دهکهای بالا... دهکهای پایین... دهک میانی... این کلمات را بارها و بارها از دهان مدیران اقتصادی ایران شنیدهاید، اما آیا شما میدانید که در کدام دهک و طبقه مالی قرار دارید؟
اقتصاددان معتقد هستند وضع درآمدی جامعه طی دوسال گذشته کاملا دوقطبی شده است، در اینباره میگوید: «رشد تورم و شکاف درآمدی موجب شده که دهکهای متوسط درآمدی (دهکهای ٤، ٥ و ٦ و ٧) از بین برود و اگر چارهای برای این مشکل اندیشیده نشود، در سالهای آینده ناهنجاریهای اجتماعی بیشتر و بیشتر میشود.
آمارهای اعلامی از طرف بانک مرکزی نشان میدهد که ٧٠درصد سپردههای بانکی متعلق به یکمیلیون و ٦٠٠هزار نفر یا همان ٢درصد جامعه است و ٧٨میلیون و ٤٠٠هزار نفر دیگر تنها ٣٠درصد سپردههای بانکی را دارند. این آمارها به خوبی شکاف درآمدی و دوقطبی شدن اقتصاد ایران را نشان میدهد.
«براساس بررسیهای انجامشده، حداقل هزینه معیشت خانوار ماهانه چیزی حدود ٤میلیون تومان است؛ بنابراین خانوارهایی که درآمد سرانه آنها کمتر از این میزان باشد را میتوان دهکهای پایین درآمدی یعنی دهکهای ٤،٣،٢،١ دانست. خانوارهایی با درآمدسرانه ٤ تا ١٠میلیون تومان را میتوان طبقه متوسط جامعه (دهکهای ٤ تا ٧) و کسانی که درآمد بالای ١٠میلیون تومان در ماه دارند را میتوان دهکهای بالای درآمدی دانست.
٢٣ تا ٤٠درصد مردم زیر خط فقر مطلق
هنوز آمارهای رسمی سال ٩٧ و ٩٨ در دسترس نیست، اما وزارت امور اقتصادی و دارایی پیشبینی کرده ضریب جینی در سال ۹۷ به میزان ٠١٢٣/٠ واحد نسبت به سال قبل افزایش یافته و معادل ٤١٣١/٠ واحد خواهد شد. این روند افزایشی در سال ٩٨ هم ادامه خواهد یافت. گزارش سال ٩٦ میگوید، ضریب جینی در این سال با اندکی بهبود از
٤٠٤٥ /٠ واحد در سال ۹۵ به ٤٠٠٨ /٠ واحد در سال ۹۶ رسیده بود و حالا گزارشها حاکی از افزایش این شاخص است. جزییات آماری بیشتری از این شاخص در دسترس نیست و آنچه وزارت امور اقتصادی و دارایی منتشر کرده، در حد همین چند عدد است. این آمار زمانی نگرانکنندهتر میشود که آن را در کنار گزارش اخیر مرکز پژوهشهای مجلس قرار دهیم. گزارشی که نشان میداد «در سال ٩٦، حدود ١٦درصد از جمعیت کشور در زیر خط فقر مطلق قرار داشته و در سال ٩٧ با سناریوهای مختلف برای وضع درآمدی خانوار، ٢٣ تا ٤٠درصد جمعیت زیر خط فقر مطلق رفتهاند» آماری که نشان میداد درصد جمعیت زیر خط فقر مطلق در سال ٩٧ نسبت به سال ٩٦، در سناریوی خوشبینانه ٥/١ برابر و در سناریوی بدبینانه ٥/٢ برابر شده است. گزارش وزارت امور اقتصادی و دارایی میگوید، شکاف درآمدی بیشتر شده و قرارگرفتن آن در کنار گزارش مرکز پژوهشها نشان میدهد در یکی دوسال اخیر، شرایط طبقات پایین جامعه بدتر شده. به عبارتی، در یکی دوسال گذشته فقرا در ایران فقیرتر شدهاند.
