از زمان مطرح شدن مسئله هستهای ایران،
کشورهای غربی و در رأس آنها ایالات متحده آمریکا، وا کنشهای تندی علیه این برنامه ابراز کردند و بهتبع آن رسانههای غربی سعی در برجسته سازی و بزرگ نمایی آن نمودند و از مطبوعات، تلویزیون، ماهواره، شبکههای اطلا عرسانی و اینترنت استفاده گستردهای شد تا قدرتهای مزبور با دست یازیدن به روشها و الگوهای اطلا عرسانی و خبررسانی، به بیان نقطه نظرات، تمایلات و سیاستهای خود بپردازند. از سوی دیگر، سعی شد تا با استفاده از رسانهها، نظرات مسئولان جمهوری اسلامی ایران برجسته و نظرات طرفهای مقابل نقد شود. رسانهها در بازتابهای خبری تا چه میزانی توانسته اند مفاهیم سازنده و مثبتی از برجام ارائه کنند. در این میان، برخی رسانهها از قدرت تأثیرگذاری بیشتری برخوردار هستند و اصطلاحاً در حوزههای مختلف سیاسی جریان سازند.
رسانههای نمادین تبادل مانند پول، دارای این
ظرفیت هستند که خلق شود و در جامعه به گردش درآید. بدین ترتیب، در نظام اجتماعی آنهایی که در نظام سیاسی هستند، قادرند قدرت سیاسی خلق کنند. مهمتر از آن، قادرند قدرت را بسط دهند و درنتیجه امکان آن را بدهند که آزادانه در نظام اجتماعی بچرخد و بر آن تأثیر بگذارد. رهبران با اعمال چنین قدرتی، نظام سیاسی و نیز کل جامعه را تقویت میکنند. به طورکلی، رسانههای عام است که بین چهار نظام کنش و درون ساختار هریک از این نظامها میچرخد. موجودیت و حرکت آن هاست که به تحلیلهای ساختاری بزرگ پویایی میبخشد.
در کنار مذاکرات فشرده دیپلماتها، فضاسازیهای رسانهای
غربی سهم زیادی در انعکاس تصویر غیرواقعی از مذاکرات دور قبل ایفا کرد. مطبوعات اروپایی و آمریکایی به همراه شبکههای معاند فارسی زبان به رغم پیشرفت دور قبلی مذاکرات جو رسانهای منفی درباب روند گفتگوها به راه انداخته و بدون اشاره به مقصر اصلی مشکل اجرای برجام (ایالات متحده)، ایران را دلیل عدم پیشرفت مذاکرات معرفی میکردند.
آنها از ابتدای دور هفتم مذاکرات تبلیغات گستردهای را علیه هیات ایران به راه انداخته و وانمود میکردند که جمهوری اسلامی ایران به دنبال توافق در وین نیست. هنگامی که پیشنویس پیشنهادی ایران درباره نحوه ادامه مذاکرات، آنها را شگفت زده کرد، جو مطالبات فرابرجامی و زیاده خواهی ایران در مذاکرات را به راهانداخته و برای توجیه اقدامات بعدی خود در صورت شکست گفتوگوها، ایران را از پیش مقصر نشان دادند.
رسانههای غربی دست کم روزی یک بار با تیتر منفی از روند مذاکرات اوضاع نا امید کنندهای را مخابره کرده و شبکههای معاند فارسی زبان هم در همین رابطه تلاش بیوقفهای را از طریق مصاحبه با کارشناسان ضد ایرانی دنبال کردند.
آنها در واقع بهعنوان اهرمی برای ایجاد التهاب در بازار ایران و فشار بر مذاکرهکنندگان ایران ایفای نقش کرده تا طرفهای غربی بتوانند امتیازهای بیشتری را از ایران در مذاکرات کسب کنند. همین اقدامات غیرسازنده باعث کندی روند مذاکرات شد تا سرانجام طرفهای مقابل دربرابر مطالبات منطقی ایران که از نزدیک به چهار سال بدعهدی، خلف وعده و بی اعتمادی نشات گرفته تسلیم شوند.
