نامگذاری روزها، انگیزههای خاصی دارد، اما در مجموع نامگذاری برای آن صورت میگیرد تا واقعهای تاریخی، شغلی خاص، فرهنگی متفاوت و... را در اذهان در یک زمان مشخص تداعی کنیم که خبرنگاری یکی از این موارد است. بی شک حرفه خبرنگاری بسیار متفاوت و البته تاثیرگذارتر نسبت به دیگر مشاغل است که روز خاصی را با عنوان خبرنگار نامگذاری کرده اند. هفدهم مرداد ماه سال ۱۳۷۷، محمود صارمی خبرنگار خبرگزاریِ جمهوری اسلامی، به همراه هشت نفر از اعضای کنسولگری ایران در مزار شریف افغانستان به دست گروهک تروریستی طالبان به شهادت رسید تا به همین مناسبت، شورای فرهنگ عمومی، هفدهم مرداد ماه هر سال را به عنوان «روز خبرنگار» نامگذاری کرد. البته خبرنگاران، شهدای بسیاری را تقدیم انقلاب کرده اند که بیشترین آنها را در دوران دفاع مقدس شاهد بودیم، به نوعی که ۲۴۴ شهید خبرنگار جنگ تحمیلی، بیانگر جان فشانیهای خبرنگاران در انجام وظیفه در هر شرایط است، اما نوع جان باختن میتواند تاثیرگذارتر باشد. هنوز فراموش نکرده ایم که حکومت عربستان چگونه خاشقچی را تکه تکه کرد تا او را ساکت کند، اما دیدیم که رسالت خبرنگاری تا چه اندازه گستردهتر شد و تا چه اندازه جهان را مطالبهتر کرد.
انتخاب شغل بر اساس علاقه
انتخاب شغل اهمیت بسیاری دارد، اما نکته مهم آن است که شغل بر اساس علاقه انتخاب شود. از سوی دیگر هر شغلی، مشکلات و چالشهای خاص خودش را دارد که اگر علاقه به شغل وجود داشته باشد، تحمل مشکلات را بالا میبرد. شغل خبرنگاری نیز مشکلات و چالشهای خودش را دارد. جستجوی سوژه، ردیابی، بدست آوردن اخبار مرتبط با سوژه، رفتن به دل خطرها برای کسب اطلاعات، نترسیدن از تهدیدهای پس از آن و از همه مهمتر معامله نکردن بر سر اطلاعات و اخبار، از ویژگیهای شغل یک خبرنگار است. اما یک خبرنگار باید اطلاعات و دانش لازم را نیز داشته باشد. بدست آوردن اخبار و پیگیری برای رسیدن به اطلاعات، تنها یک بخش کار است و نوشتن برای انتقال مفاهیم، بخش مهم و جدی تری است. اینکه چه کلماتی را بکار بگیریم و چگونه این کلمات را کنار هم بچینیم تا تاثیرگذاری بیشتری داشته باشد، اهمیت ویژهای دارد. شناخت روحی و روانی جامعه مخاطب و هدف گذاری در آن راستا نیز بر تاثیرگذاری مطلب میافزاید و باعث جذب مخاطب بیشتر میشود. بنابر این شغل خبرنگاری را نباید ساده انگاری کرد.
چالشهای خبرنگاری
هدف انسانها از اشتغال بکار، کسب درآمدی است که با آن بتوانند اهداف زندگی خود را دنبال کنند. اما کسانی که بدنبال شغل خبرنگاری هستند، باید بدانند که خبرنگار به آرامش، رفاه و آسایش نمیرسد. زندگی خبرنگاری، زندگی حداقلی است و تنها کاری که یک خبرنگار میتواند انجام دهد، نوشتن به سبک حق التحریری است تا شاید بتواند در ساعتها و زمانهایی که میبایست در کنار خانواده باشد و آرامش و خوشبختی را در کنار همسر و فرزندان تجربه کند، به نوشتن روی بیاورد و با این روش درآمدزایی، از کنار سختیهای معیشت عبور کند و شرایطی را رقم بزند که بتوان بحرانهای اقتصادی را تحمل کرد.
