کد خبر: ۳۷۲۰۶۲
۰۸ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۰:۰۰
0
بحران اوکراین جدی­ترین تنش در روابط مسکو و غرب بعد از جنگ سرد به‌ شمار می‌­رود.
جنگ روسیه و اوکراین و ﺗﺄثیر آن بر منافع ملی ایران
روابط روسیه و آمریکا در سال‏های اخیر با فراز و فرود بسیار همراه بوده و مسائلی مانند حفظ و گسترش نفوذ در مناطق پیرامونی روسیه، ژئوپلیتیک خطوط انتقال انرژی، استقرار سامانه دفاع موشکی امریکا و ناتو در شرق اروپا، مسئله هسته‏ای ایران و کره شمالی تأثیر فراوانی بر این روابط داشته ‏است. در این بین می‏توان بحران اوکراین را نقطه عطفی در تحول روابط روسیه و امریکا دانست که بیانگر اوج اختلافات و رقابت‏ های ژئوپلیتیک دو طرف است. با توجه به آنکه ماهیت بین‏المللی بحران اوکراین پیامد‌های عمیقی بر روابط بین‏الملل خواهد داشت. در عصر جهانی شدن، اوضاع منطقه­ای و جهانی در هم تنیده شده است؛ لذا بحران در یک منطقه، منافع بازیگران در مناطق دیگر را تحت ﺗﺄثیر قرار می‌دهد. اوکراین از زمان استقلال با بحران­های متعددی مواجه بوده است که نقطه اوج آن در سال ۲۰۱۴ و تقابل آمریکا و روسیه در مورد آن بوده است. بر این اساس مقاله پیش­رو درصدد پاسخ به این سئوالات است که ریشه­های بحران ۲۰۱۴ اوکراین چیست؟ و تقابل روسیه و آمریکا در بحران اوکراین چه ﺗﺄثیری بر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران داشته است؟ فرضیه این پژوهش بدین ترتیب قابل طرح است که بحران اوکراین، ریشه در رقابت روسیه و آمریکا در این کشور داشت که در انقلاب‌های نارنجی، آبی و بحران ۲۰۱۴ به منصه ظهور رسید به طوری که وقوع بحران مذکور باعث تقویت روابط مسکو- تهران در راستای تحقق منافع ملی ایران شد.

روابط روسیه و امریکا از اتحاد در جنگ جهانی دوم تا تخاصم و رقابت در دوران جنگ سرد و حتی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نیز از پیچیدگی‏ های خاصی برخوردار بوده و بخش‏ های مهمی از تاریخ روابط دو کشور را تشکیل داده است. خوش‏بینی روس‏ها به رابطه با غرب بر اساس سیاست خارجی کوزیروف، به تدریج جای خود را به دیدگاه سنتی رقابت و تضاد داد. این دیدگاه که با روی کار آمدن پوتین در روسیه و رخداد ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ تقویت شد، روابط دو کشور را وارد مرحله‏ای نوین کرد؛ به نحوی که در سال‏های بعد، مسائلی نظیر حفظ و گسترش نفوذ در مناطق پیرامونی روسیه، ژئوپلیتیک خطوط انتقال انرژی، استقرار سامانه دفاع موشکی امریکا و ناتو در شرق اروپا، مسئله هسته‏ای ایران و کره شمالی و همچنین تحولات خاورمیانه و شمال افریقا به چالش‏های اساسی در روابط روسیه و امریکا تبدیل شد. در این بین اوکراین و بحران مرتبط به آن نقطه عطفی در تحول روابط روسیه و امریکا و بیانگر اوج اختلافات و رقابت‏های ژئوپلیتیک دو طرف است که باید بدان پرداخت.

