گویا قرار نیست گرانی دست از سرمان بردارد. روال معمول این است که گرانی با افزایش قیمت دلار آغاز میشود و به تمامی بخشها تصری مییابد. اکنون که دلار کانال ۳۸ هزار تومانی را تسخیر کرد و زشتی رسیدن دلار به این کانال از بین رفت و همه چیز عادی شد، طلا نیز به دنبال دلار روند صعودی را طی کرد و سکه طلا از ۱۶ میلیون تومان عبور کرد. این گرانی و تورم در حالی رقم خورد که مسئولان دولت سیزدهم همچون دولتهای گذشته که گویا تازه از خواب بیدار شده اند، اصرار دارند که میتوانند قیمتها را کنترل کنند.
گرانی، درک دولت از مدیریت بازار
در حالیکه مدت هاست از سوی تمامی دولتها بر مدیریت بازار از جمله بازار طلا اصرار میشود، اما تا امروز هیچ موفقیتی در این زمینه شاهد نبوده ایم و قیمتها روند گرانی را طی میکنند. دولت سیزدهم نیز اصرار بر مدیریت بازار دارد، اما اصرار این دولت هم مانند دولتهای گذشته بیانگر آن است که درک دولت از مدیریت بازار، حرکت در مسیر گرانی ها، دامن زدن به بحران اقتصادی و موج سواری دولت برگرانی به منظور تامین کسری بودجه است.
کلاه دولت از نمد گرانی
در شرایط کنونی که دولت یکباره با گرانی لجامگسیخته دلار و سکه رو به رو شده، به جای آنکه در صدد مدیریت این گرانی برآید، بر موج گرانی سوار شده و از نمد آشفته بازار قیمت ها، کلاهی برای خود دوخته است. اینکه دولت بکباره تصمیم میگیرد وارد بازار شود، اقدام خوبی است، اما میبایست با عرضه طلا و دلار به قیمتهای قبل و پایین تر، سعی کند بازار را به روال گذشته باز گرداند، نه آنکه دلار و طلاهای دولتی را در بازار آزاد به قیمت روز عرضه کند تا یک باره درآمد بادآورده ای بدست آورد.
چرا عرضه به قیمت روز
اکنون که دولت با شعار گواهی سپرده سکه طلا وارد بازار شده، بهتر بود که سکه را به قیمت ۱۰ میلیون تومان یعنی قبل گرانی عرضه میکرد، در حالیکه گواهی سپرده را به قیمت روز بازار و معادل حدود ۱۶ میلیون تومان عرضه میکند. این عرضه نشان میدهد که دولت از این آشفته بازار قصد سوءاستفاده دارد و در اصل با فرار رو به جلو، نفع لازم را برده است.
بیشنر بخوانید:بازی با دلار در اقتصاد سیاست زده
سکوت معنا دار
اگر به روند افزایش قیمت سکه و طلا توجه کنیم، متوجه میشویم در شرایطی که قیمت طلا هر لحظه گران میشد، دولت در سکوتی معنادار، هیچ واکنشی برای کنترل بازار نشان نمیداد و آنقدر سکوت کرد تا سکه به مرز ۱۶ میلیون تومان رسید و دولت که گویا عدد کسری بودجه را میداند و برای تامین کسری بودجه برنامه دارد و به دنبال همین میزان افزایش برای تامین کسری بودجه خود بوده، وارد عرصه میشود و گواهی سپرده سکه طلا را مطرح میکند. در قالب این طرح در عرض کمتر از یک ماه، دولت طلا را ۶۰ درصد گرانتر در بازار میفروشد و قطعاً از این وضعیت نفع قابل توجهی میبرد.
گواهی سپرده سکه چرا حالا
اگر دولت بنا داشته گواهی سپرده سکه طلا را از مدتها قبل اجرایی کند، چرا زودتر وارد نشد؟ در شرایطی که بورس روزهای سختی را میگذراند، دولت میتوانست با طرح سپرده سکه طلا، جان تازهای در کالبد نیمه جان بورس بدمد، اما مشاهده میکنیم که دولت آنقدر صبر میکند، تا بحران رقم بخورد و سپس با یک تیر، صدها نشان بزند. بدین معنا که هم کسری بودجه دولت تامین میشود، هم بورس به رونق میرسد و هم ژست حق بجانبی برای مدیریت و کنترل بازار میگیرد بدین معنا که دولت سیزدهم نیز برنامه دارد. در حالی که دولت میتوانست این طرح را مدتها قبل به مرحله اجرا بگذارد.
