گاهی مواقع یک کلمه، یک جمله، یک ضرب المثل، یک هشدار، یک بیت شعر و مواردی از این دست کار مثنوی هفتاد من کاغذ میکند. " صد نامه فرستادم، صد راه نشان دادم / یا راه نمیدانی یا نامه نمیخوانی" اگرچه این بیت از دیوان شمس سروده مولانا سالها قبل به رشته تحریر در آمده، اما چنان با وضعیت مدیریت کشور همخوانی دارد که گویا مولانا برای ایران در ۱۴۰۲ سروده است.
در آروزی پایان بحران
سال ۱۴۰۱ با تمام فراز و نشیب هایش به پایان رسید. به اندازهای از سومدیریت رنج بردیم که هر روز از خداوند میخواستیم این سال به پایان برسد، شاید روزهای بهتری در ۱۴۰۲ در انتظارمان باشد. در ابتدای سال پس از آنکه توپ آغاز سال ۱۴۰۲ شلیک شد، با دل و جای پای سخنان مقام معظم رهبری نشستیم و با گوش و جان در انتظار نامگذاری سال بودیم تا بدانیم قطار حرکت قوای سه گانه بر چه اساس ریل گذاری خواهد شد. در تمامی روزهای ۱۴۰۱ از گرانی و تورم رنج برده بودیم، تاوان سومدیریت را با سفرههای خالی داده و به جای گوشت، مرغ، پروتیین و فراوردههای لبنی، نان سق زده و شاهد شرمندگی نان آور خانواده هنگام تقسیم لقمههای نان بودیم، به این امید که گشایشی در ۱۴۰۲ اتفاق بیفتد.
بیشتر بخوانید:
نامگذاری برای مهار تورم
"مهار تورم، رشد تولید" برای سال ۱۴۰۲ از سوی مقام معظم رهبری تعیین شد. حضرت آیت الله خامنهای قبل از آنکه این نامگذاری را اعلام کنند، فرمودند «به نظر من در سال ۱۴۰۱ مهمترین مسئلهای که برای ملّت مطرح بود مسئلهی اقتصاد کشور بود که به معیشت مردم ارتباط مستقیمی پیدا میکند... تلخیها عمدتاً تورّم بود، گرانی بود که حقیقتاً تلخ است. بخصوص گرانی در قیمت موادّ خوراکی و لوازم اصلی زندگی، که وقتی که قیمت خوراکیها و موادّ اصلی زندگی افزایش زیادی پیدا میکند، بیشترین سنگینیاش به دَهَکهای پایین جامعه میآید. چون در سبد خانوار، برای آنها بیشترین سهم را خوراکی و موادّ اصلی و ضروری زندگی دارد.» این جملات نشان میدهد که رهبر انقلاب تا چه اندازه در جریان مشکلات پیش آمده برای مردم قرار دارند و نامگذاری سال را بر مبنای واقعیت تلخ تورم و گرانی تعیین و اعلام کردند.
وظایف بر زمین مانده قوای سه گانه
با نگاهی به اصول قانون اساسی، متوجه میشویم که مسولیت قوای سه گانه در قبال مردم تا چه اندازه سنگین است. از تامین مسکن تا آموزش و پرورش و نیازهای حداقلی مردم بر دوش دولت است و قوه مقننه به عنوان نهاد قانونگذار و ناظر، موظف به پیگیری و نظارت بر عملکرد دولت است تا بند بند قانون را اجرا کند و هرجا کم کاری یا قصوری صورت بگیرد، دستگاه قضا موظف به شناسایی و برخورد قاطع است. اما به جرات میتوان ادعا کرد که وظایف تعیین شده برای قوای سه گانه بدرستی اجرا نمیشود.
رویا جایگزین حقیقت
امروزه خرید مسکن به رویا شباهت دارد و کار بجایی رسیده که پرداخت اجاره مسکن نیز از عهده هر کسی بر نمیآید. سرعت افزایش قیمت خودرو بیش از درامد اکثریت مردم است و در شرایطی که بسیاری از اقشار جامعه امکان خرید خودرو حتی از بی کیفیتترین نوع داخلی را هم ندارند، شورای رقابت افزایش ۳۵ درصدی قیمت خودرو را تصویب میکند. سوار شدن به تاکسی و اتوبوس و مترو با توجه به افزایش ۴۰ درصدی کرایه ها، این قاعده را به مردم تحمیل میکند که باید حداقل یک مسیر را در طول روز پیاده طی کنند تا بتوانند لذت سوار شدن به وسایل نقلیه عمومی را در سال ۱۴۰۲ تجربه کنند. گران شدن سوال برانگیز شکر، قیمت تمامی محصولاتی که با شکر تولید میشود را گران کرده و بسیاری از مردم باید شیرینی از زندگی خود حذف کنند، بدتر آنکه دهکهای پایین جامعه باید چای شیرین را هم از صبحانه حذف و به نان و پنیر خالی اکتفا کنند. گوشت کیلویی ۵۰۰ هزار تومان باعث شده تا مصرف گوشت بیش از ۳۰ درصد کاهش یابد و بخش اعظم جامعه برای رویای دیدن کباب، به بستر بروند. اگر به این موارد و بسیاری موارد دیگر توجه کنیم، متوجه میشویم که رویا جایگزین حقیقت زندگی شده و حتی امکان داشتن حداقلها نیز برای بسیاری از اقشار جامعه به رویا شباهت دارد.
مردم در انتظار اثبات ولایتمداری
اگرچه از دقایق آغازین سال ۱۴۰۲ مردم در انتظار تحول اقتصادی و مهار تورم برای اثبات ولایتمداری مسوولان بودند، اما آنچه تا امروز اتفاق افتاده، نشان میدهد که حرکت اقتصاد در مسیر رشد تورم بوده و گویا مسوولان قطار مدیریت خود را بر ریلی غیر از آنچه مقام معظم رهبری تعیین کردند، قرار داده اند. از آنجا که مقام معظم رهبری با ارایه مستنداتی از معیشت مردم در ۱۴۰۱ برای سال ۱۴۰۲ نامگذاری و سیاستگذاری کردند و دولت در مسیری خلاف نامگذاری گام بر میدارد، به نظر میرسد مولانا پس از قرنها بدرستی وضعیت مدیریت کشور را پیش بینی کرده که " صد نامه فرستادم، صد راه نشان دادم / یا راه نمیدانی یا نامه نمیخوانی". واقعیت این است که مقام معظم رهبری همه ساله از ابتدای سال با نامگذاری و در طول سال در قالب سخنرانی در جمع مردم و مسوولان، صد راه نشان میدهند و در قالب ابلاغیههای اقتصادی صد نامه میفرستند، اما مسوولان نه راه میدانند و نه نامه میخوانند.