اوکراین در زمان اتحاد جماهیر شوروی، از نظر سیاسی و اقتصادی پس از روسیه دومین قدرت بزرگ در آن مجموعه بود، اگرچه به لحاظ وسعت پس از قزاقستان در جایگاه سوم قرار داشت (Zashev, ۲۰۰۵: ۵). این کشور به لحاظ وسعت بعد از فرانسه دومین کشور بزرگ اروپا است. بعد از استقلال اوکراین در سال ۱۹۹۱، سیاست خارجی کی­اف همواره میان غرب و جمهوری فدراتیو روسیه در نوسان بوده است. دولتمردان اوکراینی هیچ­گاه نتوانسته­اند در روابط خارجی به تعادلی پایدار برسند تا از حساسیت­های روسیه و کشور‌های غربی نسبت به کشور خود بکاهند (نسرین­دخت، ۱۳۸۵: ۴۸). یکی از مهم­ترین دلایل عدم تعادل مذکور ترکیب جمعیتی اوکراین است. زیرا به لحاظ ویژگی­های جمعیتی و زبانی، اوکراین به دو دسته تقسیم شده است: یک دسته ساکنان بخش­های شرقی و جنوبی اوکراین از جمله شبه جزیرة کریمه و شهر سواستوپل است که اکثراً روس زبان و بیشتر ارتدوکس می­باشند. این گروه سخت طرفدار روسیه‌اند. دسته دیگر، ساکنان بخش­های غربی اوکراین­اند که بیشتر کاتولیک و طرفدار نزدیکی روابط با غرب می­باشند. وجود این دوگانگی جمعیتی سبب می‌شود تا هر یک از این دو طیف گرایش به روسیه یا اروپای غربی را برطرف‌کننده مشکلات خود بدانند؛ به علاوه قرابت جغرافیایی اوکراین با قدرت­های بزرگ این سرزمین را به یکی از مهمترین کانون­های اصطکاک قدرت­ها (به سرکردگی روسیه و آمریکا) تبدیل کرده است.

کشور اوکراین با توجه به موقعیت خاص ژئوپلیتیکی که دارد در سیاست خارجی روسیه و آمریکا از جایگاه مهمی برخوردار است، به طوری که پس از استقلال اوکراین، سیاستمداران کاخ کرملین، این جمهوری را ملتی مستقل از روس­ها نمی­پنداشتند. ایالات متحده آمریکا نیز با هدف برقراری هژمونی خود در صدد غربی‌سازی اوکراین و مقابله با نفوذ سنتی روسیه در این کشور است. بحران اوکراین جدی­ترین تنش در روابط مسکو و غرب بعد از جنگ سرد به شمار می­رود. اگرچه برخی بحران­ها همانند بحران اوکراین به صورت ناگهانی شعله‌ور می­شود؛ اما با کنکاوی در دلایل بروز بحران، ریشه­های قبلی آن نمایان می­گردد که بذر بحران اوکراین در انقلاب نارنجیِ سال ۲۰۰۴ پاشیده شد و پس از طی مراحلی به وضعیت کنونی رسید. با این وجود، بحران سال ۲۰۱۴ در اوکراین ابتدا یک ﻣﺴﺄله داخلی بود، اما باتوجه به موقعیت راهبردی این کشور و بازی ژئوپلتیک قدرت­های جهانی، تبدیل به یک چالش بین­المللی شد. در این میان کشور‌هایی همانند ایران که در روابط میان روسیه و غرب جایگاه مهمی دارند خواه ناخواه تحت ﺗﺄثیر این رقابت­ها قرار می‌گیرند. ساختار کنونی نظام بین­الملل، دوقطبی نیست که کشور‌ها مجبور به طرفداری از یک طرف درگیر باشند. اما منافع کشور‌هایی که عمده رفتار‌های آن‌ها بازخورد بین­المللی دارد تحت ﺗﺄثیر بحران­های دامنه‌داری مانند اوکراین قرار خواهد گرفت. اوکراین دارای مرز مشترک با ایران نیست و در محیط منطقه­ای ایران قرار نمی­گیرد؛ لذا بیشتر در پرتو رقابت­ آمریکا و روسیه بر سر اوکراین منافع ایران تحت ﺗﺄثیر قرار می­گیرد.
روس­ها با تجربیاتی که از انقلاب­های رنگی آموخته بودند این بار الگوی تهاجمی­تر از آن­چه در قبال انقلاب نارنجی (۲۰۰۴) و انقلاب گل رز گرجستان (۲۰۰۳) و انقلاب لاله­ای قرقیزستان (۲۰۰۵) داشتند؛ به نمایش گذاشتند و با مداخله نظامی و برگزاری همه‌پرسی، کریمه را به خود ملحق کردند. واکنش غربی­ها در برابر این اقدام افزایش فشار‌ها و تشدید تحریم­ها علیه روسیه بود. روسیه به دنبال ایفای نقش مؤثر در معادلات جهانی و ارتقای جایگاه خود در نظام بین‏الملل است و برای دستیابی به چنین هدفی، رشد اقتصادی و گسترش حوزه نفوذ در مناطق گوناگون جهان را در اولویت‏ سیاست خارجی خود قرار داده است. ولادیمیر پوتین، رئیس‏جمهور روسیه، طی یک دهه گذشته تلاش کرده است هم جهان و هم هم‏وطنان خود را متقاعد کند که روسیه یک قدرت بزرگ احیا شده است. در این زمینه استعداد بی‌مانند وی برای مانور‌های تاکتیکی، قیمت نسبتاً با ثبات نفت و گرفتار شدن غرب به جنگ‌های منحرف‏کننده و مشکلات اقتصادی به پوتین کمک کرد. پوتین در دوران قدرت خود جنگی را در گرجستان آغاز کرد، منطقه گمرکی اوراسیای خود را به منظور رقابت با اتحادیه اروپا به وجود آورد، غرب را در زمینه سوریه با چالش مواجه کرد، ادوارد اسنودن، مقاطعه‏کار سابق آژانس امنیت ملی امریکا را زیرکانه تخلیه اطلاعاتی کرد و امضای توافق تجاری و همکاری اوکراین با اتحادیه اروپا را از بین برد.

