"نخریم تا ارزان شود" این نسخهای است این روزها کاربران شبکههای مجازی برای هم میپیچند. این کمپینها البته اتفاق تازهای نیست و هربار با
افزایش قیمت کالاها این مدل کمپینها هم به راه میافتند. اما سوال اینجاست که آیا واقعا این کمپینها جواب میدهند؟ جواب خیر است. چرا؟ علم اقتصاد جواب آن را داده است.
تورم به معنای افزایش مداوم سطح عمومی قیمت هاست. دو نوع تورم وجود دارد:تورم ناشی از فشار هزینه و تورم ناشی از فشار تقاضا.
تورم ناشی از فشار تقاضا زمانی رخ میدهد که قیمتها به دلیل افزایش تقاضا، افزایش مییابد. مثلا کارخانهای را فرض کنید که یک تلفن همراه جدید را تولید میکند و این گوشی به شدت محبوب میشود. تقاضا برای این تلفن همراه افزایش مییابد، ولی از آنجایی که تنها یک کارخانه تولید چنین کالایی وجود دارد که در حال استفاده از تمام ظرفیت خود است، قیمت تلفن همراه با افزایش تقاضا افزایش مییابد در این حالت کاهش تقاضا میتواند مانع از افزایش قیمت شود.
اما در تورم ناشی از هزینه که قیمتها به دنبال افزایش هزینه بنگاه، بالا میروند، خرید و نخریدن اثری بر قیمتها نخواهد داشت. یک مثال ساده دیگر. اگر قیمت آرد بالا رود هزینه تولید نان افزایش مییابد در این حالت کاهش یا افزایش تقاضا اثری در قیمت نان ندارد. زیرا نانوا مجبور است به دلیل افزایش قیمت آرد، قیمت نان را بالا ببرد.
به بیانی دیگر، تورم ناشی از فشار هزینه زمانی رخ میدهد که هزینه بنگاهها به دلیل افزایش قیمت عوامل تولید به ویژه مواد اولیه افزایش یابد. جنس حذف ارز ۴۲۰۰ از همین نوع است.
وقتی هزینههای تولید افزایش مییابد، بنگاه سعی کند با افزایش قیمت محصولات، هزینههای اضافی را به مصرف کنندگان منتقل کند.. اگر شرکت قیمتها را افزایش ندهد، در حالی که هزینههای تولید افزایش مییابد، سود شرکت کاهش مییابد یا حتی ممکن است دچار زیان شوند.
وقتی مصرف کننده تصمیم میگیرد که این کالاها را نخرد در کوتاه مدت شاید نتیجه بگیرد، اما در نهایت باعث ورشکست شدن بنگاه میشود که همین موضوع، باعث نایاب شدن کالا خواهد شد که خوداحتکار و افزایش قیمت بعدی را به دنبال دارد؛ بنابراین اگر تورم منشا هزینه داشته باشد یا از طرف عرضه (تولید) رخ دهد خریدن یا نخریدن اثری در ارزانی قیمت ندارد.