شنبه گذشته اسپوتنیک، خبرگزاری رسمی کشورِ دوست و برادر روسیه، با انتخاب یک تیتر تحقیرآمیز و رقت بار نوشت: «بیارزشترین پول در جهان، ریال ایران است». این خبرگزاری با ذوق زدگی این طور به جزییات دقیق این خبر پرداخته بود: «کاهش ارزش پول در ایران از سال ۱۹۷۹ با شروع انقلاب اسلامی و به دلیل کاهش مشاغل و مهاجرت افراد به سایر کشورها آغاز شد. پس از این، ارزش ریال با جنگ ایران و عراق و سپس تحریم اقتصادی به دلیل مسائل مربوط به انرژی هستهای این موضوع شدت گرفت...». البته ساعتی بعد این خبر ـ به احتمال زیاد به درخواست مقامات ایران ـ از خروجی سایت اسپوتنیک برداشته شد، اما پیش از آن توسط خبرگزاریها و رسانههای دیگر دراینترنت نشر داده شده بود و حالا همه فضای مجازی پر است از خبر «صدرنشینی ریال ایران در جدول بی ارزشترین پولهای دنیا»؛ قابل توجه مسؤلان محترم، برای اینکه بدانند دارند بر روی دیوار چه کسانی یادگاری مینویسند!
یک حقیقت تلخ!
با اینحال و فارغ از تیتر و خبر جنجالی و نیش دار این خبرگزاری روسی، باید بپذیریم و به این حقیقت تلخ اذعان کنیم که ارزش ریال ایران از چهار دهه پیش به این سو، پیوسته در حال کاهش و سقوط بوده و هیچ حد یَقِفی برای آن وجود نداشته است و متاسفانه این حقیقت تلخ و اسفبار بر اقتصاد، تولید، صادرات، واردات و به ویژه قدرت خرید شهروندان اثر منفی گذاشته است و اساسا بسیاری از امور، کالاها و خدمات همچون آموزش و پرورش رایگان، بهداشت، مسکن، سفر، سیستم عمومی حمل و نقل، محیط زیست و؛ که در کشورها و جوامع دیگر در زمره امور بدیهی و جاری قرار دارد در کشور ما، در حکم آرزوهای دور و دراز و بعضا دست نیافتنی به شمار میرود. بر این اساس نیز، پروژه توسعه جامعه ایرانی همچنان به تاخیر میافتد و در صورت تداوم ممکن است به نقطه بی بازگشتی برسد و همانطوری که کارشناسان و دغدغهمندان مسائل اجتماعی بارها و بارها تذکر داده اند به فروپاشی اجتماعی منجر شود که این همه را بایستی از تبعات و پیامدهای کاهش روزافزون ارزش ریال محسوب نمود.
زیمبابوه، الگوی نجات؟!
برابر خبری که اسپوتنیک منتشر کرده بود، اکنون ما به لحاظ ارزش و قدرت پولی، در همان جایگاهی قرار داریم که چهار، پنج سال پیش از این، کشور زیمبابوه قرار داشت. همان موقع بعضی رسانهها و کارشناسان وطنی به این موضوع واکنش نشان دادند و در باره آن نوشتند و گفتند که دلار زیمبابوه آنچنان بی ارزش شده است که زیمبابوه ایها برای خرید تنها ٣ عدد تخم مرغ باید یکصد میلیارد دلار زیمبابوه بپردازند. این واکنشها دو جنبه اساسی داشت؛ عدهای از سر دغدغه مندی و انذار در این باره داد سخن دادند و عدهای نیز از سر طعن و تمسخر، که یعنی ایران هنوز از خیلی کشورهای دنیا وضع بهتری دارد و تعدادی کشور بدبخت و عقب مانده وجود دارد که ما از آنها جلوتر هستیم. امروزه، اما زیمبابوه با انجام اصلاحات مالی و سیاسی گسترده و نیز با بر سرکار آمدن نیروهای جوانتر و کارآمدتر توانسته است تا حدود زیادی از چنبره ابرتورم دهه گذشته میلادی خلاصی یابد و افقهای نوین امیدبخشی را پیش چشم شهروندانش بگستراند تا آنجا که در برنامه توسعه خود رسیدن به سطح متوسط مالی جهانی تا سال ۲۰۳۰ را هدفگذاری کرده است. آنها برای تحقق این امر در سیاستهای منطقهای و جهانی خود تجدید نظر و مخارج و هزینههای گزاف ستیزه جویی و سرگرانی با دیگران را حذف نمودند و به جای آن تمرکز بر امور داخلی و تعامل سازنده با جهان خارج را در دستور کار خود قرار دادند و آنطور که آمار و ارقام نشان میدهد تا این پایه موفق هم بوده اند. آیا بهتر نیست حالا که مسؤلان و کارگزاران نظام توانستند ایران را در صدر «فهرست بی ارزشترین پولهای جهان» بنشانند و جایگزین زیمبابوه کنند، در چگونگی خروج از این فهرست و انجام اصلاحات سازنده و کارآمد سیاسی و مالی هم به این کشور تاسی کنند؟
مسعود یوسفی ـ روزنامه نگار