فشارهای روحی روانی
یکی از چالشهای حرفه خبرنگاری، بدست آوردن اطلاعاتی است که نمیتوان یا نباید منتشر کرد. اینکه خبرنگار میداند چه خبر است و چالشها به چه دلیل واقع شده، اما به دلایل حرفهای یا مصلحت اندیشی، امکان انتشار آن را ندارد، از جمله فشارهای روحی است که بر روان خبرنگار وارد میشود. البته خبرنگاران بسیاری هستند که با روشهایی لطیف، دانستههای خود را به رشته تحریر در میآورند. نکته دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، رسالت خبرنگاری است. خبرنگاران بسیاری زبان گویای مردم هستند و سعی میکنند به اشکال مختلف نسبت به شرایط موجود هشدار بدهند تا هم مردم در جریان شرایط قرار گیرند و هم مسوولان بیدار شوند. البته در برخی موارد اظهار نظرهایی صورت میگیرد که با واقعیتها همخوانی ندارد و حامیان یک تفکر برای توجیه عملکرد و اشتباهات همفکران خود، اصرار بر انعکاس اخبار غیر واقع دارند وهنگامی که این اظهارات منتشر میشود، خبرنگار باید پاسخگوی چیزی باشد که نوشته، اما اعتقادی به درستی آن ندارد.
مزدوران قلم بدست
در بین تمامی خبرنگاران شریف و خدمتگذار، عده انگشت شماری نیز با خدمت به بیگانگان و بازی در زمین دشمن، علیه منافع کشور و نظام قلم میزنند یا سخن میرانند. این افراد اگرچه مدتی در کسوت خبرنگاری در داخل کشور کار کرده اند، اما در قالب پیشنهادهای وسوسه بر انگیز دشمنان، نه تنها آب و خاک کشور را به بازی میگیرند، بلکه با آبروی خبرنگاران نیز بازی میکنند و چنان القا میکنند که تمامی خبرنگاران در این گروه جای میگیرند، در حالی که خبرنگاران وطن پرست را هرگز نمیتوان دراین گروه جای داد.
بنگاههای خبری، تحت فشار
امروزه شرایط بنگاههای خبری نیز به هیچ عنوان خوب نیست. هزینههای سنگین که هر لحظه در حالی افزایش است، باعث شده تا مدیریت بنگاه اقتصادی بشدت با چالش رو به رو شود. البته بنگاههای خبری به دو دسته مکتوب و فضای مجازی تقسیم میشوند که هرچند هرکدام چالشهای خاص خودشان را دارند، اما در بسیاری از چالشها، مشکل مشترکی دارند. برای تمامی رسانه ها، حقوق نیروی کار، بیمه، تلفن، انرژی و بسیاری هزینههای جانبی دردسرساز است، که رسانههای مکتوب علاوه بر اینها با چالش کاغذ، چاپ و توزیع رو به رو هستند که تامین درآمد برای حجم بالای این هزینه ها، با مشکلات بسیاری رو به رو میشود و مدیریتی توانمند را میطلبد.
محدودیتهای منابع درآمدی
رگ حیاتی تمامی رسانهها در جهان، وابسته به تبلیغات و آگهی است، با این تفاوت که رسانهها در کشور ما با محدویتهای متعددی رو به رو هستند. واقعیت این است که نگاه مساوی به رسانهها وجود ندارد. از یک سو برخی رسانهها از سوی دستگاهها و ادارات با پشتوانه مالی قوی حمایت میشوند و از سوی دیگر حمایتهای دولتی از برخی رسانههای نزدیک به دولت صورت میگیرد که ادامه کار را در فضای غیر رقابتی، برای رسانههای خصوصی سخت میکند. در این شرایط خبرنگاران نیز در تحمل شرایط فشار اقتصادی شریک میشوند. هنگامی که بنگاه خبری بخش خصوصی بدلیل شرایط تبعیض آمیز، نمیتواند پا به پای بنگاههای خبری تحت حمایت دولت درآمد داشته باشد، ناچار به ایجاد محدودیت میشود. تمامی گفتهها و بسیاری ناگفتهها نشان میدهد که روشن نگه داشتن چراغ آگاهی، هزینههای بسیار سنگینی دارد و هر چقدر دولتها در تامین این هزینهها همکاری بیشتری داشته باشند، نشانگر اعتقاد و اعتماد به رکن چهارم دموکراسی یعنی داشتن حق آگاهی برای مردم است.
در پایان لازم است از تمامی تلاشگران عرصه اطلاع رسانی و آگاهی دهی تشکر و قدردانی کنم که با توجه به تمام محدودیتها و ممنوعیت ها، به راهی که در آن گام نهاده اند، پایبند هستند و هیچ چیز نمیتواند مانع اجرای وظایف شان شود.