پولدارها و فقرا چقدر خرج کردند؟
رتبهبندی خانوارها به شکل گروههای هزینهای به این صورت است که هزینههای سالانه دهک اول کمتر از ۷٫۵میلیون تومان، دهک دوم بین ۷٫۵ تا ۱۰میلیون تومان، دهک سوم ۱۰ تا ۱۲میلیون تومان، دهک چهارم ۱۲ تا ۱۶٫۵میلیون تومان، دهک پنجم ۱۶٫۵ تا ۱۹٫۵میلیون تومان، دهک ششم ۱۹٫۵ تا ۲۷میلیون تومان، دهک هفتم ۲۷ تا ۳۶میلیون تومان، دهک هشتم ۳۶ تا ۴۸میلیون تومان، دهک نهم ۴۸ تا ۶۰میلیون تومان و دهک دهم بیشتر از ۶۰میلیون تومان است. بر اساس این آمار در سال ۱۳۹۶ ثروتمندترین گروه درآمدی جامعه سالانه بیش از ۶۰میلیون تومان و کمدرآمدترین گروه کمتر از ۷٫۵میلیون تومان در یک سال هزینه کردند. به آن معنا که ثروتمندان در آخرین سال آماری (٩٦) حداقل ٥٢,٥میلیون تومان بیشتر از فقرا هزینه کردند.
بر اساس آمارهای مرکز آمار در سال ۱۳۹۶ خانوار متعلق به دهکهای پایین جامعه در طول یک سال کمتر از ۱۰میلیون تومان و خانوار متعلق به دهکهای بالای جامعه بیشتر از ۴۸میلیون تومان هزینه اعم از خوراکی و غیر خوراکی داشتهاند.
این دهکها را مرکز آمار ایران تعیین کرده است و از آنجا که این آمارها به سرعت بهروز نمیشوند، احتمالا شما بدون احتساب تورم دورقمی و جهش قیمتها در دوسال اخیر، به دهکهای ثروتمند صعود کرده باشید! اما واقعیت آن است که احتمالا فقیرتر شدهاید.
احمد میدری در برنامه گفتگوی ویژه خبری شبکه دو سیما با بیان اینکه مهمترین مسألهای که به فقر در کشور دامن زده بحث تورم است افزود: در سالهایی که با تورم شدید روبرو بودیم جمعیت زیادی زیر خط فقر قرار گرفتند.
وی با اشاره به اینکه بر اساس سیاستهای توزیعی دولت، جمعیت زیر فقر تغییر میکند، گفت: بسیاری از کشورها درآمد سرانه بیشتر از ایران دارند، اما جمعیت زیر فقر آنها از کشورمان بیشتر است و برخی کشورها درآمد سرانه کمتر، اما جمعیت زیر خط فقر کمتری در مقایسه با ایران دارند.
میدری افزود: اگر کسی نتواند خوراک خود را تأمین کند در فقر شدید قرار میگیرد که بر اساس بررسیها کمتر از ۴ درصد مردم ایران در این فقر قرار دارند.
وی گفت: سیاستهای حمایتی، نقاط ضعف زیادی دارد و باید بررسی شود مداخلات دولت در قیمتها چقدر میتواند در کاهش فقر مؤثر باشد.
میدری افزود: اختصاص ارز ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی موجب اتلاف منابع ارزی کشور شده است که به عنوان نمونه ارز ترجیحی که به ۲۵ هزار مرغداری سراسر کشور اختصاص یافته است تلف شده و به سفره مردم نرسیده است.
وی گفت: در بخش دارو به دلیل اینکه زنجیره درمان در کنترل دولت نیست بنابراین راه حل قیمتی ندارد و پزشکان تعیین میکنند چه دارویی استفاده شود.
میدری با توجه به اینکه بسیاری از داروها برای بیماران رایگان است، افزود: اگر در ارز ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی در بخش دارو اتلافی باشد باید در سازمانهای مربوطه کنترل شود.
وی گفت: اگر نرخ ارز، آزاد شود بر قیمت روغن خوراکی به میزان نرخ ارز آزاد تأثیر میگذارد.
میدری افزود: در آموزش و پرورش و دارو و درمان نباید در پی ساز و کار تعیین قیمت باشیم، اما در بخش انرژی دولت میتواند با قیمتها رفتار مردم و تولید کنندگان را کنترل کند.
وی با اشاره به اینکه پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان ظرفیت سیاستگذاری برای جامعه هدف را بهبود میدهد، گفت: مسأله، فقط تشخیص فقرا نیست بلکه اگر دولتها در قیمتها دخالت نکنند امکان دارد مسأله انحصار ایجاد شود.
