بابک نگاهداری رئیس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در نشست تخصصی تبیین سیاستهای کلی برنامه هفتم، ناظر به محور بیست و یک و بیست و دوم برنامه گفت: در مرکز پژوهشها در مجموعه فعالیتهایی که برای تبیین برنامه هفتم توسعه و مطالعات مربوط به آن انجام دادیم کار خوب مشترکی بین دفاتر سیاسی و اقتصادی مرکز پژوهشها صورت گرفت.
وی افزود: یکی از اولویتهای اصلی که در برنامه هفتم مورد توجه قرار گرفت این بود که با توجه به اتفاقاتی که در عرصه بین الملل در حال شکل گیری است، و بازآرایی در نظام بین المللی و چند اتفاق بزرگ دیگر که در این مقطع زمانی رخ داده است که در قرن آینده اثرش را بر روی همه کشورها خواهد گذاشت، تمرکز ویژهای روی بازآرایی نظام جمهوری اسلامی ایران در نظام بین الملل جدید و نقشی که در توسعه کشور میتواند داشته باشد.
نگاهداری با بیان اینکه اتفاقاتی رخ داده و تحولاتی در دنیا درحال شکل گیری است که تاثیرش را روی کشورهای مختلف میگذارد، تصریح کرد: بحث مهمی است که اقتصاد دنیا از غرب به شرق آسیا در حال انتقال است؛ در شرق آسیا به ویژه چین (به عنوان قدرت اقتصادی بزرگ) در حال رقابت با غرب و آمریکاست که این رقابت هرروز شدت بیشتری پیدامیکند.
وی گفت: از طرفی ظرفیت درونی قدرتهای بزرگ برای پیشبرد برنامههای توسعهایشان به سقف رسیده و همه آنها به دنبال فرصتهای فرامرزی هستند تا بتوانند برنامههای توسعهای خودشان را پیش ببرند، درگیریهایی که در ایام اخیر هم دیده میشود میان روسیه و آمریکا به نوعی رقابت بر سر همین مسایل و پیداکردن ظرفیتهای بیشتر برای پیشبرد توسعه قدرتهای بزرگ است.
نگاهداری افزود: کشور ما هم متاثر از این تغییر و تحولات خواهد بود، چین برای حفظ توسعه اقتصادی در آینده مجبور است مسیر اقتصادی خودش را به سمت غرب و اروپا باز کند که پروژهای را تحت عنوان کمربند و راه ارایه داده و سعی میکند مسیر اقتصادی خودش را به سمت غرب باز کند.
رئیس مرکز پژوهشهای مجلس تصریح کرد: آمریکا هم برای مهار چین از ابتکاراتی استفاده میکند که یکی از آنها تمرکز بر مهار پروژه کمربند راهِ چین در غرب آسیاست، این مساله باعث شده کشور ما که در این آوردگاه قرار گرفته دارای اهمیت ژئوپولتیک و ژئواکونومیک دوچندانی شود.
نگاهداری گفت: شرایط بین الملل به گونه است که سرنوشت کشورها بیش از گذشته با مسائل ژئوپولتیک و ژئواکونومیک گره خورده است؛ ما اگر در برنامههای توسعه قبلی کمتر به ظرفیتهای ژئوپولتیک توجه کردیم و اگر دیپلماسی اقتصادی خیلی هم مورد توجه برنامه ریزان ما قرار نگرفته به نظرم ما توجه به این مسائل در این مقطع زمانی یک انتخاب نیست یک الزام است و باید به دیپلماسی اقتصادی و جایابی نظام جمهوری اسلامی درنظام بین الملل جدید توجه ویژه شود.
وی افزود: شاید اگر جلد برنامه ششم توسعه را حذف کنیم کمتر کسی با توجه به محتوای آن متوجه میشود که این برنامه برای کشوری نوشته است که در غرب آسیاست یا در اروپا یا در آمریکاست یعنی به ظرفیتهای ژئوپولتیک و ژئواکونومیک کم توجهی صورت گرفته است که این دوره براساس تحلیلات راهبردی که داشتیم به این جمع بندی رسیدیم که حتما باید به عنوان یک اولویت اساسی به این ظرفیت توجه کنیم.
رئیس مرکز پژوهشهای مجلس تصریح کرد: سیاست خارجی اقتصاد محور در برنامه هفتم توسعه باید مدنظر قرار بگیرد. تا قبل از سال ۲۰۱۲ که آمریکا نفت ایران را تحریم کند تقریبا تمام پروندههای بین المللی ما ذیل پروژه نفت قابل مدیریت بود. کلانواره رابطه اقتصادیامان با جهان و غرب بیشتر ذیل پروژه نفت تامین میشد ما یا در محدوده فروش حداکثری و صادرات نفت و واردات کالاهای مورد نیازِ توسعه را وارد کشورکنیم و از آن بهره ببریم.
نگاهداری گفت: تا سال ۲۰۱۲ این فرمول را پیش میبردیم؛ البته در مواقعی این مسائل حداکثری میشد و در مواقعی حداقلی، ما به جای صادرات حداکثری نفت، تضمین جریان نفت در خلیج فارس را میپذیرفتیم و در حد رفع نیاز کالای ضروری را وارد میکردیم.
