علیرضا حیدری میگوید: در سال ۸۳، قانون نظام ساختار جامع رفاه و تامین اجتماعی نوشته شد؛ در سال ۸۸ ذیل ماده ۱۱۳ قانون مدیریت خدمات کشوری، هیات امنای تامین اجتماعی را با ترکیبات جدید پیریزی کردند؛ ترکیب کنونی هیات امنا که جای شورایعالیِ سابق را گرفته، محصول همان سالهاست.
وی گفت: در این ترکیب، اشخاص حقیقی عضو هیات امنا هستند و این یکی از بزرگترین ایرادات وارده است؛ شش نفر منتسب به دولت شخصیتهای حقوقی نیستند و بنابراین مسئولیت دستگاهی در هیات امنا ندارند و پاسخگوی حقوقی نیستند. انتخاب افراد حقیقی توسط رئیس هیات امنا یا وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، هیچ تناسبی با وظایف سنگین هیات امنا در قابل تمام صندوقهای بازنشستگی ندارد.
نایب رئیس اتحادیهی پیشکسوتان جامعهی کارگری افزود: این ایراد اصلیست و باید توسط مجلس برطرف شود؛ فراموش نکنیم وقتی در سال ۵۴ قانون تامین اجتماعی نوشته شد، ترکیب شورایعالی تامین اجتماعی، ترکیبی از هیات دولت به اضافهی شرکای اجتماعی بود؛ هشت نفر نماینده دولت که در شورایعالی حضور داشتند، ویژگی نماینده دستگاهی داشتند و به همان اندازه مسئول بودند.
به گفتهی حیدری، احیای شورایعالی بار مالی ندارد و امروز مجلس میتواند خیلی سریع به موضوع ورود کند و در قالب یک طرح، شورایعالی تامین اجتماعی را احیا نماید و ساختار مدیریتی تامین اجتماعی را به دوران طلایی خود بازگرداند.
حیدری در ارتباط با اینکه شورایعالی میتواند در سرنوشت تامین اجتماعی و سایر صندوقها تاثیرگذار باشد میگوید: شورایعالی با ورود مسئولانه به موضوعاتِ مربوط به تامین اجتماعی، میتواند مشکلات بسیاری را حل کند؛ سازمان امروز معضلات جدی در خصوص پایداری و تعادل منابع و مصارف دارد که حل آن نیازمند تصمیمات اساسی و ساختاریست؛ بهبود بسیاری از مولفههای معیوبِ سازمان تامین اجتماعی در گرو اتخاذ تصمیمات جدی و مسئولانه است.
وی افزود؛ احیای شورایعالی با ورود جدی ذینفعان به حیطهی مدیریت میتواند مشکلات صندوقها در حوزههای متعدد از جمله حفظِ تعادل منابع و مصارف، خدماترسانی به بیمه شدگان و مشکلات سرمایهگذاری را مرتفع سازد. شورایعالی میتواند سرنوشت همهی صندوقها را به گونهای مثبت تحتالشعاع قرار دهد و به تبع آن، وضعیت بیمه شدگان قطعاً بهبود مییابد.
همهی داراییهای سازمان تامین اجتماعی از اندوختههای کارگران در طول بیش از چهل سال گذشته شکل گرفته؛ اما مالکان اصلی صندوق هرگز نتوانستهاند عهدهدار ادارهی این منابع تاریخی باشند؛ اینکه کجا هزینه شود، چگونه سرمایهگذاری شود تا ارزش افزوده ایجاد کند و اینکه چگونه مدیریت شود، همهی برعهدهی دولت و مدیران دولتی است؛ متاسفانه با انحلال شورایعالی، صندوق تامین اجتماعی به صندوقی تماماً دولتی بدل شده و صفر تا صد امور صندوق به دست مقامات دولت افتاده؛ کارگران سرمایه میاندوزند، اما دیگران این سرمایه را ضبط و ربط میکنند و برای آن تصمیم میگیرند؛ اما آیا مطالبهی احیای شورایعالی بالاخره به سرانجام میرسد و این وضعیت تغییر میکند؟!