پولنیوز، محمدهادی نظامپور -
فرقی نمیکند در چه مقطعی از سال به فکر سفر باشید؛ در یک روز گرم تابستانی و پیش از یک تعطیلی طولانی و یا در روزی سرد در میان هفتهای کاری در فصل زمستان. شما باید بدانید برای صیانت از حقوق مسافری خود هیچ راهی جز همت خودتان و استفاده از تجربه افراد اغفال شده پیشین ندارید. با این همه باز تنها درصدی از حقوق مسافری قابل پاسداری بوده و با اطمینان باید گفت بخش عمده حقوق شما از همان ابتدا بر باد رفته است.
در سالهای گذشته حقوق مسافران به ارتقای نسبی کیفیت ناوگان منحصر شده است. سیاستی که با توجه به سود رانندگان و قوانین نسبتاً جامعی که مانع فعالیت اتومبیلهای قدیمی میشد، توانست تحولی نسبی در این صنعت ایجاد کند. البته در این بین نیز بیش از توجه به کیفیت و استانداردها در فرآیند نوسازی، به آمار و کاهش نسبی عمر ناوگان، به هر قیمتی، بسنده شد.
اتفاقی که باعث شد اتومبیلهایی که حتی در ظاهر نیز فاقد کیفیت لازم بوده و به قول معروف توانست خداآمرزی برای انواع اتوبوس و مینیبوسهای قدیمی بخرد، را به مسافرین تحمیل کند. در همین دریای گلآلودی بود که اتوبوسهای آتشزا و دارای نقصهای فنی عمدی، با هدف فربهتر کردن تولیدکنندگان فاقد وجدان کاری لازم، به ناوگان حمل و نقل عمومی اضافه شدند.
با تمام این توصیفات، بیشک نوسازی ناوگان حمل و نقل عمومی موفقترین اقدام متولیان در بخش حفظ و ارتقای حقوق مسافران بود. حقوقی که باید از لحظهی ورود مسافر به پایانه مبدأ لحاظ و تا خروج وی از پاینه مقصد مد نظر متولیان امر باشد. حال بگذارید تجربیات یک مسافر کثیرالسفر را برای شما باز گو کنم؛
در لحظه ورود به ترمینال با طیفی از دلالان مواجه خواهید شد که از نظر ظاهری و نوع پوشش غالباً شما را به یاد فیلمهای زیر خاکی میاندازند. این خادمان نهچندان صدیق در روزهای پر مسافر برای شما بلیت جور میکنند و در مقابل درصدی نیز بایت این خدمت از شما خواهند گرفت. این دلالان در روزهای کم مسافر نیز به خدمت رسانی ادامه میدهند، با این تفاوت که شما را به تعاونیهای درجه چندم معرفی و در مقابل از آنها پورسانت میگیرند.
در قدم بعدی شما با مسئولان فروش بلیت و صندوقدارانی مواجه میشوید که کمترین میزان آموزش را در برخورد با مسافر دیدهاند. افرادی که اغلب یک ویژگی مشابه دارند و آن اینکه وقتی درخواست شما را میشوند در حال مکالمه با همکار خود هستند. شاید به این طریق میخواهند به شما اثبات کنند که اهمیت شما تا چه اندازه پایین است. البته این قبل از دریافت بلیت است. چون بعد از پرداخت پول جواب شما اغلب الفاظی است که اغلب آن ها را صدا و سیما با بوق جایگزین میکند.
خدا نکند که در فاصله تهیه بلیت و سوار شدن نیاز به خرید پیدا کنید. شما باید در روز روشن و در یکی از مراکز پر تردد، کالایی با برند درجه چندم، کیفیت پایین و اغلب نزدیک به تاربخ انقضا را با قیمتی بیش از آنچه بر روی جنس قید شده خریداری کنید.
خوشبختانه سرویسهای بهداشتی کمترین تعجب را در شما برخواهند انگیخت؛ زیرا اصولاً در شهرهای ما مردم آرزوی اتاقک کوچک و هر چند کثیفی را برای برآوردن قضای حاجت دارند. شیرهای خراب، واحدهای کثیف و در بسیاری موارد بدون قفل، وجود آثار دردمندان بیدرمان، نبود صابون، نبود وسیلهای برای خشک کردن دست و در عین حال حضور فعال بزرگوارای که از شما پرداخت مبلغی را در ازای استفاده از دستشویی طلب میکنند، آنهم زیر تابلویی که بر روی آن مرقوم شده "از پرداخت هر گونه وجه نقد در ازای استفاده از سرویس بهداشتی خودداری کنید" مهمترین مشاهدات شما از این بخش پایانه خواهد بود.
حال زمان سوار شدن است. در این لحظه ممکن است چند اتفاق بیفتد. نخست اینکه اتوبوسی که قرار است شما را به مقصد برساند با نوعی که در بلیت یادداشت شده و یا شفاهاً به شما گفته شده تفاوت دارد. دومین مورد قابل مشاهده اینکه اتوبوس وی.آی.پی. 24 نفره شما با وی.آی.پی سی و چند نفره جابهجا شده است.
مورد محتملتر اینکه مقصد شما یکی از ایستگاههای بین راهی ارابه مورد نظر است و شما باید در جایی غیر از پایانه شهر مد نظر پیاده شوید. کولر و بخاری خراب، صندلی که یا نمیخوابد یا صاف نمیشود، جایی که یا به چند نفر فروخته شده و یا به هر ترفندی از چنگ شما در میآید هم نمک سفر است و یکی یا چند تا از آنها بر حسب شانس نصیب شما خواهند شد.
تصور کنید به سلامتی به اتوبوس که وارد شدهاید. دو آرزو کنید. اول آنکه اتوبوس نیم ساعت تأخیر داشته باشد. البته اگر متوجه شدید راننده محترم به زور بازو یا زبان خود اتکا زیادی دارد بهتر است از قید به حقیقت پیوستن این آرزو بگذرید و اصولاً به ساعت هم نگاه نکنید. آرزوی دومتان هم این باشد که اتوبوس در مبدأ پر شود و همه مسافران هم در مقصد پیاده شوند.
در غیر این صورت شما با یک دستگاه اتوبوس واحد مسافرت میکنید که در هر منزلی کمکی راننده محترم در را باز و نام مقصد و تمامی شهرهای بین راه را صدا میکند. به محض جذب مسافر نیز به افتخار کمکی محترم تمام چراغها روشن و با تشریفات پر صدا، مسافر نگونبخت جدید به بدترین و عقبترین صندلی خالی اتوبوس رهنمون میشود.
فراموش نکنید شما در طول سفر به کثیفترین رستوران بین راهی نیز دعوتید. امیدوار باشید راننده نیز مثل شما خواب به چشمش نرود. آنگاه زنده اما خسته به مقصد خواهید رسید.
داستان بالا، هر چند در مورد تمامی پایانهها و فعالان در آنها قابل تعمیم نیست، اما برای درصدی بسیار بیشتر از نصف ایشان صادق است. کاش این یادداشت را متولیانی بخوانند که قادر به ایجاد تغییر در وضعیت اسفناک پایانههای حمل مسافر هستند.