وی افزود: از سال ۲۰۱۲ باشدت گرفتن تحریم، و آمریکا و کشورهای غربی هم ضمن خارج کردن ایران از چرخه نفت جهانی این مساله را به گونهای مدیریت کردند تا تحلیلهایی که اذعان میکردند خروج ایران از چرخه نفت جهانی مشکلاتی ایجاد میکند به حقیقت نپیوندند.
رئیس مرکز پژوهشهای مجلس تصریح کرد: در شرایط فعلی نفت برای ما دیگر کالای امنیتی نیست و به کالایی صرفا اقتصادی تبدیل شده است وکارکرد امنیتی که قبلا برای ما داشت را ندارد، بنابراین باید در جایابی در نظم جدید به پروژههای متعدد دیگری فکر کنیم که هم رشد اقتصادی را جلو ببرد و کارکردهای امنیتی که نفت برای کشور ما داشته را تامین کند.
نگاهداری گفت: زنجیره ارزشهای اقتصادی منطقهای و فرامنطقهای که خودمان را در آن تعریف میکنیم، ارتباطات دو سویه و چند سویهای که با کشورهای همسایه و منطقهای دارد.
وی افزود: به ویژه تاکیدمان این است که دو به دو و با ابتکاراتی، بتوانیم چند کشور را به زنجیره ارزشهای اقتصادی درگیر کنیم و با خودمان در هم تنیدگی ایجاد کنیم هم رشد اقتصادی را بالا میبرد و هم تضمین کننده امنیت برای کشورماست.
رئیس مرکز پژوهشهای مجلس تصریح کرد: بنابراین توجه بر این است که انشاالله بتوانیم در قالب ابتکاراتی که در زمینه دیپلماسی اقتصادی انجام میدهیم این ظرفیت را در دوره جدید ایجاد کنیم و نیاز هست که حتما این کار به طور جدی در برنامه هفتم مد نظر قرار گیرد.
نگاهداری گفت: مشکلاتمان با بلوک غرب و آمریکا را میتوان در دو عامل اصلی خلاصه کرد؛ ۴۰ سال پیش انقلاب کردیم و استقلال سیاسی را به عنوان شعار اصلی انقلابمان قرار دادیم و مطمئنا سیاستهای آمریکا هیچ وقت با قدرتهای مستقل منطقهای همسو نخواهد بود، بنابراین این بحث ذاتی انقلاب ماست که درحال رخ دادن است.
وی افزود: بحث دیگر جنگ بزرگی بین قدرتهای بزرگ شرق و غرب رخ میدهد؛ از یکطرف چین و آمریکا و منطقه ما آوردگاه این نبرد است و قرار نیست منفعلانه میدان جنگ اینها باشیم باید با ابتکاراتی که در همین منطقه انجام میدهیم بتوانیم منافع اقتصادی و امنیتی کشورمان را به طور حداکثری تامین کنیم.
رئیس مرکز پژوهشهای مجلس تصریح کرد: آمریکا در دورهای تصمیم گرفت (شاید عامل اصلیاش زمین گیر کردن چین باشد) وابستگی خودش به انرژی خلیج فارس را کاهش دهد و بتواند ذخایر نفتی اش را به بازار نفت بیاورد که از این راه سود اقتصادی به دست میآورد و هرچقدر وابستگی خود را به خلیج فارس کم کرد، چین به عنوان رقیب آمریکا به نفت و انرژی خلیج فارس وابسته ماند و این مساله قدرتی را برای رقابت به آمریکا داد تا بتواند چین را در این حوزه تا حد امکان مدیریت کند.
نگاهداری گفت: این ظرفیت جدیدی بود که نفت خودش را استخراج کرد تا خودش را از وابستگی به خلیج فارس و نفتش مبری کند و بتواند با رقیبش بازی و آن را مدیریت کند. مارشال هم در سال ۱۴۰۱ بیان میکند که آمریکا به سمت خودکفایی در حوزه انرژی حرکت کرده و تمرکز خودش را بر تضمین جریان انرژی در منطقه خلیج فارس کاهش دهد درحالی که چین همچنان وابسته به نفت خلیج فارس است.
وی افزود: بنابراین برای انجام این کار روی کشورهایی که میتوانند برای تضمین نفت چین تاثیر گذار باشد تمرکز ویژهای کرد مثل ایران، لیبی و ونزوئلا و به اشکال مختلف تلاش میکند جریان نفت چین را در این حوزهها با تحریمهای نفتی که روی ایران، ونزوئلا و لیبی اعمال میکند تحت تاثیر قرار دهد و بتواند با استفاده از زنجیره انرژی، چین را مهار کند.
رئیس مرکز پژوهشهای مجلس با اشاره نقش ایران در تامین انتقال انرژی برای چین، تصریح کرد: خصوصا برای ایران، که مسیر زمینی انتقال انرژی برای چین بشمار میرود چراکه تیغ آمریکا در مسیرهای دریایی بهتر میبرد و ایران یکی از کشورهایی است که میتواند مسیر زمینی انتقال انرژی برای چین باشد بنابراین آمریکا تحریم ایران را به عنوان ابزاری برای مهار چین قرار داده است.