May 2024 15 / چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
کد خبر: ۱۳۵۳۵۲
۱۵ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۳:۵۹
0
آنها امر ناممکن "تغییر مدل نظام سرمایه داری" را برگزیده اند تا این نظام را تبدیل به نظامی کارآمد کنند که الگوی "درآمدزایی و سوددهی" خود را به الگوی "برآوردن نیازهای مردم" تغییر دهد.
چرا چپ‌های اروپا در تغییر مدل نظام سرمایه‌داری ناموفق‌اند؟پول‌نیوز، مهدی کبورانی - پیروزی حزب چپ‌گرای سیریزا در یونان، از یک‌سو امیدهای بسیاری را در میان مخالفان نظام سرمایه‌داری زنده کرد و از سوی دیگر خشم بسیاری از سیاستمداران را همچون آنگلا مرکل برانگیخت.

در حالی که نمی توان این امیدواری ها را سراسر مصداق حتمی نتیجه بخشی قدرت گرفتن سیریزا و احزاب مشابه آن در اروپا دانست، از سوی دیگر باید خشم سران اتحادیه اروپا از بیم جدایی یونان از این اتحادیه، را جدی گرفت.

سیریزا (Syriza) به زبان یونانی مخفف عبارت "ائتلاف چپ رادیکال" است و از گروه های چپ مختلف و حزب سبزها، و البته حزب کمونیست قدیم یونان و برخی از طرفداران نظریه تروتسکیسم تشکیل شده است.

این ائتلاف اندکی شبیه به اتحادیه چپ در این کشور است، اتحادیه ای که ائتلاف سیریزا آرزوی شباهت به آن را دارد. این ائتلاف که در سال 2004 تشکیل شد، به دنبال انتخابات ماه مه سال 2012 (اردیبهشت 1391) به عنوان اپوزیسیون اصلی بیش از پیش مطرح شد و در انتخابات سال گذشته پارلمان اروپا در یونان، بیشترین رای را از آن خود کرد.

در ابتدای شکل گیری کمپین Counterfire (یکی از شاخه های حزب کارگران سوسیالیست) در دهه 1930 این موضوع مطرح شد که "یونان مستعد انتخاب رادیکال ترین دولت چپگرا در اروپا است". این موضوع با فرض قرار دادن دولت جبهه مردمی که در سال 1936 در فرانسه به روی کار آمده بود، مطرح شد؛ که البته همچنان سوالات بسیاری به آن وارد است.

با بررسی برنامه ها و مواضع سیریزا، باید گفت که جنبه های رادیکال برنامه های این ائتلاف بسیار کمتر از دولتی است که در سال 1974 و بلافاصله پس از سرنگونی دیکتاتوری در پرتغال روی کار آمد.

باید گفت که مواضع رادیکال سیریزا به مراتب از دولت حزب کمونیست و حزب سوسیالیست فرانسه که در سال 1981 در فرانسه قدرت را به دست گرفت و حتی نسبت به بیانیه انتخاباتی حزب کار بریتانیا در سال 1945 نیز خفیف تر است.

تفاوت در آن است که برخی از چهره هایی که در نهایت و پس از روی کار آمدن، به مقام وزارت و یا مشاوران ارشد می رسند، سیاستمداران حرفه ای نیستند بلکه تنها روشنفکران چپگرا هستند.

یکی از چهره های سیریزا که می تواند مصداق این نکته باشد، جان میلیوس؛ اقتصاددان ارشد سیریزا و یکی از اعضای پارلمان این ائتلاف است که در مصاحبه ای با گاردین تصریح کرده بود که "من یک مارکسیست هستم، اکثریت اعضای سیریزا نیز مارکسیست هستند".

میلیوس یک اندیشمند مارکسیست است که فعالیت ها و مقالات بسیاری در حوزه دیدگاه های مارکس و به خصوص در مورد نظریه بحران داشته است. با این پیش فرض باید انتظار داشت که میلیوس ایده هایی در مورد پذیرش مسئولیت یک دولت در دل نظام سرمایه داری داشته باشد.

وی تا به حال در هر یک از مصاحبه های خود در مورد برنامه های دولت سیریزا، اعلام کرده است که سیریزا باید در بطن یک سیستم سرمایه داری دولت را اداره کند؛ یک سیستم سرمایه داری گرفتار بحران اقتصادی و ریاضت.

میلیوس در برشمردن اولویت های حزب، این گونه عنوان کرده است که تلاش برای کمک به اقشاری که آسیب بسیاری از بحران اقتصادی دیده اند، در صدر این اولیت ها قرار می گیرد؛ کمک هایی نظیر برق رایگان برای اقشاری که به دلیل بدهی دچار قطعی برق شده اند، در نظر گرفتن توزیع وعده غذایی در مدارس، ارائه خدمات درمانی به نیازمندان، ارتقای حداقل دستمزدها به سطح پیش از بحران اقتصادی (750 یورو در ماه) و تاخیر در بازپرداخت وام های بانک های خصوصی با درنظر گرفتن 30 درصد از درآمد خالص.

