حفظ ارزش پول یعنی، پول شما چقدر میارزد و شما در ازای پولتان چه چیزهایی میتوانید دریافت کنید. اگر پولهایتان را جمع کنید و بتوانید یک پس انداز بزرگ به وجود آورید، در نهایت با خرج کردن آن چه چیزی بدست میآورید؟ یک ماشین، خانه یا …. ارزش پول هم معنای جهانی دارد و هم معنای داخلی، به صورتی که در جهان شما ارزش پولتان بر حسب ارزهای دیگر سنجیده میشود و بیان میشود.
ارزش داخلی پول ملی، متاثر از عوامل متعددی است که مهمتر از همه این عوامل، «جریان تورمی» است که در داخل شکل میگیرد و به واسطه آن رابطه، مبادله آن پول با کالاها و خدماتی که در داخل تولید و عرضه میشود. هرچه بهتر بتوانیم جریان تورمی را کنترل کنیم، این کنترل جریان تورمی، میتواند در تقویت حفظ ارزش پول ملی در بخش داخلی مثمرالثمر باشد تا بدین ترتیب پول ملی دچار نوسانات عمده نشود، پس ثبات و پایداری قیمتهای داخل عاملی بسیار تأثیرگذار در حفظ ارزش داخلی پول ملی است.
کاهش ارزش پول ملی یعنی کاهش ارزش واحد پول یک کشور نسبت به قیمت طلا یا سایر پولهای خارجی. این مسئله باعث افزایش میزان صادرات و دشواری واردات کالا میشود، چراکه کشورهای دیگر کالاهای این کشور را ارزانتر تهیه میکنند. این پدیده، بر تجارت، صنعت و بازار اوراق بهادار کشور تاثیر منفی دارد و باعث کاهش قدرت خرید میشود. حفظ ارزش پول در داخل و خارج کشور، انتشار اسکناس و ضرب سکههای فلزی رایج کشور، تنظیم مقررات مربوط به معاملات ارزی و ریالی، نظارت بر صدور و ورود ارز و پول رایج کشور، تنظیم کننده نظام پولی و اعتباری کشور و نظارت بر بانکها و مؤسسات اعتباری ازجمله مهمترین وظایفی هستند که بانک مرکزی باید آنها را انجام دهد.
هر آنچهکه در جریان تورمی مؤثر است، جریان تورمی را کنترل میکند و ثبات اقتصادی در ارتباط با قیمتها ایجاد میکند، میتواند ارزش پول ملی ما را تقویت کند. در ادامه چند کانال موثر بر تورم آورده شده است:
کانال هزینه: اگر بتوانیم سیاستهای کنترل هزینه داشته باشیم یعنی سیاستهایی پیاده شود که هزینههای تولید تحت کنترل درآید و البته بهینه شود، این میتواند در کنترل جریان تورمی مؤثر باشد. هزینههای تولید تحت تأثیر عوامل متعددی است؛ یکی از عوامل بسیار مهم در تحت تأثیر قرار دادن هزینههای تولید، حوزه کسب و کار است.
هرچه حوزه کسب و کار ما سختتر شود و رده کشور در حوزه کسب و کار نامناسبتر باشد، کسب و کارهای ما به راحتی نمیتواند راهاندازی شود و جایگاه خود را در مجموعه نظام اقتصادی پیدا کنند که این جریانی هزینهای است و این جریان هزینه ای، منجر به افزایش قیمت کالا و خدمات خواهد شد.
پس اگر بخواهیم سیاستی را در دستور کار قرار دهیم، در راستای تقویت ارزش پول ملی در داخل، ضرورت دارد حوزه کسب و کار را تسهیل کنیم؛ لذا تسهیل گری و بهبود در فضای کسب و کار در هزینههای تولید اثرگذار است و هزینههای تولید را کاهش میدهد و از آن طرف فشار تورمی را کاهش داده و موجب بهبود قدرت خرید پول در داخل خواهد شد.
کانال تقاضای کالاها و خدمات: زمانی که دچار افزایش بی رویه تقاضای خدمات و کالا میشویم و این مورد بعضی مواقع معمولاً به جهت روانی رخ میدهد، طبیعی است که این افزایش جریان تقاضایی برای کالاها و خدمات، فشار تقاضایی ایجاد میکند و این فشار تقاضایی افزایش قیمت را به دنبال دارد.
