قانون برای نظارت بر تمامی دستگاهها، ابزارهای متفاوتی را تعریف کرده است. اگرچه رییس جمهور از مردم رای میگیرد، اما حق تعیین مستقیم وزرای کابینه اش را ندارد، بلکه افرادی که با او همسو و همفکر هستند را به مجلس معرفی میکند و این نمایندگان مردم در خانه ملت هستند که باید صلاحیت معرفی شدگان را بررسی و برای آغاز کار، به آنها رای اعتماد و اجازه فعالیت بدهند. اما دادن رای اعتماد، پایان کار نیست و نمایندگان این حق را دارند که در قالب تذکر، سوال و استیضاح، نظارت مستمری بر عملکرد وزرا داشته و در صورتی که عملکرد وزیری مشکل داشته باشد، در قالب استیضاح، رای اعتماد خود را پس بگیرند. اگرچه استیضاح حقی قانونی است، اما چالشهای خاص خودش را دارد.
بحران قبل از استیضاح
هنگامی که زمزمه استیضاح یک وزیر بگوش میرسد، تمامی وزارتخانه برای منتفی کردن استیضاح بسیج میشوند. لابیهای گسترده شکل میگیرد، سهم خواهی مطرح میشود، وعده درمانی صورت میگیرد و خلاصه آنکه همه چیز تحت تاثیر استیضاح قرار میگیرد، تا شاید بتوان صندلی وزارت را برای آقای وزیر حفظ کرد. با جدیتر شدن استیضاح، کابینه بسیج میشود و دیگر وزرا نیز به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به لابی میپردازند تا صندلی را برای آقای وزیر حفظ کنند که البته این نیز نان قرض دادن برای جبران شرایط مشابه است. بی شک این رویکرد مشکلات خاص خودش را دارد، زیرا دیگر وزارتخانهها نیز باید به سهم خواهیها پاسخ دهند و به نفع وزیری که پایش روی پوست موز رفته، وعده درمانی کنند. البته وعده درمانی نیز مشکلاتی را به همراه دارد، زیرا نمیتوان به وعدههای بسیاری عمل کرد و درنهایت وزیر بد قول در معرض خشم قرار میگیرد.
بیشتر بخوانید:
بحران زمان استیضاح
چنانچه تلاشها بی فایده بماند و اصرار نمایندگان بر استیضاح باعث استیضاح شود، لحن وزیر مربوطه هنگام سخنرانی در صحن علنی نشان میدهد که استیضاح رای میآورد یا شکست میخورد. اگر وزیر پاسخهای ملایمی بدهد، نسبت به اشتباهات گذشته و ضعف مدیریتش عذرخواهی کند و قول جبران بدهد، میتوان پیش بینی کرد که لابیها به غیر در مورد نمایندگانی که بر استیضاح اصرار دارند، جواب داده، اما چنانچه لحن وزیر تند، همراه با عتاب و تندخویی باشد، میتوان پیش بینی کرد که وزیر به پایان وزارت خود ایمان آورده و در لحظات آخر قصد دارد هر آنچه برای حفظ صندلی وزارت مدتها بر زبان نیاورده، با نمایندگان بازگو کند. اتفاقی که بارها به ویژه در خصوص وزرایی که بیش از یک بار استیضاح شده اند، شاهد بوده ایم.
چالشهای پس از استیضاح
استیضاح از دو حالت خارج نیست. اگر وزیر بار دیگر رای اعتماد بگیرد، برای مدتی در حاشیه امن قرار میگیرد و کسی به سراغش نمیرود، در نتیجه روند گذشته را ادامه میدهد و آزمون و خطا را با جدیت در دستور کار قرار میدهد، اما اگر استیضاح رای بیاورد، اول آشفته بازار در وزارتخانه است. وزارتخانهای که با سرپرست اداره میشود، برای سه ماه در حاشیه امن قرار دارد. حتی نمایندگان نیز نمیتوانند از سرپرست بازخواست کنند، البته در قالب تعامل، سرپرست به مجلس میرود یا نمایندگان را به حضور میپذیرد. سرپرست سعی میکند کجدار و مریض رفتار کند. تصمیم مهمی نمیگیرد و به فکر حل مشکلات نیست، زیرا در مدت سه ماه امکان برنامه ریزی و اجرای برنامه وجود ندارد و، چون تاکنون به ندرت سرپرست، وزیر شده، معنی ندارد که در مدت سه ماه دشمن تراشی شود، بلکه بهترین فرصت برای کسب محبوبیت است!
