارواح را بازسازی کنند
گذشته از سوءاستفاده مالی از این سنت مذهبی تحریفشده، راه برای دیگر موارد بسیار خطرناکتر هم بازاست. بهعنوانمثال برخی از مبلغان مذهبی مسیحی با بینشی سطحی در دهه ۱۹۷۰ به این فکر افتادند که با دعوت مردم حتی جوانان و نوجوانان به خانههای خالی از سکنه و احضار ارواح، آنان را با دنیای پس از مرگ آشنا کنند. این کشیشان میخواستند با این حربه به مقابله با پرستش شیطان و بی بند و باری جامعه غرب بروند، اما همین عملکرد بعدها به بهترین بهانه برای شرکتهای تجاری تبدیل شد تا با ارائه حقهها و ترفندهای مصنوعی بتوانند وحشت افراد از دنیای ارواح را بازسازی کنند. این موضوع هم اصل قضیه یعنی اعتقاد به عقوبت در دنیای پس از مرگ را به تمسخر میکشید، هم وسیله تأمین منافع فرصتطلبان بود و هم یکقدم در تأیید همان مبلغان شیطانپرستی بود که میتوانستند بگویندای مردم این است اعتقادات پوچ مذهبی شما که به وسیلهای برای غنیتر شدن ثروتمندان بدل شده است.
لباسهای عجیب و ترسناک: پوشیدن لباسهای ترسناک (یا طی دهههای اخیر لباسهایی شبیه به شخصیتهای خیالی مشهور مانند اسپایدرمن و بتمن) شاید رایجترین سنت هالووین باشد. امروزه، نه تنها کودکان بلکه جوانها و بزرگسالان نیز با پوشیدن لباسهای عجیب و نامأنوس، هالووین را جشن میگیرند. برگزاری پارتیهای شبانه که فقط افراد با لباسهای مختص هالووین اجازه حضور در آنها را دارند، سنتی فراگیر در کشورهای مختلف است. این سنت نیز برگرفته از همان عقیده پاگانیستی است که ارواح همزمان با مراسم ساوین به زمین میآیند. سلتها معتقد بودند در روزهای انتهای سال، مرزهای بین این دنیا و دنیای مردگان کمرنگ میشود و ارواح مردگان به زمینیها سر میزنند. آنها همزمان با برگزاری ساوین و قربانی کردن برای مردگان، برای آنکه ارواح، آنها را نشناسند و به آنها آسیبی نرسانند، لباسهای عجیبی میپوشیدند که عمدتاً از سر و پوست حیوانات ساخته شده بودند.
آتشبازی: یکی از سنتهای هالووین روشن کردن آتشهای بزرگ در فضای باز است. این سنت نیز به طور مستقیم از آیین ساوین گرفته شده است. سلتها پیش از آغاز جشن ساوین، همه آتشهای خود را خاموش میکردند. سپس «دروید»ها (رهبران مذهبی سلتها) آتش بزرگی درست میکردند و سلتها دانههای گیاه و حیوانات (و گاهی فرزندان) خود را به نشانه قربانی کردن برای خدایان، در آتش میانداختند. این افراد سپس آتشهای خود را از این آتش بزرگ روشن میکردند و معتقد بودند این آتشها، طی فصل زمستان از آنها محافظت خواهند کرد. این آتش همچنین نماد خورشید و «قدرت رشد» در فصل سرد و سیاه زمستان بود. آیینهای دیگری نظیر خوابیدن جوانها نزدیک آتش و پریدن از روی خاکسترهای آن برای در امان ماندن از خطرات و پاک شدن از آلودگیها نیز در گذشته رایج بوده است. از آتش در آیین فالگیری و غیبگویی نیز استفاده میشده است.
قرن بیستم سده محقق شدن اهداف تفکرات ضد دینی در غرب
همین اوضاعواحوال برگرفته از برخورداری از آزادیهای سطحی فردی در خصوص سنت هالووین تا حدی پیش رفت که بسیاری از والدین تصمیم گرفتهاند که اصلاً اجازه ندهند فرزندانشان در چنین مراسمی شرکت کنند و خود نیز آخر هفتهای را که نیاکانشان برای نزدیکتر شدن به خدا و ارج نهادن به ارزشهای انسانی استفاده میکردند، بهدوراز جامعه درگیر با روزمرگی میگذرانند.
اشاعه شیطانپرستی در غرب
وقتی متوجه میشویم که مشتریان شکلاتها، البسه و حقههای هراسانگیز هالووین در آمریکا در تعطیلات آخر هفته این اکتبر حدود ۱۰ میلیارد دلار برای این مراسم هزینه کردند به وخامت اوضاع بیشتر پی میبریم. این میزان حدود ۲ میلیارد دلار بیشتر از سال گذشته است. اگر هم بخواهیم مخارج این مراسم تحریفشده را با جزئیات، لیست کنیم مثنوی ۷۰ من کاغذ میشود.
تاریخ ثابت کرده است که هجمه به اعتقادات و باورهای با ارزش و اصولی مردم مربوط به دین، نژاد، زبان یا سرزمینی خاص نمیشود و تقریباً مانند نوعی پاندمی عمل میکند و همه ادیان و ملل را هدف قرار میدهد. درست به همین دلیل است که باید از تاریخ درس گرفت و اجازه نداد که مراسمهای ملی در کشورمان با سابقه تاریخی طولانی و روشن به جولانگاه فرصتطلبان و سودجویان مبدل شود.