از سوی دیگر، آمریکا در تنظیم رفتار بین‏المللی و الگو‌های سیاست خارجی خود به اتخاذ روش‏هایی که مبتنی بر ساخت داخلی، نظام بین‏المللی، الگو‌های فکری، نگرش تصمیم‏گیران و شرایط ژئوپلیتیکی است، مبادرت می‏ورزد. بر این مبنا در حال حاضر امریکا به عنوان یک قدرت مداخله‏گر درصدد حفظ وضع موجود و تقویت ساختار‌ها و قواعد تنظیم‏یافته در نظام بین‏الملل است و در این راه گسترش نهاد‌های دموکراتیک با قرائت لیبرال دموکراسی غربی و افزایش حوزه امنیتی خود با تفسیر یکجانبه از تروریسم بین‏المللی را مد نظر قرار داده است. از این رو حداکثر تلاش خود را برای ایجاد انسجام سازمانی و سیاسی به نفع خود و همسو با ارزش‏های مورد دفاع خود در سطح جهان انجام خواهد داد. روشن است که میزان پافشاری واشنگتن بر چنین مسائلی در قبال روسیه، از سوی مسکو به عنوان مداخله در امور داخلی تلقی می‏شود و ممکن است در روابط آینده کرملین و کاخ سفید تأثیرگذار باشد؛ زیرا رفتار هر دولت یا واحد سیاسی در صحنه روابط و مناسبات جهانی تحت تأثیر رفتار سایر دولت‏ها قرار دارد و بازیگران استراتژی خود را در جهت حفظ امنیت و مصونیت از تعارض دیگران اتخاذ می‏کنند.

تلاش برای موازنه قوای منطقه­ای از سوی قدرت­های بزرگ و مخالفت با ساختار تک قطبی نظام بین­الملل از سوی روسیه، منجر به افزایش اهمیت استراتژیک ایران شده است. این ﻣﺴﺄله بازیگران مهم را به تکاپو انداخته است که ایران را به اردوگاه خود بکشانند. اما نزدیکی مواضع تهران ـ مسکو و منافع مشترک آن‌ها منجر به همکاری بیشتر دو کشور با یکدیگر شده است. بارزترین نمود این همکاری سیاست خاورمیانه‌ای روسیه در قبال بحران سوریه است که می­توان آن را در پرتو بحران اوکراین و به عنوان گرو‌کشی روس‌ها در برابر غرب ارزیابی کرد. از سوی دیگر بحران اوکراین می­تواند باعث برجسته شدن جایگاه ایران به عنوان یک تولید‌کننده انرژی شود و ایران را به عنوان آلترناتیو روسیه در ﺗﺄمین انرژی کشور‌های اروپائی مطرح نماید. بر خلاف روسیه، ایران دارای اختلافات ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک با اروپا و مخصوصاً کشور‌های اروپایی شرقی نیست. براین مبنا تهران می­تواند به عنوان یک شریک بلند مدت اقتصادی در نظر گرفته شود. فرصت­های فوق از دریچه بحران اوکراین پیش­روی ایران قرار گرفته است و یا حداقل از حالت بالقوه خارج و به وضعیت عملیاتی نزدیک‌تر شده است.
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
گزارش مجامع بیشتر
تولید 300 هزارتن کاتد به رغم کاهش بیش از 16 هزار تنی مصرف قراضه مس در سال 1401

تولید 300 هزارتن کاتد به رغم کاهش بیش از 16 هزار تنی مصرف قراضه مس در سال 1401

مدیرعامل مس در مجمع عمومی عادی این شرکت که با حضور اکثریت سهامداران در تالار وزارت کشور برگزار شد از کسب رتبه پنجم ذخایر جهانی مس تنها با اکتشاف 7 درصدمساحت کشور خبر دادو گفت: با توسعه اکتشافات رسیدن به رتبه دوم و سوم جهانی نیز برای ایران متصور است.
پربازدید
پرطرفدارترین
برای دریافت خبرنامه پول نیوز ایمیل خود را وارد نمایید: