
به نظر میرسد از میان همه عوامل و مولفههای رشد اقتصادی پایدار که در سند چشم انداز بیست ساله افق ١۴٠۴ از آنها یاد شده، این فقط صنعت گردشگری است که میتواند پویاتر و سریعتر از سایر برنامههای هدفگذاری شده حرکت کند، یک مقدار به مقصد نزدیکتر شود و در قبال همه عقب ماندگیها و ناکامیهای مربوط به حوزههای دیگر آبروداری کند؛ به شرطی که مانع نشوند و چوب لای چرخ نگذارند.
جاذبه زدایی و ایجاد دافعه
کشورهای منطقه دارند از هیچ جاذبه ایجاد میکنند و با ولع و اشتهای فراوان، توریست جذب و خلق ثروت میکنند، آنوقت ایران که به لحاظ جاذبههای طبیعی، تاریخی، باستانی و فرهنگی در میان ١٠ کشور نخست دنیا قرار دارد، به سرعت در حال جاذبه زدایی و ایجاد دافعه است تا آنجا که کمتر توریستی رغبت کند پایش را این سوی مرز بگذارد و وارد کشور شود. گواه این مطلب پیامی است از یک بانوی جهانگرد که به تازگی از ایران بازدید کرده منتشر شده که: «ایران دیدنیهای زیبای فراوانی دارد، اما کثیف بودن سرویسهای بهداشتی، نامناسب بودن وضعیت سِرو غذا، اطلاع رسانی ضعیف و بی برنامگی ـ که همگی به سادگی قابل جبران هستند ـ باعث میشود توریستها برای سفرهای بعدی در انتخاب خود تجدید نظر کنند و کشورهای دیگری را برگزینند».
زیرساختهای گردشگری نابسامان
البته وضعیت زیرساختهای گردشگری کشور بسیار نابسامانتر از چیزی است که این بانوی گردشگر به آن اشاره کرده و البته شرح همه آنها در این فرصت نانچیز مقدور نیست. همه این اتفاقات در حالی رخ میدهد که در صورت میدان دادن به بخش خصوصی و جذب تعدادی سرمایه گذار مشتاق و علاقهمند به حوزه گردشگری که از بازگشت سرمایه و سودشان مطمئن باشند، همه این زیرساختهای معیوب و آسیب دیده در اندک زمانی ترمیم و بهسازی میشود، ورود گردشگر را به کشور تسهیل میکند و اهداف برنامه بیست ساله در بخش گردشگری تا حدودی محقق خواهد شد، به ویژه آنکه در همان سند چشم انداز بیست ساله، سهم سرمایه گذاری بخش خصوصی در صنعت گردشگری رقم قابل ملاحظه ٨۴ درصد و برای بخش دولتی نیز رقم ١۶ درصد هدفگذاری شده است.
بیشتر بدانید:گردشگری سلامت؛ نسخه شفابخش بیمارستان های خصوصیگردشگری نگران مباحث اعتقادی
البته به نظر میرسد مشکل حوزه گردشگری بیش و پیش از آنکه زیرساختی و اقتصادی بوده و به سرمایه گذار بخش خصوصی نیاز داشته باشد، جنبه اعتقادی پیدا کرده و ممکن است این نگرانی در میان باشد که با ورود گردشگر به داخل کشور، صیانت از باورهای دینی و اعتقادی شهروندان ایرانی با دشواری مواجه شود و از این رو سعی میشود آیند و روند گردشگران خارجی، تحت کنترل بیشتری قرار بگیرد و به موازات همین اِعمال کنترل ها، اصل موضوع گردشگری و توجه به زیرساختهای آن مورد کم توجهی و بی مهری قرار بگیرد و به تبع آن صحنههای ناخوشایندی از قبیل آنچه که مورد انتقاد آن بانوی جهانگرد قرار گرفته بود، به وجود بیاید. حال چنانچه این گمان و گزاره درست باشد، در این صورت نه امکان جذب سرمایه گذار وجود خواهد داشت، نه هیچ زیرساختی ترمیم خواهد شد و نه صنعت گردشگری رونق پیدا خواهد کرد و در نهایت این حوزه نیز، که میتوانست پیشران توسعه اقتصادی باشد، همچون بسیاری از مولفهها و حوزههای اقتصادی دیگر، از سند چشم انداز ٢٠ ساله کشور عقب خواهد افتاد.
تاثیرگذاری به جای تاثیرپذیری
اگر آموختههای دینی و فرهنگی شهروند ایرانی را برای صیانت او در مقابل هرنوع فرهنگ و باور بیگانه کافی و پاسخگو بدانیم و مطمئن باشیم که ایرانی قبل از آنکه از فرهنگ و آداب و رسوم بیگانه و وارداتی تاثیر بگیرد، بر آن تاثیر میگذارد و آن را در هاضمه قوی فرهنگی خود میگوارد و به شکل دلخواه در میآورد، آن وقت از گشودن درهای مملکت بر روی جهانگردان، ابایی نخواهیم داشت و میتوانیم ضمن تبلیغ و معرفی فرهنگ، آیینها و باورهای دینی و ملی خود به دیگران، موجبات جذب و جلب بیشتر توریستها و جهانگردان به کشورمان را فراهم بیاوریم و خلق ثروت کنیم و بر آبادانی مملکت و کیفیت زندگی در جهت رفاه خود و فرزندان مان بیفزاییم؛ فقط کافی ست چشمهای مان را بشوییم و جور دیگر ببینیم.
گردش مالی ناچیز
گردش مالی صنعت گردشگری جهان را ٢ تریلیون دلار تخمین زده اند. گردش مالی صنعت گردشگری در ایران هم در بهترین شرایط که به دوران قبل از اپیدمی کرونا برمی گردد، تنها ١٢ هزار میلیارد تومان بوده و این یعنی چیزی در حدود یک درصد گردش مالی این صنعت در دنیا. وقتی باز هم به یاد بیاوریم که ایران به لحاظ برخورداری از جاذبههای طبیعی، تاریخی و فرهنگی در میان ١٠ کشور نخست جهان جای دارد، آن وقت کم کاری و کوتاهی و چشم پوشی مسؤلان کشور از این ثروت هنگفت خدادادی بیشتر به چشم میآید و این سوال آزاردهنده در ذهن شکل میگیرد که «اگر این کفران نعمت نیست، پس چیست»؟ از اینرو شایسته است که مسؤلان با بلند نظری و شرح صدر لازم نسبت به جذب سرمایه گذار بخش خصوصی و ترمیم و ایجاد زیرساختهای صنعت گردشگری اقدام نمایند و در نهایت زمینه تحقق مثلث طلایی معروف این صنعت شامل اشتغال آفرینی، ارزآوری و درآمد زایی را فراهم بیاورند.
مسعود یوسفی، روزنامه نگار