رابطه پول ملی ما با ارزهای مختلف، ارزش پول ملی را در بخش خارجی مشخص میکند، بنابر این هر جا ارزی نظیر دلار، یورو یا سایر ارزها در داخل کشور و در بازار داخلی گران میشود، طبیعی است که یکی از جنبههای مهم گران شدن ارز خارجی این است که ارزش پول ملی را دچار کاهش میکند. پاشنه آشیل ارزش پول ملی در بخش خارجی، ارزهای مختلفی هستند که رابطه ریال با آنها تعریف میشود.
کاهش ارزش پول ملی از لحاظ خارجی دارای نقاط منفی و همچنین نقاط مثبت هم هست. نکته مثبت این است که انگیزه صادرات را تقویت میکند، وقتی ارزش پول در بخش بینالملل کاهش مییابد، کالای ایرانی برای خارجیها و برای بازارهای بینالمللی مزیت پیدا میکند و ما از این کاهش ارزش پول ملی میتوانیم منفعت لازم را کسب کنیم.
اما یکسری زیانهایی هم برای مردم، حقوقبگیران ثابت، کارگران و کسانی که نمیتوانند در این بازار، دریافتیهای خود را جبران کنند، رخ میدهد. واقعیت آن است که ریال هر روز ارزش خود را بیشتر از دست میدهد و بر اساس یکی از راههای ارزیابی ارزش پول ملی ایران که مقایسه نرخ برابری آن با ارزهای باثبات جهان (مانند فرانک سوئیس) است و با توجه به آماری که در سایت بانک مرکزی موجود است، نرخ فرانک سوئیس از حدود ۱۰ هزار ریال در سال ۱۳۹۰، به بالای ۴۰ هزار ریال در سال ۱۳۹۷ رسیده است و ارزش پول ملی در این هفت سال، به یکچهارم خود رسیده است.
کاهش ارزش پول ملی، منجر به چاپ پول، افزایش پایه نقدینگی، گرانی کالاها و تورم میشود. درنتیجه یکی از اصلیترین دلایل کاهش ارزش پول ملی، رشد نقدینگی است. اگر ارزش پول ملی در بخش بینالملل مکرر دچار نوسان شود، این به معنای ناپایداری ارزی است، ناپایداری ارزی جریان تولید، جریان اشتغال، جریان سرمایهگذاری و جریان صادرات را به شدت دچار لطمه میکند، بنابراین باید توجه داشت که ارزش پول ملی در حیطه خارجی باید مدیریت شود و این مدیریت بدان معنا نیست که سالیان متمادی اجازه ندهیم که کاهش ارزش پول خارجی ایجاد شود، بلکه در برخی موارد که جریان تورمی داریم، به تناسب آن باید بتوانیم تعدیلهای لازم را انجام دهیم.
اقتصاد ایران به دلیل چاپ بدون پشتوانه پول (یا به تعبیری خلق پول توسط بانکها به دلیل سودهای بالایی که پرداخت میکردند و میکنند) و نداشتن تولید به انداز های که نقدینگی رشد کرده است، از پدیده تورم رنج میبرد. نقدینگی در ایران به معضلی ویرانگر تبدیل شده، از یک طرف تورم خودش را به شکل گرانی و از طرف دیگر رکود تولید خودش را به شکل معضل اشتغال و کمبود منابع برای مصرف نشان میدهد.
درواقع وقتی نقدینگی سریعتر از تولید رشد میکند، پول در دست مردم سریعتر از مقدار کالا و خدماتی که در اقتصاد عرضه میشود، رشد میکند؛ در نتیجه در ازای کالا و خدمات موجود پول بیشتری وجود دارد. به بیان دیگر برای خرید یک سبد مشخص از کالا پول بیشتری وجود دارد؛ بنابراین قیمت کالاها بالا میرود و تورم ایجاد میشود و ارزش پول ملی کاهش مییابد.
در شرایط عادی و با ثبات، بهترین کار سرمایه گذاری در فعالیتهای مولد است. کارآفرینی مستقیم، خریدن سهام در بازار بورس یا حتی سپردهگذاری در بانک از انواع این دسته از سرمایه گذاریها هستند. شرایط سال ۹۵ از این جنس بود. در این شرایط بهترین کار ساختن پورتفولیویی متنوع از سرمایهگذاریهای مولد اقتصادی است.