میدری افزود: دولت اگر نتواند جلوی تبانی را بگیرد و رقابت ایجاد کند قیمتها به شدت افزایش مییابد.
وی گفت: اکنون بسیاری از کشورها در قیمتها دخالت نمیکنند، اما زنجیره تهیه و توزیع کالاها شفاف است.
میدری افزود: اگر با مالیات بر ارزش افزوده نتوانیم چرخه کالا را کنترل کنیم سوداگری هزینه زندگی مردم را افزایش میدهد.
وی با بیان اینکه بیشترین فقر مسکن در کشور در شهر تهران است، گفت: زمانی که ۳۰ درصد هزینه زندگی صرف اجاره منزل میشود از نظر شاخصهای اقتصادی، شخص دچار فقر مسکن است و در شهر تهران ۴۰ درصد جمعیت این هزینه را پرداخت میکنند.
میدری افزود: فقر بهداشتی و آموزشی نیز در تهران وجود دارد و فقر مسکن نیز به دلیل جمعیت زیاد و سوداگری در این بخش ایجاد شده است.
وی گفت: در سال ۹۱، ۹۷ و دوران همه گیری بیماری کرونا تولید ناخالص داخلی کاهش یافت و موجب شد قدرت خرید مردم کم شود.
میدری افزود: ثابت بودن مصرف گوشت مرغ نشان میدهد به رغم نابسامانیها در شبکه توزیع این فرآورده، مردم توانسته اند از گوشت مرغ استفاده کنند.
وی گفت: ۵۲ درصد تسهیلات بانکی به استان تهران اختصاص داده میشود و پس از تهران، اصفهان ۵ درصد این تسهیلات را میگیرد و بقیه استانها در حد یک درصد از تسهیلات بانکی استفاده میکنند. دهکهای بالای جامعه ۴ برابر دهکهای پایینی تسهیلات بانکی دریافت میکنند.
میدری گفت: با پرداخت نقدی نمیتوان فقر را از بین برد بلکه به بسیاری از راهکارهای مکمل نیاز است یعنی دسترسی به تسهیلات بانکی باید برای اقشار کم درآمد آسان شود. در بسیاری از کشورها ۸۵ درصد دانش آموزان آموزشهای فنی و حرفهای را میبینند که در کاهش فقر و توانمندسازی آنان بسیار مؤثر است.
وی افزود: ۶ میلیون شاغل داریم که بیمه بازنشستگی ندارند و دولت یارانههای مختلفی برای برخی اقشار میپردازد که منطق روشنی ندارد. کنترل تورم باید سیاست اصلی دولت باشد.
سیاست توزیع منابع در کشور ناکارآمد است
علیرضا قادری کارشناس اقتصادی نیز در این برنامه گفت: در دهه اخیر درآمد سرانه به طور میانگین ۳۰ درصد کاهش یافته و سفره مردم به همین میزان کوچک شده است.
قادری گفت: این در حالی است که ضریب جینی نیز به طور مستمر افزایش یافته و توزیع ثروت، نابرابر شده است. در سالهای اخیر یا رشد اقتصادی نداشته ایم یا اگر رشد اقتصادی بوده است درآمد پایداری برای خانوادهها ایجاد نشده و به رغم سیاستهای حمایتی فقر کاهش نیافته است.
وی با بیان اینکه دولتها در سیاستگذاری توجه به رشد اقتصادی و مداخله در قیمتها یا دادن یارانه به مصرف را در مقابل خود میبینند افزود: آنچه که اهمیت دارد قدرت خرید مردم است که در سالهای اخیر به رغم افزایش اسمی درآمد مردم قدرت خرید آنان کاهش یافته است.
وی گفت: سیاستهای حمایتی را همگانی تعریف کرده ایم در حالی که ابتدا باید نیازمندان شناسایی میشدند تا منابع محدود به کسانی که نیاز دارند داده شود، اما توزیع منابع به همه موجب شده است به هر فرد سهم ناچیزی برسد.
قادری گفت: وقتی دهکهای پایینتر کمتر از کالاهای اساسی بهره مند میشوند نشان میدهد سیاستهای ما ناکارآمد بوده است. از جنبههای فقر بحث انواع بیمه است، زیرا بسیاری از شاغلان در بخشهای غیر رسمی دسترسی به بیمه ندارند و پس از از کار افتادگی، بیماری یا بیکاری منبع درآمد خود را از دست میدهند.