اما و اگرهای گواهی سپرده
اکنون سوال اینجاست که این طرح گواهی سپرده سکه طلا تا چه اندازه اجرایی و تاثیرگذار خواهد بود؟ براستی گواهی سکه تا چه مدت میتواند بورس در حال احتضار را احیا کند؟ اینکه در قالب گواهی سپرده سکه طلا برای مدتی کاغذ جای طلا را میگیرد، شکی نیست. در اینکه مردم میتوانند با خرید گواهی سپرده، بدون آنکه طلایی رد و بدل شود، در بورس به نام طلا، کاغذ معامله کنند هم شاید خوب باشد، اما آیا تاثیر لازم را بر بازار واقعی طلا میگذارد، یا فقط باعث رونق کوتاه مدت بورس میشود؟ اینکه تا چه اندازه مردم به برگه طلا اعتماد داشته باشند، بحثی است که در آینده اثبات خواهد شد، اما آیا زنان و مردانی که از طلا به عنوان زیورآلات استفاده میکنند، حاضر خواهند شد گواهی طلا را به دست و گردن خود بیاویزند؟
هجوم به بازار طلا برای حفظ ارزش پول
در شرایطی که مردم هرلحظه نگران بی ارزش شدن پول خود هستند و ترجیح میدهند ارزش ریالهایشان را با خرید طلا حفظ کنند، آیا حاضر هستند برگه گواهی کاغذی را به جای طلا خریداری کنند. مهمتر اینکه مردم سالهاست دیگر اعتماد و اعتقادی به بورس ندارند. مردمی که در گذشته به دعوت مسوولان اعتماد کردند و سهام خریدند، آیا حاضر میشوند برگه گواهی سپرده را به جای سکه طلا بخرند یا این هم وسیلهای در دست بورس بازان خواهد شد؟
نگران سلطان سکه شدن
نکتهای که می تواند باعث نگرانی معامله گران گواهی سکه شود، شفافیت است. در شرایطی که تجربه اعدام سلطان سکه آن هم به واسطه خرید ۲۰۰۰ سکه را شاهد بودیم، ایا مردم حاضر میشوند گواهی سپرده سکه طلا را خریداری کنند و آیا در آینده و هنگامی که خریدهای بالایی میکنند و افرادی خواهند بود که بیش از دو هزار گواهی سپرده سکه بخرند، به عنوان بحران ساز اقتصادی مورد پیگرد قرار نخواهند گرفت؟
طلا یک ابزار سیاسی
آنچه حساسیت معاملات طلا ولو در بورس را بیشتر میکند این است که معاملات بورس شفاف سازی را به دنبال دارد و طلا به عنوان یک ابزار سیاسی، همواره مورد بحث قرار گرفته است. در شرایطی که امروزه افراد بسیاری دست به احتکار کالاهای اساسی، لوازم خانگی، خودرو و بسیاری موارد دیگر میزنند و بحران واقعی را در اقتصاد به وجود میآورند، چرا با برخورد جدی دولت روبرو نمیشوند، اما کسانی که سکه زیادی را بخرند و احتکار کنند، به عنوان سلطان سکه اعدام میشوند؟ سوال اینجاست که تا امروز کدام محتکری که ارزاق عمومی مردم همچون برنج، روغن و کالاهای اساسی را احتکار کرده و تاثیر مستقیم بر زندگی مردم داشته، اعدام شده است؟ افرادی که بی شک با کالایی که احتکار میکنند، هزاران بار بیشتر از سکه طلا، آسایش و آرامش را از خانوادهها فراری میدهند و سفرههای مردم به ویژه دهکهای پایین جامعه را خالی میکنند؟
امید به استمرار نظارت
آنچه در تمامی سالها باعث آزار و اذیت مردم شده، ضعف نظارت البته از نوع مستمر بوده است. با وجود آنکه دستگاههای بسیاری مسوول نظارت بر بازار هستند، اما هرگز شاهد نظارت مستمر نبوده ایم. با وجود آنکه بحران اقتصادی در هر نوبت بنابر تاکید مسوولان بدست مافیا صورت می گیرند و اکنون نیز همچون دوره های گذشته عده ای بحران ساز دستگیر شده اند، معلوم نیست چرا نظارت به صورت مقطعی صورت می گیرد؟ فراموش نکنیم که سزبازان گمنام امام زمان این توانایی و اقتدار را دارند که عبدالمالک ریگی را در آسمان دستگیر کنند، تروریستهایی که به خاک کشورمان نفوذ کرده و قصد کشتار یا ویرانی دارند را شناسایی و اقداماتشان را در نطفه خفه می کنند و در یک کلام تسلط گسترده ای در همه زمینه ها دارند، می توانند در زمینه شناسایی و برخورد مافیای اقتصادی نیز بدرستی و با قدرت وارد شوند. البته دولت وارد این عرصه شده و تا حدودی قیمت ها کنتر ل شده است، اما این حق مردم است که سوال کنند چرا باید بحران ایجاد شود و سپس اقدام شود؟