جمعیت رو به پیری میرود و زنگ خطر بصدا درآمده است. سازمان ثبتاحوال اعلام کرده میانگین سن ازدواج برای دختران به ۳/۲۴ و برای پسران به ۲/۲۹ سال رسیده و از سوی دیگر فرزندآوری نیز بشدت کاهشی شده است. این در حالی است که قوای سه گانه دولت، مجلس و دستگاه قضا به هر شکل ممکن بدنبال تشویق جوانان برای ازدواج و فرزندآوری هستند.
سایه بحران اقتصادی بر ازدواج
روند سقوط ارزش پول ملی و قدکشیدن دلار در برابر ریال، قیمت کالاها را نجومی کرده و این در حالی است که درآمدها به ویژه برای اقشار حقوق بگیر، درجا میزند و مردم در برابر تورم فزاینده زمین گیر شده اند. عدهای معتقد هستند اقتصاد اسیر ابرتورم شده، بحرانی که ریشه در سومدیریت دارد، سومدیریتی که بارها مورد انتقاد مقام معظم رهبری قرار گرفته است. فارغ از اینکه چه کسی مقصر این بحران بزرگ اقتصادی است، بی رغبتی جوانان به تشکیل خانواده و کاهش شدید فرزند آوری را رقم زده است.
خواستگاریهای پر توقع
یکی از نکاتی که باعث بی رغبتی جوانان به ویژه مردان برای ازدواج شده، توقعات یک جانبه است که در خواستگا ریهای پرتوقع خودنمایی میکند. خانه دارید؟ ماشین چطور؟ درآمدتان در ماه چقدر است؟ مهریه باید در شان خانواده ما باشد، یک سفر خارج تفریحی یا زیارتی هم پشت قباله بیندازید، این موارد تنها بخشی از توقعات بی پایان خانواده دختر از پسر جوانی است که میخواهد گامهای استواری در ابتدای راه پر پیچ و خم زندگی بردارد. در حالی که پدران و مادران بارها اعتراف کرده اند که زندگی خود را با ابتداییترین وضعیت آغاز کرده اند و اکنون زندگی قابل قبول و حتی ایده ال دارند.
مرد پر رو میشود
یکی از نکاتی که بارها مطرح شده و با انتقاد رو به رو میشود، جایگاه مرد در خانواده و گذاشتن بار تمام مسوولیتها بر دوش اوست. مرد باید نان آور باشد، هزینههای زندگی از صفر تا صد را تامین کند، تا جان در بدن دارد تلاش کند، از صبح زود تا آخر شب کار کند، دو شغله یا سه شغله و حتی چند شغله بودن برای مرد افتخار و دلیلی بر تعهد او به خانواده است، مرد باید کوه درد باشد و بار تمام مشکلات را به تنهایی بر دوش بکشد، هیچ کاری برای مرد عار نیست به شرط آنکه درآمدش را بین اعضای خانواده تقسیم کند، در برابر مشکلات نباید خم به ابرو بیاورد و حتی اشک ریختن برای مرد خوب نیست. اما نکته تاسف آور اینجاست که تفکر "مرد پررو" میشود به باوری همه گیر تبدیل شده است. با وجود این همه باری که بر دوش مرد میگذاریم، انتظار داریم تاریخ تولد همسر، تاریخ خواستگاری، تاریخ عقد و عروسی، تاریخ تولد فرزندان و حتی تاریخ تولد مادرزن، پدرزن، برادر زن، خواهر زن و تمام طایفه را بداند و در هر مناسبتی با هدیهای در خور توجه وارد خانه شود.