در زمانهایی که سرمایهها موقتا از تعادل خارج میشوند و شرایط اربیتراژی رخ میده، میتوان به صورت کوتاه مدت سودهای بالایی به دست اورد. معمولا این نوع سرمایه گذاری ماهیت مولد بودن را ندارد. مثلا در سالهای اخیر ارز و طلا به نرخ غیرتعادلی معامله میشدند، به این معنی که تغییر قیمت آنها تناسبی با سایر متغیرهای اقتصادی، مثل نقدینگی، رشد اقتصادی، و تورم نداشت. مشخصا تابستان ۹۶، این عدم تعادل به نقطه ناپایدار نزدیک شد. به همین دلیل خریدن ارز یا طلا در ان مقطع، پر سود بود.
در شرایط عدم ثبات اقتصادی، بازار از آرامش و پیشبینی پذیری نسبی برخوردار نیست. آینده به شدت تابع تصمیمات سیاسی و متغیر است. یعنی بجای اینکه بازار تابع منطق اقتصادی باشد، به تصمیمات واکنش نشان میدهد. در این وضعیت، تصمیمات سیاسی تقریبا غیرقابل پیشبینی یوده، و متعاقباً، پیشبینیهای اقتصادی کم دقت میشوند. شرایط سال ۹۷ از این جنس است.
در این شرایط، باید «هج» کرد (hedge). هج کردن یعنی سرمایهگذاری به نیت حفظ سرمایه. کسی که هج میکند، به سودی کمتر از سودهای مرسوم راضی میشود، اما ریسک خود را نیر کاهش میدهد. این تصمیم به این دلیل است که نمیداند بازار به چه سمت و سویی خوداهد رفت؛ لذا از سود بالا چشم پوشی کرده و صرفا هدف حفظ سرمایه را پی میگیرد.
سه حالت بالا، شرایطی است که در اقتصاد ایران تجربه شده، اما در شرایطی که قیمتها دارای ثبات نباشد، یک سوال اساسی در ذهن عموم مردم شکل میگیرد؛ چگونه ارزش پولم را حفظ کنم؟ اگر میخواهید ارزش داراییتان را با سرمایه گذاری حفظ کنید، باید ابتدا به تورم غلبه کنید و سپس به اندازهی مورد انتظارتان سود کنید. برخی سود سالانهی ۲۰ درصد را هدف قرار میدهند، برخی ۸۰ درصد. این موضوع در نگاه اول ساده بنظر میآید (چون بانکها سود بالای ۱۵ درصد میدهند)، اما زمانیکه شما در یک بازار با ریسک بالا مثل بورس سرمایه گذاری میکنید، ممکن است سرمایهی شما منفی شود. پس همواره بخشی از پول تان را در بانک یا اوراق دولتی سپرده گذاری کنید. اما چقدر از پول تان را در بانک میگذارید؟!
چقدر سود سالانه برای خود در نظر میگیرید؟ پاسخ به این سوالات با پارامتر ریسک پذیری تعیین میشود. هر فرد سطح ریسک پذیری مشخصی دارد که بر مبنای آن، بایستی استراتژی سرمایه گذاری خودش را اجرا کند. در شرایط کنونی که بیثباتی در اقتصاد کشورمان را شاهد هستیم و نوسان قیمت ارز و سکه بر روی کالاهای مصرفی خانوادهها نیز تاثیر گذاشته است، داشتن برنامه ریزی برای سرمایه گذاری و حفظ ارزش پول ضروری بنظر میرسد. مسئله این است که با وجودِ عدم ثبات در بازارها، نگه داشتن پول نقد تصمیم درستی نیست و بهتر است پولتان را سرمایهگذاری کنید. این کار باعث میشود دارایی شما تا حدی با نوسان بازار هماهنگ شود. اما برای این سرمایه گذاری چه گزینههایی پیش روی شماست و هرکدام چه ویژگیهایی دارند؟
در همین رابطه محمدرضا یزدی زاده، اقصاددان اظهار داشت: مهمترین متغیر در هر اقتصادی، پول آن کشور است و مهمترین وظیفه دولت هم حفظ ارزش همین پول میباشد. در ظاهر حفظ ارزش پول در تقسیم بندی وظایفی که صورت میگیرد به عهده بانک مرکزی گذاشته میشود، اما قطعا فقط بانک مرکزی نیست که مسئولیت حفظ ارزش پول را دارد. یکی از عوامل موثر بر ارزش پول، حجم نقدینگی یا عرضه پول هست که این حجم نقدینگی در کشور ما و در بسیاری از کشورها، به شدت متاثر از ساختار بودجه دولت میباشد.