سرپرستی تا وقت اضافه
بدترین حالتی که در وزارتخانهها اتفاق میافتد، نهایت استفاده از فرصت سرپرستی است. روسای جمهور نه تنها زودتر از سه ماه، وزیر جدید معرفی نمیکنند، بلکه در بسیاری از مورد شاهد تاخیر در معرفی وزیر جدید هستیم و حتی سعی میکنند سرپرستی وزارتخانه را تجدید کنند که شاهد دریافت حکم حکومتی برای تمدید سرپرستی هم بوده ایم. روسای جمهور وزیر را بعد از گذشته سه ماه و آن هم پس از تذکرات مکرر نمایندگان مجلس و انتقاد صاحب نظران معرفی میکنند که مدتی هم طول میکشد تا وزیر معرفی شده به مجلس برود و برنامههای خود را در کمیسیونهای مجلس ارایه کند. بنابر این وقت کشی برای اداره امور، در اوج صورت میگیرد.
وزیر جدید بجای وزیر قدیم
در نهایت وزیر جدید روی کار میآید، جابجایی اتوبوسی با دوستان وزیر جدید رقم میخورد و آقای وزیر نیز هر اشتباهی بکند، نمایندگان اعلام میکنند که این وزیر جدید آمده، هنوز به شرایط مسلط نیست، باید به او فرصت داد و با این ادبیات نیز، ماههای بی شماری میگذرد بدون آنکه اتفاق خاصی در رفع مشکلاتی صورت پذیرد که باعث استیضاح وزیر گذشته شده بود. در نهایت بدلیل آنکه انتخابات مجلس با ریاست جمهوری دو سال فاصله دارد، هرگز وزیر جدید مورد ارزیابی و استیضاح قرار نمیگیرد، زیرا عمر مجلس کفاف نمیدهد که بار دیگر وزیر ناکارآمد جدید را استیضاح کند. نتیجه آن میشود که مدیریتی ناکارآمد و اوضاعی نابسامان بر کشور حاکم میشود. بحرانها سر به فلک میکشد بدون آنکه کسی سوال کند یا کسی پاسخگو باشد.
آب از سرچشمه گل آلود است
با نگاهی به شرایط کابینه و تاکید صاحب نظران و کارشناسان بر تیم اقتصادی ناکارآمد، متوجه میشویم نمایندگان مجلس از روز اول اشتباه کرده اند. امروز فاطمی امین در حالی با ۱۶۲ رای در مجلس یازدهم استیضاح شد که برای اولین بار از مجلس با ۲۰۵ رای، رای اعتماد گرفت. نکته قابل توجه این است که در پایان رای گیری، تنها ۱۰۲ نماینده مخالف استیضاح بودند، بنابر این باید نگران باشیم که ۱۰۳ نماینده از رای روز اول خود پشیمان شده اند. اما سوال اینجاست که دلیل این تغییر نظر چیست؟ آیا بهتر نبود که نمایندگان از همان روز اول در مورد فاطمی امین تحقیق میکردند و به ناکارامدی رای نمیدادند؟ چرا امروزه صدای نمایندگان از تیم اقتصادی ناکارآمد به آسمان بلند است؟ آیا نباید به جای وزرای کابینه، نمایندگان مجلس استیضاح شوند و پاسخگوی تصمیمات خود باشند؟ آیا نمایندگان تضمین می کنند که مشکلات مطرح شده در جریان استیضاح، نه در روز اول یا هفته اول، بلکه از ماه اول پس از استیضاح حل شود؟