بیشتر بخوانید:بحران در لایه های پنهان خانواده
سابقه مردان پررو
با نگاهی به دادگاههای خانواده، به زنان این حق را میدهیم که نگران آینده باشند. خیانتهای بی پایان مردان به ساحت مقدس خانواده، ولخرجی ها، سفرهای مجردی، تجاوز از محدودههای اخلاقی، اعتیاد به الکل و مواد مخدر، بددهان بودن و هتاکی، دست درازیهایی که منجر به آسیبهای جدی جسمی میشود، تحقیر همسر در جمع خانواده و دوستان، ندادن اختیار و ضعیف نگه داشتن زن، شریک قرار ندادن زن در تصمیمات، خودرای بودن و بسیاری موارد دیگر که در بین مردان سابقه طولانی دارد، نشان میدهد که زنان حق دارند نگران پررو شدن مردان باشند. البته این تفکر غالب نیست.
گربه را دم حجله کشتن
تفکر عجیب " کشتن گربه دم حجله" اگرچه از گذشتههای دور به ابزاری برای اعمال حاکمیت مردان تبدیل شده بود، اما امروزه زنان نیز به باور کشتن گربه دم حجله رسیده و آن را اجرایی میکنند. میگویند پسری برای خواستگاری دختری در یک روستای دیگر میرود که بین این دو روستا روخانهای بود. توافق به سرعت انجام میشود و داماد سه روز بعد برای بردن عروس میآید. عروس که سوار بر اسب بدنبال آزمایش داماد بود، هنگام عبور از رودخانه خود را کج میکند. همراهان فریاد میزنند عروس کج شده و اکنون میافتد، داماد نیز که بدون هیچ مشکلی عروس را بدست آورده بود، پاسخ داد که " مفت است، بگذارید بیفتد، یکی دیگر". عروس همانجا به بهانهای به ده خودش باز میگردد و با طرح درخواستهای مختلف، داماد را بین دو روستا سرگردان میکند. خلاصه بعد از گذشت چند ماه و هزینههایی که داماد برای تامین خواستههای عروس متحمل شده بود، عروس رضایت میدهد که به خانه بخت برود. این بار نیز هنگام عبور از رودخانه عروس در همان جا خود را کج میکند، اما داماد فریاد میزند "بگیریدش، پدرم درآمده تا بدینجا رسیده ایم". اگرچه این مثلی بیش نیست و شاید واقعیت نداشته باشد، اما بخوبی بیانگر آن است که انسانها هرچقدر برای بدست آوردن چیزی تلاش و هزینه کرده باشند، بیشتر نگران از دست دادن او هستند.
عشق یا معامله
هرچقدر زندگی بر پایه مادیات باشد، به همان میزان شکننده و در معرض خطر است. اما وقتی زندگی بر پایه معنویات باشد، ریشه دار و عمیق میشود. حضرت محمد (ص) در سن ۲۵ سالگی با خدیجه (س) بیوه ۴۰ ساله ازدواج میکند و خدیجه تمام دارایی خود را در اختیار پیامبر قرار میدهد. اما بدلیل آنکه این پیوند معنوی بود، پیامبر تا زمانی که خدیجه زنده بود، بر خلاف باور و تفکر اعراب، همسر دیگری اختیار نمیکند. این در حالی است که امروزه تشکیل خانواده به یک معامله شباهت پیدا کرده و عشق در رتبه چندم قرار گرفته است. در بسیاری از موارد شاهد هستیم که ازدواجها با فشار والدین صورت میگیرد و توجیه میکنند که " اگر ازدواج کنید، عاشق هم میشوید" این والدین در حالی ازدواج را به فرزندانشان تحمیل میکنند که هیچ تضمینی برای عاشق شدن ندارند و نتیجه آن میشود که از هر ۵ ازدواج سه مورد به طلاق منجر میشود، زیرا یک معامله بوده که بسادگی قابل فسخ است.
نبود درک متقابل
بهانه تراشی، گیردادنهای بی مورد، درک نکردن شرایط غم و شادی، توقعات بیش از توان و در یک کلام نبود درک متقابل، بزرگترین چالش زوجهاست. اگر مرد کوتاه میآید، زن ذلیل نیست و اگر زن گذشت میکند، شخصیت تسلیم پذیر ندارد. بهتر است قبل از هر چیز عشق را درک کنیم و به زندگی عاشقانه ایمان بیاوریم.