یلدا، شبی از جنس عشق و محبت
آسمان آبیتر از آبی، زمین، اما چقدر زرد است و نارنجی... درختان همچو کوه؛ اما چه زیبا و به رسم عادت دیرینه برگها را دور میریزند... یلدا که میآید؛ باید از پاییز رنگارنگ عاشق پیشه دل بکنی و به زمستانی پر از سپیدی کوچ کنی... پادشاه فصلها که هر روز و هر لحظه اش دلربایی مینماید؛ آرام آرام میرود و یلدا؛ شبی طولانی را رقم میزند تا در چنین شبی بذر عشق و محبت بر یاغوت هزار دانه انار کاشته شود و نور عاشقی در آسمان دلهای خدایی لبریز؛ و آن هنگام که تپش ثانیهها سرمای شبی بلند را به شمارش در میآورد؛ این نسیم مهربانی و نور عشق الهی است که گرمابخش دل و جان مسافران مسیر پر پیچ و خم زندگانی میشود. آری شبی بلند از راه میرسد... شبی به بلندای یلدا... عمرتان صد شب یلدا... یلداتان مبارک