«خواستم بگویم فاطمه دختر خدیجه بزرگ است، دیدم فاطمه نیست. خواستم بگویم که فاطمه دختر محمد است، دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم که فاطمه همسر علی است، دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم که فاطمه مادر حسنین است، دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم که فاطمه مادر زینب است، باز دیدم که فاطمه نیست. نه اینها همه هست و این همه فاطمه نیست، فاطمه فاطمه است». اینها بخشی از سخنان دکتر علی شریعتی در بزرگداشت مقام فاطمه است. دکتر شریعتی میخواهد بگوید فاطمه جایگاه، شخصیت، رفتار، منش و عملکردی داشته که قائم به اوست و نباید به فاطمه به واسطه وابستگی نسبی و سببی به بزرگان دین نگاه کنیم.
عزاداریهای بیهوده
سالهاست در ایام از دست دادن بزرگ بانوی اسلام سیاه میپوشیم، اشک میریزیم، بر سر و سینه میکوبیم و از نحوه وفات فاطمه، برداشتهای متفاوتی ارایه میدهیم و داستان سرایی میکنیم، اما در تمامی این سالها، گامی در جهت شناسایی فاطمه به زنان و مردانی که بدلیل نداشتن الگو، به هر شخصیتی متوسل میشوند، برنداشتهایم. هرگز نفهمیدیم که چرا در مقام فاطمه، سوره کوثر نازل شد. هرگز نفهمیدیم در شرایطی که قوم جاهل عرب، پیامبر را به واسطه نداشتن پسر، ابتر مینامد، خداوند فاطمه را نقطه پایان ابتری پیامبر توصیف میکند تا بگوید فاطمه میتواند فرهنگ مردسالاری را زیر سوال ببرد.
بی توجهی به الگوگیری
آمارهای اختلافات خانوادگی وحشتناک شده و از هر سه ازدواج، یکی به طلاق منجر میشود. با وجود آنکه از این آمارها برای اثبات آشفتگی کانون خانواده یاد میشود، هرگز ریشه آمارهای طلاق را بدرستی ریشه یابی نکردهایم و در حالی که میدانیم زنان تا چه اندازه در طلاقها نقش داشته اند، بدنبال الگو گرفتن از فاطمه برای زنان نبودهایم. کافیست به مراسم عزاداریهای فاطمه برویم و از زنانی که بر سر و سینه میکوبند، بخواهیم تا نه همه، بلکه فقط یکی از خصلتهای فاطمه را تشریح کنند، آنگاه متوجه میشویم که عزاداری را جایگزین شناخت و الگو پذیری از فاطمه کردهایم، در حالی که اگر فاطمه را الگو قرار میدادیم، دلیل شکل گیری کانون گرم خانواده تعریف میشد و آنگاه متوجه میشدیم که زن باید چگونه باشد و مرد چه رفتاری را در پیش بگیرد.
احترام متقابل
اولین چیزی که در خانه علی و فاطمه خودنمایی میکند، احترام متقابل است. با وجود تفکر مردسالاری در دوران عرب جاهلیت، میبینیم که فاطمه مورد تکریم علی قرار میگیرد. نه تنها سخنی از پرخاشگری، توهین، آزار و اذیت، بی حرمتی و... وجود ندارد، بلکه سراسر احترام علی به فاطمه، نقطه قوت کانون خانوادگی امامت است و از این کانون خانوادگی است که حسن، حسین و زینب پا به عرصه وجود میگذارند؛ بنابراین اولین پیام فاطمه به زن امروز، احترام متقابل و حفظ حرمتهاست. اگر امروز دختران و پسران بسیاری به سوی هنجار شکنی و آبروریزی میروند به دلیل آن است که پدر و مادر نتوانستهاند شیرازه خانواده را محکم کنند.
ایجاد انگیزه
زن در کانون خانواده انگیزه ایجاد میکند. اگر حال خانواده خوب است، اعضای خانواده ذهن شکوفایی دارند و با سرزندگی به سوی کار میروند، باید همه چیز را در رفتار زن خانواده جستجو کرد.
بیشتر بخوانید:
درآرزوی وفاداری و صداقت
وفاداری و صداقت برجستهترین صفت فاطمه است، چیزی که امروزه برای کانونهای خانوادگی به یک آرزو تبدیل شده است. گویا خداوند عفاف را تنها برای زن تعریف کرده و زن با این خصلت، برجستهتر میشود.
تفاوت زن امروز با دیروز
باید شأن زن خانه را در نظر گرفت. زن امروز با زن ۱۴۰۰ سال پیش تفاوت دارد. مسوولیت زن امروز بسیار سنگینتر از مسوولیت زن گذشته است. زن امروز ناچار است همدوش و همپای همسرش، در تامین هزینههای زندگی نقش آفرینی کند. زن امروز همپای مردش از خانه بیرون میرود تا در مدیریت جامعه حضور داشته باشد و شب هنگامی که در کنار همسرش خسته از کار روزانه به کانون خانواده باز میگردد، نیرویی مضاعف، او را به انجام وظایف زنانهاش هدایت میکند، گویا وظیفه مادری و همسری قدرت مضاعفی به زن امروز میدهد تا همه چیز را برای فردا مهیا کند.
پذیرفتن در عمل
اگر قرار است اسلام را بپذیریم، باید در عمل بپذیریم و اگر پذیرفتیم، اقدام عملی لازم است. بزرگترین هنر فاطمه، هنر تحمل نداشتهها و بخشندگی است. علی با وجود آنکه بیت المال مسلمین را در اختیار دارد، در خانهای محقر با حداقلها زندگی میکند، اما فاطمه هرگز علی را بابت نداشتهها تحقیر نمیکند و از او نمیخواهد به اموال مسلمین دست درازی کند تا زندگی تجملاتی را برایش رقم بزند. حتی وقتی باغ فدک که میراث پدر اوست، به غارت میبرند، باز هم تحمل میکند؛ بنابراین فاطمه با علی در هر شرایطی میسازد تا برای زن امروز این مفهوم را تداعی کند که نباید زیباییهای زندگی را برای دستیابی به تجمل گرایی و زیاده خواهی، به تلخی تبدیل کرد. اگر تفکر فاطمه بر کانون خانوادهها حاکم بود، این همه اختلاس و فساد رخ نمیداد.
دوری از دروغ
در زندگی علی و فاطمه دروغ معنایی ندارد و همه چیز را بر راستی پایه نهادهاند. مشکلی که امروزه جامعه را به ویرانی کشیده، نهادینه شدن دروغ است. بسیاری از خانوادهها در مسلخ دروغ قربانی میشوند، در حالی که همچنان در آرزوی داشتن الگوی راستی و صداقت سرگردان هستند.
درک شرایط زن
اگرچه مدتهاست برابری زن و مرد با جدیت مطرح میشود، اما ضرورت درک جایگاه زن، از بزرگترین چالشهای امروز خانوادههاست. با وجود آنکه فشارهای ناشی از ظرافت و آناتومی زنانه، واقعیتی انکار ناپذیر است، بسیاری از مردان این واقعیت را در نظر نمیگیرند. مهمترین ویژگی زن است که تنها زن میتواند مادر شود و هر بار که مشکلات مادرشدن را تجربه میکند، بخشی از وجودش برای همیشه آسیب میبیند.
زن محور عشق
نکته مهمی که تکریم فاطمه را در اولویت قرار میدهد، این است که تنها زن میتواند محور عشق قرار بگیرد. گویا خداوند زن را بر اساس ذات الهی خود آفریده است. همانگونه که ذات خداوندی بر محور معشوق بودن قرار دارد و جهان باید عاشق ذات باری تعالی باشند، زن نیز بر محور معشوق بودن خلق شده است. ماهیت خداوندی برای آن است که دوستش بداریم و برای این دوست داشتن هیچ دلیل و مدرکی لازم نیست. البته میتوان مدتها در جایگاه خداوندی و شأن معشوقیت او توصیف و تقسیر کرد، اما هیچ دلیلی لازم نیست. فقط باید خداوند را دوست داشت. هر موقع که با مشکلی روبرو میشوی که میتوانی یا نمیتوانی در مورد آن سخن بگویی و بغض گلویت را میگیرد، فقط میتوانی در پیشگاه خداوند اشک بریزی. هرگاه که خوشحالی و از داشتههایت لذت میبری نیز باید پیشانی بر آستان خداوند بسایی و از او تشکر کنی و فقط خداست که آرامش میبخشد. راز خلقت زن نیز این گونه است. باید دوستش بداری و به دنبال دلیل نباشی، زیرا راز خلقت در این است. خداوند بهشت را زیر پای مادران قرار داده تا تکلیف خودش و نسل بشر را با این موجود دوست داشتنی روشن کند و برای آنکه این مهم را به جهانیان تفهیم کند، الگوهایی همچون فاطمه را پیش روی نسل بشر قرار داده است؛ بنابراین به جای آنکه در ایام درگذشت جانسوز فاطمه اشک بریزیم و بر سر و صورت بکوبیم، در شأن بزرگ بانوی اسلام مطالعه کنیم و الگو پذیری از فاطمه را در دستور کار قرار دهیم. به امید آن روز.