اینک متن پیشرو حاوی دیدگاهها و نظرات تمام طرفهاست و گفته میشود حدود ۸۰ درصد از پیشنهادات ایران لحاظ شده است. شنیدهها از احتمال طولانی شدن این دور از مذاکرات برای دستیابی به توافق نهایی حکایت دارد. گرفتن تصمیمهای سیاسی سخت چاشنی این دور از مذاکرات است و بدیهی است که طرفهای غربی برای عبور از گردنه تصمیمهای سخت به ابزار رسانه، مقصرنمایی ایران و صدور بیانیههای یکطرفه متوسل شوند.
حسین امیر عبداللهیان وزیر امور خارجه روز پنج شنبه در نشست حبری مشترک با فواد حسین وزیر خارجه عراق خطاب به طرفهای غربی گفت: اگر میخواهید نگرانی شما در موضوع هستهای صلحآمیز ایران برطرف شود تمام تحریمهای برجامی باید برطرف شود.
وی با بیان اینکه جمهوری اسلامی ایران با منطق قوی خود مذاکرات را تا رسیدن به توافق خوب ادامه میدهد، گفت: زمانی که طرفهای مقابل اراده جدی خودشان را نشان دهند روزی است که میتوانیم از بازگشت همه طرفها به تعهداتشان در برجام سخن بگوییم.
روزنامه ایران در یادداشتی نوشت: همزمان با نزدیک شدن به دور جدید مذاکرات برجام، جریان تحریفی که توسط کارشناسان غربی در رسانهها شکل گرفته است تلاش دارد با عنوان کردن موضوعاتی، چون امکان نداشتن بهبود اقتصاد ایران بدون رفع تحریم، ایران را به سمت توافق به هر قیمتی سوق دهد.
در ادامه یادداشت روزنامه ایران به قلم نیما منطقی کارشناس مسائل بین الملل در ۲۱ آذر میخوانیم: سیاست دولت سیزدهم بر پایه اقتصاد داخلی بنا شده است و قصد دارد تا از میزان وابستگی به غرب بکاهد. اما مشکلات اقتصادی بهوجود آمده باعث شدهاند تا برخی از کارشناسان غربی ادعا کنند که رفع مشکلات اقتصادی از مسیر رفع تحریم و خود مقوله رفع تحریم از مسیر مذاکره ممکن میشود.
در این بین جریان رسانهای شکل گرفته با مطرح کردن موضوعاتی همچون امکان نداشتن بهبود اقتصاد ایران بدون رفع تحریم، بزرگ جلوه دادن امتیازات غیر واقعی و تأکید بر مذاکره با امریکا به عنوان راه حل رفع تحریم در تلاش است تا جریان فریب را شکل دهد و تحریف در اصل موضوع ایجاد کند و به هر قیمتی ایران را به سمت توافق هدایت کند. در ادامه به برخی از تلاشهای کارشناسان غربی برای ایجاد خطای ادراکی و تبدیل مطالبه عمومی برای انجام مذاکرات اشاره شده است.
بزرگنمایی امتیازات غیرواقعی
در اثر اجرای طولانی مدت سیاست فشار حداکثری، تحریمها کارایی حداکثری خود را از دست دادهاند و اکنون فروش نفت و دسترسیهای ارزی ایران افزایش یافته است. امریکا سعی دارد تا این اتفاقات ذاتی را به عنوان امتیاز به ایران بفروشد. اندیشکدههای غربی نیز در تلاشند با بزرگنمایی امتیازات، ایران را به سمت توافق سوق دهند.
به عنوان مثال «اسفندیار باتمانقلیچ» بنیانگذار و مدیر اجرایی بنیاد بورس و بازار، در تاریخ ۱۲ آبان ۱۴۰۰ در مطلبی با عنوان «برای ایران، برجام ارزش بازگردانی دارد، حتی اگر ترامپ بازگردد»، سعی دارد تا آنچه اکنون ایران به دست آورده (مانند فروش نفت) را به عنوان امتیاز برجسته کند و در مقابل، خروج رئیس جمهور آینده امریکا از برجام یا عدم تضمین امریکا را کوچک جلوه دهد و ایران را به سمت توافق سوق دهد.
