به گزارش پول نیوز، علی مولایی کارشناس بازار سرمایه در یادداشتی در مورد وضعیت فعلی بازار سرمایه نوشت:
اين روزها تضاد نظرات در رابطه با ارزش بورس يا حبابي شدن آن ، كار را به جايي رسانده كه از سطوح پايين جامعه تا وزير و وكيل به دو دسته موافقان حباب (حبابيون) و مخالفان حباب (بنياديون) تقسيم شده و هر كدام در جهت به كرسي نشاندن نظرات خود تئوريهاي بعضاً بديع و مشعشعي ارائه و تشريح مي كنند .
اما حقيقت ارزش بازار از نظر من (البته با احترام به نظر ساير دوستان) :
در يك اقتصاد تورم محور، جهش قيمتها (كاهش ارزش پول رايج در مقابل كالاها و خدمات) ناگزير اتفاق مي افتد ، ليكن ترتيب اين اتفاق براي كالاها ، دارائيها و خدمات شناخته شده تر يا با قابليت وصول و نقد كردن بهتر (خريد و فروش آسان) ، سريعتر محقق مي شود (پرايد سريعتر از پرادو و ملك ٦٥ متري بيشتر از ملك ٣٠٠ متري گران مي شود).
در اقتصادي كه بازار سرمايه و سهام به اندازه طلاي آبشده و حواله پرايد شناخته شده نبود ، ناگهان و با معرفي همه جانبه دست اندركاران مربوط و نامربوط ، بورس آنچنان جلوي چشم و نظر همگاني قرار گرفت كه همزمان با رشد سريع تعداد فعالان بازار و افزايش سطح شاخص به واسطه افزايش حجم نقدينگي و بالطبع افزايش تقاضا حساسيتها در مورد ارزش و ماهيتش به اوج خود رسيد و بعضاً دايه هاي مهربانتر از مادر با نظرات بيش از حد دلسوزانه خود اين حساسيت را بيشتر نمودند .
مخلص كلام :
در چرخه گران شدن همه چيز ، اين بار شايد و البته شايد ، بورس در صدر جدول گران شدنها و دارايي اول قرار گرفته باشد (كه تا قبل از سال ٩٩ همواره در انتهاي جدول بود) و دليل آن هم استقبال عموم به جهت شناخت قابليتهايش بود(ورود وخروج آسان و هزار مزيت ديگر) .
نميدانم ملاك و مقياس موافقان حبابي دانستن بورس دقيقاً كدام گروه دارايي يا ميزان حجم نقدينگي اقتصاد است اما در بدبينانه ترين حالت :
شايد بورس براي اين روزها و در بعضي از سهمها حبابكي داشته باشد اما؛ قطعاً در كوتاهترين زمان آن نيمچه حباب نيز به بنياد تبديل خواهد شد .
البته نه بنياد حاصل از واقعيتهاي عملياتي و اقتصادي بلكه بنياد حاصل از كاهش مداوم ارزش ريال .