شهر نورباران شده است. همه شاد هستند. از هر خیابانی که عبور میکنی، پیر و جوان، زن و مرد، زشت و زیبا بین مردم شیرینی و شربت توزیع میکنند. پولش را هم خودشان دادهاند. هیچکس نذری نکرده و با امام زمان شرطی نگذاشته که فلان آرزو یا خواستهاش را برآورده کند تا همه ساله در سالروز تولدش شربت و شیرینی توزیع کند. خودش هم نمیداند چرا، اما دلش میخواهد جشن بگیرد. سالهاست هر کس که بدنیا میآید، از بدو تولد با فرهنگ انتظار آشنا و چشم انتظار ظهور، بزرگ میشوند. اکنون هم شربت و شیرینی پخش میکنند به این امید که انتظارشان به پایان برسد.
شرایط نیازمند تحول
باید چشمها را شست و جور دیگری نگاه کرد. اینکه همه ساله نیمه شعبان را تکریم کنیم و به جهانیان اعلام کنیم که همچنان در انتظار ظهور آخرین منجی هستیم، حرکتی زیباست، اما باید در این روز تحولات ریشهای و بنیادین را رقم بزنیم. میتوانیم در این روز جور دیگری به شرایط نگاه کنیم. میتوانیم نگاه انسانیتری داشته باشیم و نیمه شعبان را به فرصتی برای جان دادن به بدنهای نیمه جان و محقق کردن آرزوهای بر زمین مانده تبدیل کنیم.
اقتصاد آشفته
وضعیت اقتصادی آشفته است. تورم و گرانی بیداد میکند و در این بین زنان سرپرست خانوار با تمام وجود تلاش میکنند تا هم مادر باشند و هم بار سنگین نانآور خانواده را به دوش بکشند، زنانی که با رویکردی دوگانه، در نقش پدر و مادر همزمان ظاهر میشوند بدون آنکه بدانند چرا بدین اندازه باید سختی بکشند. کودکان کار به چهره شهرها دهن کجی میکنند و زباله گردها، نان سفرههایشان را از بین زبالهها پیدا میکنند. کارتن خوابها در سرمای زمستان یخ میزنند و جان میبازند و دردهای بسیاری که بدون توجه به آنها، سر بر بالین میگذاریم و بی خبر از همه چیز در خواب بی خبری فرو میرویم.
درد بی خبری
زیاد سخت نیست، کافیست چشمهایمان را باز کنیم و این همه مشکلات را ببینیم. زندانها پر از زندانیانی است که به خاطر مهریه، بدهی ناشی از ورشکستگی، دیه تصادف خودرو، دیه دعواهای از سر جهل و بسیاری موارد دیگر در بند اسیر هستند. بدهیهای بانکی، بدهکاریهای جزیی، دزدی کارگر از کارگاه که به لجبازی کارفرما تبدیل شده و بسیاری موارد دیگر، چالشهای جدی را برای نظام قضایی رقم زده، اما کسی دستشان را نمیگیرد، بند از پایشان باز نمیکند و حتی خبر نداریم که چنین افرادی وجود دارند.
بیشتر بخوانید:
نیازمند گلریزان
به نظر میرسد با این همه چالش، به جشن گلریزان نیاز داریم و چه فرصتی بهتر از سالروز تولد مهدی موعود. باید نیمه شعبان را به فرصتی برای گلریزان تبدیل کنیم. میتوانیم بخشی از هزینههای چراغان، آیینه بندان، شربت، شیرینی و دیگر هزینههایی که به اصراف کشیده میشود را صرف آزادسازی اسیران در بندی کنیم که ناخواسته درگیر شده اند. باید ظرفیتهای بزرگ مذهبی را به حرکتهای ماندگار انسانی تبدیل کنیم تا ارزشها دو چندان شوند.
نگاه یکسان به پولدار و بی پول
از خیابان که رد میشوی، شربت و شیرینی را مقابلت میگیرند. هرچقدر میخواهی، بردار. فرقی ندارد پیاده باشی یا سواره، فرقی ندارد پشت بنز نشسته باشی یا پراید، حتی پیک موتوریها نیز از این خوان نعمت بهره مند میشوند. اگرچه در نیمه شعبان پولدار و بیپول، فقیر و غنی، سیر و گرسنه از سفره منجی عالم بشریت ارتزاق میکنند و سیر میشوند، اما بدانیم که میتوان به جای سیر کردن شکمها، بر دلهای آزرده و دستهای پینه بسته مرهم گذاشت. میتوان زندگیهایی که در آستانه فروپاشی قرار گرفته را مدیریت کرد. میتوان درد دخترانی که به دلیل نداشتن جهیزیه، گوشه خانه پدری را به خانه بخت ترجیح دادهاند تا شرمنده بیجهیزگی نشوند، درمان کرد. میتوان زمینه ازدواج زوجها را فراهم کرد تا فساد و فحشا به کانون گرم خانواده تبدیل شود. میتوان کارهای بسیاری کرد تا نیمه شعبان به روز آزادگی، خوشبختی، سعادت، نوع دوستی و... تبدیل شود. میتوان آنچنان گلریزانی به راه انداخت که مردم گرفتار، در انتظار ظهور نیمه شعبان باشند.