وی افزود: ابتدا باید از خانوادههایی که نیاز ضروری دارند در قالب یارانه یا کمک دستگاههای مربوط حمایت شود، اما در بلندمدت راهی جز توانمندسازی خانوادهها برای مقابله با فقر وجود ندارد. در زمینه گسترش بیمه، بسیاری از خانوادههای سه دهک پایین جامعه حتی بیمه پایه درمان ندارند و اگر دچار بیماری شوند اثرات جدیای برای آنها ایجاد میشود.
ضرورت اصلاح رویکرد در مبارزه با فقر
سید مهدی زریباف کارشناس اقتصادی نیز در این برنامه گفت: کاهش قدرت خرید و افزایش تورم و قیمت ارز به اقشار ضعیف جامعه صدمات بسیاری وارد میکند و آنان وارد فقر میشوند.
زریباف گفت:مافیایی که در ساختار اقتصاد ملی ایجاد میشود فقر را افزایش میدهد. تاکنون برای مبارزه با فقر، بیشتر با معلول برخورد شده است یعنی سیاستهایی اعلام نکرده ایم که فقر بوجود نیاید یا زمینههای رشد متوازن در جامعه ایجاد شود.
وی افزود: بیشتر مبارزه ما با فقر پرداخت یارانه یا سبد کالا بوده که البته در حد خود لازم است، اما نباید اصل را فراموش کنیم. باید بررسی شود آیا نظام بانکداری و نظام خلق پول در ایجاد فقر نقش دارد و جامعه را فقیرتر میکند یا زمینه رشد اقتصادی آن را فراهم خواهد کرد؟
یارانه به ثروتمندها
هزینه ماهانه دهکهای بالای درآمدی حدود ٨برابر دهکهای پایین است که نگاهی به آمارها نشان میدهد برخلاف آنچه ادعا میشود حمایتهای دولت دوازدهم از ثروتمندها بیشتر از فقرا بود. یارانهها ظاهرا اعطا میشوند که فقر مطلق از بین برود یا حداقل، فاصله افراد از خط فقر مطلق کاسته شود؛ اما در عمل با وجود اعطای یارانههای حجیم در حوزههای مختلف، چنین اتفاقی نه در شاخصهای اقتصاد کلان (ضریب جینی) رخ داده است و نه دهکها نزدیکیشان به یکدیگر را حس کردهاند. از این رو تداوم استفاده از این ابزار پرهزینه براساس شیوهای که تاکنون عمل شده، دلیل واضحی ندارد. بررسیهای یک پژوهش در سازمان برنامه و بودجه حاکی از آن است که مجموع یارانههای آشکار و پنهان در اقتصاد کشور به حدود ۹۰۰هزارمیلیارد تومان میرسد و سهم دهکهای پردرآمد در بهرهمندی از یارانهها بسیار بیشتر از سهم دهکهای کمدرآمد است. این موضوع در حالی است که اکثر یارانههای اعطایی با هدف حمایت از اقشار ضعیف و آسیبدیده تخصیص مییابد؛ اما نتایج این پژوهش حکایت از ناکارایی تخصیص یارانهها دارد. در این پژوهش یارانهها در سه بخش بودجهای، فرابودجهای و یارانه پنهان بررسی شده و نشان میدهد که سهم هر ایرانی از یارانهها در سال حدود یازدهمیلیون تومان است. مطابق این بررسیها، سهم سه دهک پردرآمد از یارانه پنهان مستقیم هفت برابر سه دهک کمدرآمد است. همچنین براساس یافتههای این گزارش، میزان بهرهمندی دهکهای بالای درآمدی از یارانه پنهان، گاز، برق و بنزین ۲۳ برابر دهکهای پایین درآمدی است. اعدادی که از نگاه این گزارش، گواه بر توزیع ناعادلانه یارانهها در بخش انرژی، کالاهای اساسی و دارو است. این گزارش معتقد است که میتوان بدون صرف منابع جدید و به کمک یک نظام بازتوزیع کارآمد، جریان یارانهها را به سمت دهکهای پایین درآمدی تغییر داد.