«خفته خبر ندارد سر بر خیال جانان / کین شب دراز باشد بر چشم پاسبانان» در بسیاری از موارد اگر ساعتها سخن بگوییم، تاثیر یک بیت شعر یا ضرب المثل را ندارد، همانگونه که این بیت سعدی، شرح حال تلاشها و شب نخفتنهایی است که بی خبران درک درستی از آن ندارند. یکی از مباحث مهمی که چالشهای بسیاری دارد و بسیاری از افراد از این چالشها خبر ندارند، زحمات و چالشهای تولید و تولیدکننده است. سالهاست که تولید محور تمامی سیاستگذاریهای کلان کشور قرار گرفته و در تشریح اهمیت آن همین بس که مقام معظم رهبری در تمامی سالهای اخیر، سالها را به نام تولید نامگذاری و مزین کردهاند تا به اهمیت مقوله تولید پی ببریم.
تولید نیازمند اندیشه کارآفرینی
تولید از یک سو به افرادی خوش فکر، کارآفرین، آینده نگر و توانمند نیاز دارد و از سوی دیگر به حمایتهای منطقی و مطابق با اهداف تولید نیازمند است. اما آنچه در تمامی سالهای گذشته به زیان تولید و تولید کننده تمام شده، موانعی است که بر سر راه تولید و تولید کننده قرار میگیرد، بدتر از موانع چالش آفرین، سنگهایی است که از سوی دستگاهها و نهادها بسوی تولید و تولیدکننده پرتاب میشود.
چالش بی پایان تحریم
در شرایطی که تولید با انواع مشکلات داخلی روبرو است، از تحریمها نیز بشدت رنج میبرد. تحریمها باعث میشود که تولیدکننده نتواند برای تولید یک برنامهریزی منسجم و آینده نگر داشته باشد. تغییراتی که در بی ارزش شدن روزافزون پول ملی اتفاق میافتد، باعث افزایش لجام گسیخته قیمت دلار میشود و نوسانات دلار باعث شده تا تولید کننده نتواند حتی برای یک ساعت آینده، برنامهریزی داشته باشد. برای درک بحران سازی دلار، کافی است بیاد بیاوریم قیمت دلار در مدت کوتاهی از ۲۳ هزار تومان به ۶۲ هزار تومان میرسد. در این شرایط ارزش پول و نقدینگی تولیدکننده که برای خرید تجهیزات، ماشین آلات و مواد اولیه نیاز است، به یک سوم کاهش پیدا کرده است؛ بنابراین اگر برای خرید ماشین آلات یا مواد اولیه مورد نیاز خط تولید به یک میلیون دلار نیاز باشد و تولیدکننده با روشهای گوناگون از جمله تسهیلات بانکی معادل ریالی آن را تامین کرده باشد، یک باره زمین گیر میشود، زیرا اگر تولیدکننده برای یک میلیون دلار به ۲۳ میلیارد تومان نقدینگی نیاز داشت، با بیارزش شدن پول ملی در مدت دو ماه، باید ۶۲ میلیارد تومان نقدینگی را تامین کند؛ بنابراین در مدت کوتاهی یک بنگاه اقتصادی تولیدی با بحران جدی کمبود نقدینگی روبرو میشود.
تولیدکننده در مسیر بانک
در شرایط بحران یک باره بی ارزش شدن پول ملی، تولید کننده یا باید از خیر خرید ماشین آلات جدید، مواد اولیه و ارتقای تولید بگذرد، یا این کسری یکباره نقدینگی را به روشی دیگر تامین کند که تنها راهکار باقیمانده، استفاده بیشتر از تسهیلات بانکی و رفتن زیر بهره بیشتر بانکی است. به عبارت بهتر تولیدکننده برای آنکه بتواند خط تولید را زنده نگه دارد، باید تا گردن زیر فشار بهره بانکی برود.
بهره بانکی بلای ویرانگر تولید
بی شک تولیدکننده با چالشهای بسیاری از جمله تهیه مواد اولیه، تجهیز کارگاه، پرداخت هزینههای جاری از جمله دستمزد نیروی کار، حق بیمه، مالیات و... رو به رو است که برای مدیریت آنها باید قدرت تصمیم گیری و خلاقیت داشت. اما آنچه تولید و تولید کننده را بیشتر آزار میدهد، بهره بالای بانکی است. اگرچه ادعای حمایت از تولید بسیار مطرح میشود، اما در عمل پای تولید را میکشند و پشت تولیدکننده را خالی میکنند. در شرایطی که بنگاههای اقتصادی با کمبود نقدینگی و سرمایه در گردش رو به رو هستند و ناچار به دریافت تسهیلات بانکی هستند، بهرههای بانکی تسهیلات برای خط تولید با بیش از ۲۰ درصد تخصیص مییابد که این بهره بالای بانکی، تولید و تولید کننده را زمین گیر میکند، زیرا هیچ تولیدی وجود ندارد که سود آن بیش از ۵۰ درصد باشد تا هم بتوان بهره کلان بانکی را پرداخت و هم هزینههای جاری تولید را تامین کرد.