او این موضوع را تنفس موقت و فرصتی برای سرمایهگذاری و پسانداز برای ایران مینامد. این در حالی است که پذیرش توافق بدون ضمانت یعنی شرطی شدن اقتصاد از یک سو و عدم همکاری بانکها و شرکتها با ایران از سوی دیگر. او از طرف دیگر سعی میکند به قدرت رسیدن فردی مانند ترامپ و خروج احتمالی او از برجام را به بهانه تنفس احتمالی ناشی از توافق با بایدن کم اهمیت جلوه دهد. این درحالی است که بسیاری از شرکتها و بانکها حتی در صورت توافق، بدون ضمانت حاضر به همکاری بلندمدت با ایران نمیشوند بخصوص که یکبار خروج امریکا از برجام را تجربه کردهاند.
«علی واعظ» مسئول میز ایران در اندیشکده «گروه بینالمللی بحران» نیز در توئیتی در تاریخ ۱۷ آبان ۱۴۰۰ سعی دارد ایران را ترغیب به پذیرش برجام بدون ضمانت کند و بهترین گزینه برای ایران را بازگشت به برجام بدون ضمانت عنوان میکند و میگوید ایران باید از دوران باقیمانده دولت کنونی امریکا جهت رسیدن به توافق استفاده کند. این در حالی است که حتی در ۲.۵ سال برجام نیز بانکها با ایران همکاری مناسبی نداشتند و حال با وجود تجربه یکبار خروج امریکا از برجام چگونه میتوان انتظار داشت بانکها با ایران بدون ضمانت کار کنند؟
از طرف دیگر جریان تحریف و غربگرا به دنبال وارونه جلوه دادن واقعیات و تثبیت این موضوع هستند که ایران قصدی برای رسیدن به توافق ندارد تا از این طریق روی افکار عمومی ایران تأثیر بگذارد و دولت را تحت فشار قرار دهد تا به یک توافق حداقلی و توافقی که منافع جمهوری اسلامی را تأمین نمیکند، تن دهد. به طور مثال «علی واعظ» در توئیتی دیگر با رد شروط ایران مینویسد: «سه شرط ایران برای احیای برجام؛ امریکا باید مقصر بودن خود را بپذیرد، تحریمها یکجا لغو شود و تضمین دهد که هیچ دولت دیگری اقدام ترامپ در خروج از برجام را تکرار نکند. به عبارت دیگر: ایران توافق نمیخواهد!»
در حالیکه شروط ایران عواملی است که باعث میشود رفع تحریمها برای ایران آورده اقتصادی داشته باشد و عدم تحقق این شروط به معنی عدم بهرهمندی اقتصادی ایران از توافق احتمالی است.
در پایان باید اشاره کرد دولت سیزدهم قصد دارد اقتصاد داخلی را به مذاکرات گره نزند و راههای مختلفی همچون توسعه روابط دیپلماتیک با اولویت کشورهای منطقه و نگاه به شرق و توجه به تولید را برای بیرون آوردن اقتصاد از بحران در پیش گرفته است. در این شرایط مطرح کردن بحثهایی، چون امکان نداشتن بهبود اقتصاد ایران بدون رفع تحریم و... باعث میشود تا ادامه این مسیر میسر نشود و کشور بازگشت به گذشته را تجربه کند.
بهعلاوه اینکه تکبعدی نبودن برنامه اقتصادی دولت سبب میشود تا دولت بتواند مستقل از نتایج میز مذاکرات طرحریزی و اقدام کند؛ بنابراین لازم است تا از نهال نوپای اقتصادی دولت در مقابل صحبتها و فشارهای عوامل داخلی و خارجی محافظت کرد تا این نهال بتواند رشد کند؛ چرا که بازگشت به گذشته عواقب غیرقابل جبرانی را برای آینده کشور خواهد داشت.