عباس پاپی زاده رییس
سازمان امور عشایر ایران از پرداخت تسهیلات ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیون تومانی در قالب "دامدار کارت" به عشایر خبر داد و گفت:
۶۶ هزار کیلومتر ایل راه عشایری در کشور داریم که به دلیل صعب العبور بودن مسیرها، عشایر همیشه دچار مشکل هستند و متأسفانه هنوز در برخی از مناطق تعداد زیادی از مسیرهای تردد از رودخانهها بهصورت کابلی و گرگر است. کل اعتبارات راههای عشایری در سال گذشته ۲۳ میلیارد تومان بود، اما خوشبختانه امسال به بیش از ۲۰۰۰ میلیارد تومان افزایش یافته و این نوید را میدهد که بتوانیم یک تحول جدی را در راههای عشایری ایجاد کنیم. این رقم را بانکها در ۵ روز برای خود خلق میکنند!
تصمیمات خوبی در وزارت کشاورزی از جمله تامین تسهیلات لازم برای خرید علوفه گرفته شده که امروز ۲۰ هزار میلیارد تومان برای بخش دامپروری و طیور کشور اختصاص داده شده که در طول تاریخ چنین عددی بینظیر است.
جامعه عشایری بیش از ۱۱ هزار شهید والامقام را تقدیم نظام و انقلاب کردهاند و هفته آینده نیز "اولین کنگره ملی شهدای عشایر کشور" در چهارمحال و بختیاری برگزار میشود که فرصتی برای یادآوری ایثار و از جان گذشتگی جامعه عشایری است.
با وجود اینکه عشایر کشور ۲ درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند، اما ۲۵ درصد گوشت قرمز و بسیاری از فراوردههای لبنی کشور و همچنین ۳۵ درصد صنایع دستی کشور را تولید میکنند.
درباره سخنان پاپی زاده که میتوان وی را از مدیرانی با کارنامه مبهم دانست که مشخص نیست با کدام سوابق به چنین سمتی گماشته شده است، لازم مسائلی یادآوری شود.
دو هزار میلیارد تومان معادل ۷۰ میلیون دلار است و بیش از آنکه توجه به عشایر را نشان دهد، بی توجهی و تمسخر عشایر را نشان میدهد، زیرا وزن این گروه زحمتکش در تامین امنیت غذایی کشور بی نظیر است که خود پاپی زاده نیز به آن اذعان دارد. باتوجه به هزینه احداث راه اصلی به میزان هر کیلومتر ۳۵ میلیارد تومان (در سال ۹۸ حدود ۲۵ میلیارد تومان بوده است) با ۲۰۰۰ میلیارد تومان تنها میتوان ۵۷ کیلومتر جاده احداث کرد و تغییر زیادی در ۶۶ هزار کیلومتر باقی مانده ایجاد نمیشود.
بیست هزار میلیارد تومان حتی اگر در تاریخ ایران که در ظلم و بی توجهی به عشایر در آن کوتاهی نشده بی نظیر باشد، معادل ۷۰۰ میلیون دلار است و ارزشی ندارد که برای نمایش آن از آنتن تلویزیون استفاده شود.
جامعه عشایری با دارا بودن ۲ درصد از جمعیت کشور حدود ۵ درصد از شهدا را تقدیم انقلاب کرده است که فداکاری آنها را نشان میدهد.
جمعیت ۲ درصدی عشایر ایران که ۲۵ درصد از گوشت قرمز و ۳۵ درصد از صنایع دستی را تامین میکند، چه نسبتی با وام ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیون تومانی که به معنای واقعی کلمه چندر غاز است، دارد؟ چرا یک اصرار نانوشته برای توهین به عشایر غیور کشور وجود دارد؟ چرا جهاد کشاورزی با واردات گوشت گوسفند خارجی قیمت گوشت گوسفندی را سرکوب کرده و منبع درآمدی آنها را میخشکاند، اما برای وام ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیون تومانی که معلوم نیست در نهایت به چه اندازه پرداخت شود بر سر عشایر منت میگذارد؟ درحالیکه گوشت تولیدی به وسیله عشایر ایران اورگانیک و از بهترین نژادهای دنیا است که اگر در بازارهای بین المللی عرضه شود برای خرید آن بیش از ۱۵ دلار پرداخت میشود، اما در ایران ۵.۵ دلار قیمت دارد.