وی افزود: حال اگر دولت سیستم تامین مالی پایدار نداشته باشد، یعنی مالیاتها تکافوی تامین هزینههای دولت را نکنند، خود به خود دولت با کسری بودجه، استقراض از بانک مرکزی، افزایش نقدینگی و کاهش ارزش پول مواجه میشود؛ بنابراین سیستم مالیاتی یکی از دستگاههایی است که در حفظ ارزش پول نقش بسیار موثری دارد.
به بیان دیگر، بانک مرکزی و سیستم مالیاتی دو بالی هستند که باید ارزش پول را حفظ بکنند و این دو بال با همدیگر روابط علت و معلولی دارند و عملکرد یکی بر دیگری تاثیرگذار است.
یزدی زاده در ادامه اظهار داشت: در اقتصاد ما حجم اقتصاد زیرزمینی بسیار بالاست؛ علت این حجم اقتصادی بالا بحث وجود شبه پولهایی است که تسهیل مبادلات در اقتصاد زیر زمینی را ایجاد میکند.
این کارشناس اقتصادی خاطر نشان کرد: عدم مدیریت این شبه پولها که در حقیقت وظیفه بانک مرکزی است، باعث میشود که اقتصاد زیرزمینی بزرگ شود، در نتیجه وقتی اقتصاد زیرزمینی بزرگ شد، باعث میشود که سیستم مالیاتی کارآیی خودش را از دست دهد و در نتیجه فرار مالیاتی گسترش پیدا میکند و بنابراین توان تامین بودجه دولت را ندارد. در نهایت این مساله زمینه ساز گسترش نقدینگی و استقراض از بانک مرکزی میشود. از طرفی اگر این ایرادات نباشد و سیستم مالیاتی کارا عمل نکند، بازهم اگر نتواند سیستم تامین مالی پایدار را برای دولت ایجاد بکند، منجر به افزایش نقدینگی و استقراض و تورم میشود. در مبانی تئوریک این گونه عنوان میکنند که افزایش عرضه پول یا نقدینگی باعث کاهش ارزش پول و تورم میشود.
وی اظهار داشت: در بحث تورم اولیه، شاید آن را متاثر از حجم نقدینگی بدانیم، ولی این چاشنی اولی است که در اقتصاد به صورت دمینو ایجاد میکند و این در حالی است که بحث تورم و ارزش پول همیشه یک رابطه یک طرفه نیست و گاهی اوقات دو طرفه است یعنی اقتصاد در یک سیکل باطلی قرار میگیرد که این سیکل باطل باعث میشود که کاهش ارزش پول از عوامل دیگری اتفاق بیفتد و بعدا منجر به تورم شود. این نیست که تورم همیشه منجر به کاهش ارزش پول شود.
یزدی زاده در ادامه گفت: در اقتصاد کشورمان وجود شبه پولهایی که جانشین پول ملی شدند، باعث کاهش ارزش پول هستند. اینها ربطی به نقدینگی ندارند هرچند عامل تحریک اولیه آنها میتواند نقدینگی باشد، ولی وقتی در اقتصاد به سمتی میرویم که به عنوان مثال چک حامل داریم که بارها و بارها در اقتصاد گردش میکند بدون اینکه در نقدینگی ثبت شود، این تاثیر در افزایش نقدینگی دارد، ولی در حجم نقدینگی لحاظ نمیشود و ربطی هم به خلق پول توسط بانکها ندارد؛ در حقیقت یک سیستم اضافی است که به عنوان یک شبه ایجاد کردیم و مبادلات اقتصاد زیرزمینی را تسهیل میکند، یا در کشور ما طلا و ارز جایگزین پولی ملی شده اند که الان دقیقا کار شبه پول را انجام میدهند که این موضوع باعث کاهش ارزش پول ملی میشود و این ربطی به نقدینگی ندارد. یعنی اگر بانک مرکزی بخواهد به سمت کنترل نقدینگی و حفظ ارزش پول ملی برود، باید به این نکته مهم توجه داشت که این استراتژی تا زمانی که جایگزینهایی را برای پول ملی داریم، صد درصد موفق نخواهد بود.