بیشتر بخوانید:
تولید کننده در آچمز
باید بپذیریم که با معضل جدی بی ثباتی اقتصادی رو به رو هستیم. اقتصاد یک علم است و این علم حکم میکند که برای موفقیت باید برنامه منسجمی داشت و برنامه ریزی زمانی امکان پذیر است که حداقل برای یک سال آینده ثبات اقتصادی وجود داشته باشد. اما ثبات در اقتصاد ما به رویا شباهت دارد. یک باره بدون آنکه اتفاق خاصی رخ داده باشد، دلار در جاده گرانی تخت گاز میرود و سه برابر میشود که بیارزش شدن پول ملی را رقم میزند، معضلی که امکان هر گونه برنامهریزی را از تولید و تولیدکننده میگیرد؛ بنابراین تولید کننده در آچمز مدیریت بیارزش شدن پول ملی و بحرانهای ناشی از تحریم دست و پا میزند.
تولیدکننده بی گناه در مسلخ
بدتر اینکه تولیدکننده در این بحران هیچ نقشی ندارد و باید تاوان تصمیمات کلان در سیاست خارجی را که تاثیر مستقیم و مخربی بر اقتصاد گذاشته را بدهد. در این شرایط تولیدکننده با بهره کلان بانکی تسهیلات دریافت کرده و باید اقساط آن را بپردازد، اما گران شدن دلار، دست و پای تولید را بسته و تولیدکننده را در بن بست قرار داده به نوعی که شاهد ناتوانی تولید کننده در پرداخت اقساط تسهیلات با بهره سنگین هستیم، بحرانی که امروز بسیاری از بنگاههای اقتصادی را درگیر کرده است.
معضل بهره مرکب
تولیدکننده زیر بار بهره سنگین کمر خم کرده و سعی میکند به اشکال گوناگون اقساط را بپردازد، اما با چالش جدی تری به نام بهره مرکب رو به رو است، بدین معنا که نه تنها باید بابت تسهیلات دریافتی، بهره سنگینی بپردازد، بلکه بابت بهرههای معوق نیز باید بهره بپردازد، نتیجه آن میشود که یکباره با عددهای بسیار سنگین ناشی از تاخیر در پرداخت اقساط تسهیلات روبرو میشود.
بنگاهداری با ابزار غصب
تبعات بحرانهای اقتصادی قهری، تاخیر در پرداخت اقساط و بهره مرکب، باعث چالشی تحت عنوان بنگاه داری بانکها شده است. بی شک بانکها هیچ رغبتی به مشارکت در تولید ندارند و تنها به پرداختن تسهیلات و گرفتن بهره بی دردسر امید بستهاند. این رویکرد باعث شده تا بانکها از بهره مرکب نهایت سواستفاده را ببرند و یک بنگاه اقتصادی را در قالب تلنبار شدن بهره مرکب، مال خود کنند. بنابر این تولیدکنندهای که از سختترین موانع عبور کرده و ذهن خلاق خود را برای رونق تولید بکار گرفته، در منجلاب بهره بانکی گیر میکند، منجلابی که هر چقدر در آن دست و پا بزند، بیشتر فرو میرود. نتیجه آنکه تولیدکننده چشم باز میکند و متوجه میشود گرفتن ۹۰۰ میلیارد تومان تسهیلات، به پرداخت ۳۰۰۰ هزار میلیارد تومان بهره بانکی از نوع بهره مرکب منجر میشود و این تازه اول راه است و باید تمام زحماتی که برای رونق اقتصادی و شکوفایی کشور کشیده، دو دستی تقدیم بانک کند، زیرا بانک ۳۵۰۰ میلیارد تومان دیگر را مطالبه کرده است.
بحران بنگاهداری بانکها
شاید نباید نگران مصادره اموال تولیدکنندکان از سوی بانکها باشیم، اما معضل اصلی بسیاری جدیتر از این حرفهاست. ایکاش بنگاهداری بانکها به نفع تولید تمام میشد که در این صورت مصادره غیر منصفانه بنگاه اقتصادی، توجیه پذیر بود، اما امروزه شاهد هستیم بنگاههایی که به وسیله بانکها مصادره شده با کاهش شدید تولید و بهرهوری روبرو هستند و حتی بنگاههای بسیاری را سراغ داریم که پس از مصادره، تعطیل میشوند، ماشین آلات آنها به سمن بخس به عنوان آهن قراضه به مزایده گذاشته میشود و پس از آن سولهها و زمین را نیز فروختهاند که نتیجه آن بیکار شدن کارگران و نابودی تولید و تولیدکننده به دست بانکها با ابزار بهره مرکب بوده است. امید آنکه با اصلاح قانون نظام بانکداری، به معضل بهره مرکب که با مخالفت شدید مراجع تقلید روبرو است، پایان داده شود و جان تولید و تولید کننده از این بلای ویرانگر رهایی یابد.