نرخ ارز یکی از مهمتین متغیرها در تعیین قیمت واردات و صادرات است و نوسانات آن باعث تغییراتی در قیمت آنها و در نتیجه افزایش و یا کاهش میزان تجارت خارجی میشود. مدیریت نرخ ارز به ویژه به علت شوکهای نفتی و افزایش تقاضا و نوسانات نرخ ارز در سالهای اخیر از اهمیت به سزایی برخوردار شده است.
بر این اساس، تغییر نرخ ارز، مجموعهای از تغییرات متفاوت و حتی متضاد را در بخش خارجی و داخلی اقتصاد به همراه دارد که برآیند آن میتواند عملکرد اقتصاد کشور را تحت تاثیر مثبت یا منفی قرار دهد. تعیین نرخ ارز از یک طرف نقش موثری در صادرات و واردات و به تبع آن تنظیم و تعدیل تراز تجاری و تراز پرداختهای کشور دارد و از طرف دیگر از نقش موثری در تعیین قدرت رقابتی تولیدکنندگان داخلی در برابر رقبای خارجی در بازارهای داخلی و خارجی و به تبع آن تعیین میزان تولید و اشتغال برخوردار است.
تعیین نرخ ارز همچنین میتواند بر سطح عمومی قیمتها و به تبع آن تورم نیز موثر باشد؛ بنابراین با توجه به پیامدهای گسترده تغییر نرخ ارز برای عملکرد اقتصاد ایران، مدیریت نرخ ارز اهمیت بسیار بالایی دارد.
این امر در شرایط فعلی اقتصاد کشور، به خصوص پس از اجرای طرح هدفمندکردن یارانهها، افزایش تحریمهای اقتصادی، جهش نرخ غیررسمی ارز در بازار آزاد و بازگشت به نظام ارزی دونرخی اهمیت بیشتری نیز یافته است.
مساله مهمی که اکنون سیاستگذاران اقتصاد ایران در مورد مدیریت نرخ ارز با آن مواجهند، این است که در آینده، نرخ ارز باید در چه مسیری هدایت شود؟ پاسخ به این سوال از یک طرف نیازمند بررسی سازوکار مدیریت نرخ ارز در اقتصاد ایران و از طرف دیگر نیازمند تعیین مسیر بهینه نرخ ارز در کشور است. تعیین مسیر بهینه نرخ ارز نیز نیازمند بررسی پیامدهای ناشی از مدیریت نرخ ارز و تعیین اهداف سیاست ارزی است.
پس از تعیین مسیر بهینه نرخ ارز و بررسی سازوکار مدیریت نرخ ارز، میتوان سیاست ارزی مناسب را بر اساس اهداف سیاست ارزی و ابزارهای در دسترس جهت هدایت نرخ ارز به سوی مسیر بهینه طراحی کرد.
در همین رابطه
حیدر مستخدمین حسینی عضو هیات مدیره انجمن مدیریت ایران و کارشناس مسائل اقتصادی در گفتگو با خبرنگار پول نیوز اظهار کرد: جهت بررسی سازوکار مدیریت نرخ ارز در اقتصاد ایران، ابتدا باید ساختار بازار ارز و عوامل اصلی تعیین نرخ ارز را بررسی کنیم. در بازار ارز ایران، صادرات نفتی به عنوان مهمترین بخش صادرات ایران، اصلیترین منبع کسب درآمدهای ارزی است. البته باید توجه داشت که درآمدهای ارزی حاصل از صادرات نفت به طور مستقیم به بازار ارز عرضه نمیشود، بلکه عرضه آن به بازار ارز از مسیر اعمال سیاست ارزی است.
وی افزود: مساله مهمی که اکنون اقتصاد ایران در مدیریت نرخ ارز با آن مواجه میباشد، این است که نرخ ارز در آینده در چه مسیری باید هدایت شود؟ به نظر میرسد با توجه به ساختار بازار ارز در اقتصاد ایران، مدیریت نرخ ارز و اعمال سیاست ارزی نیازمند تفکیک نرخ تعادلی ارز از نرخ بهینه ارز است.
عضو هیات مدیره انجمن مدیریت ایران اظهار کرد: تغییر نرخ ارز از مسیرهای مختلف بر عملکرد اقتصادی اثرگذار است. تغییر نرخ ارز از طریق تغییر صادرات و واردات، بر تراز تجاری کشور تاثیرگذار است. تغییر نرخ واقعی ارز، قدرت رقابتی صادرکنندگان در برابر رقبای خارجی در بازارهای بینالمللی را تغییر میدهد.
وی مطرح کرد: افزایش نرخ واقعی ارز، قیمت کالاها و خدمات صادراتی تولیدکنندگان داخلی را نسبت به قیمتهای جهانی کاهش داده و در نتیجه بر قدرت رقابتی تولیدکنندگان داخلی در بازارهای جهانی میافزاید و در نهایت منجر به افزایش صادرات کشور خواهد شد.
مستخدمین حسینی ابراز کرد: تغییر نرخ ارز از مسیرهای متفاوت، اثرات متضادی بر تولید باقی میگذارد که برآیند این اثرات، بیانگر اثر خالص تغییر نرخ ارز بر تولید و اشتغال است. اثر تغییر نرخ واقعی ارز بر تولید از دو مسیر آشکار میشود: یکی از مسیر میزان استفاده از ظرفیت تولیدی موجود و دیگری از مسیر میزان سرمایهگذاری و ایجاد ظرفیتهای تولیدی جدید.
این کارشناس اقتصادی در ادامه گفت: زمانی که به دلیل افزایش حجم پول، سطح عمومی قیمتها در حال افزایش است، نرخ ارز نیز به طور طبیعی به صورت کمابیش متناسب با سطح عمومی قیمتها افزایش خواهد یافت. در این شرایط، افزایش نرخ اسمی ارز، خود، معلول تورم است و این افزایش نرخ صرفا اسمی است و نرخ واقعی ارز ثابت باقی خواهد ماند.
مستخدمین حسینی خاطر نشان کرد: اهداف اصلی مدیریت نرخ ارز در شرایط فعلی اقتصاد کشور شامل بهبود تراز تجاری غیرنفتی، بهبود وضعیت تولید و اشتغال، حفظ ذخایر ارزی، حفظ نظام تکنرخی ارز و حفظ ثبات در بازار ارز است. با توجه به پیامدها و اهداف اصلی مدیریت نرخ ارز، به نظر میرسد مسیر بهینه نرخ ارز در شرایط فعلی، تعدیل نرخ رسمی ارز به صورت هموار در جهت کاهش شکاف میان نرخ رسمی و غیررسمی ارز و بازگشت به نظام تک نرخی ارز میباشد.