میلیوس در یکی از مصاحبه های خود نیز به طور خیلی کلی عنوان کرده بود: "هدف ما رشد اقتصادی و مبارزه با فاجعه انسانی است."

برنامه سیریزا برای رشد اقتصادی مبتنی بر یک انگیزه مالی است که بر اقشار کم درآمد و با هدف افزایش قدرت خرید آنان متمرکز شده است. سیریزا حتی وعده ای مبنی بر کاهش بودجه برای "افزایش قدرت خرید" نداده است، بلکه تنها عنوان کرده است که برخلاف دولت قبل، این بودجه را افزایش نخواهد داد. این موضوع همچنان بر نظریه نقض شده "مدیریت نیاز" مبتنی است که بر اساس آن "مشکل موجود در رکود اقتصادی، خرید ناکافی است، و نه ناکافی بودن احتمالات سوددهی".

با در نظر گرفتن برخی معیارهای ذکر شده از سوی میلیوس، دولت آینده سیریزا قادر خواهد بود که "فاجعه انسانی" یونان را در حد پایینی کاهش دهد. این در حالی است که افزایش تصاعدی میزان فقر در این کشور، این فاجعه را در حوزه های دیگر بیش از پیش تشدید کرده است، که از نمونه های آن می توان به خطر افتادن جدی سلامت روحی و روانی، افزایش خودکشی و میزان مرگ و میر کودکان و نوزادان اشاره کرد. با این وجود نباید فراموش کرد که این برنامه ها در نهایت منتهی به افزایش سرمایه برای مبارزه با فقر موجود در یونان نخواهد شد.

تاثیر سیریا در اسپانیا

در همین حال در اسپانیا حزب مشابه سیریزا، یعنی حزب پودموس (ما می توانیم) در نظرسنجی ها با اقبال مواجه شده و برای نخستین بار از زمان شکل گیری، دعوت به راهپیمایی این حزب با حضور خیل عظیم معترضان به سیاست های اتحادیه اروپا مواجه شد.

سیاست این حزب نیز مشابه سیریزا است، البته شاید با اندکی جسارت بیشتر چرا که این حزب تا حدودی ملی سازی را نیز در برنامه های خود لحاظ کرده است. مهم ترین وجه تشابه این دو حزب، تعهد آنها به "رشد اقتصادی" بواسطه اقدامات دولت به منظور افزایش قدرت خرید مصرف کنندگان است، چنانچه در Left Flank (یکی دیگر از شاخه های حزب کارگران سوسیالیست) تشریح شده است:

"در تحلیل این موضوع باید گفت که بحران اقتصادی اساسا یکی از مصادیق نظریه «مصرف ناکافی» (under-consumption) است که در نتیجه رشد قارچ گونه نابرابری های اقتصادی ناشی از نئولیبرالیسم (از جمله کاهش شدید سهم درآمدها از تولید ناخالص داخلی) رخ می دهد (پابلو ایگلسیاس؛ رهبر پودموس از «مصرف ناکافی» به عنوان مشکل اصلی نام می برد).

راه حل این موضوع افزایش تقاضای مشتریان از طریق توسعه هزینه های عمومی است. این هزینه ها منجر به آن خواهد شد که چگونه می توان با وجود نیاز به مبارزه با کلاهبرداری های مالیاتی مرتبط (که اغلب از سوی ثروتمندان رخ می دهد)، تعریف دوباره مالیات برای موروثات و اموال عمومی و بازسازی سیستم وام دهی، به طور دقیق برای این موضوع سرمایه گذاری کرد".

این امر پیش از این آزموده شده است؛ دولت حزب کمونیست و حزب سوسیالیست فرانسه در سال 1981 برای پیشرفت دوباره اقتصاد تلاش کرد و برای تحقق این امر، افزایش "مصرف عمومی"، افزایش حداقل دستمزدها و سایر مزایا را مورد آزمایش قرار داد. با این وجود این تلاش بی پاسخ ماند، در حقیقت شکست خورد و در طول دو سال منجر به کاهش ارزش ارز برای سه مرتبه شد و در نهایت با چرخش به سمت سیاست ریاضت اقتصادی به پایان رسید.

دلیل این شکست – و دلیل اینکه چرا سیریزا و پودموس نیز احتمالا شکست خواهند خورد – آن است که سرمایه داری نظامی در راستای تحقق نیازهای مردم نیست و حتی نیازهای آنان که قدرت پرداخت و خرید دارند را نیز برآورده نمی کند.

سرمایه داری نظامی مبتنی بر سود است که اولویت همیشگی آن الزام به سوددهی و درآمدزایی است. از آنجا که دولت با توجه به منابع موجود خود، نمی تواند برای افزایش "مصرف عمومی" دست به معجزه بزند، و اینکه در نهایت باید این راه را پیش گیرد و یا روش های دیگر (مالیات گیری، اخذ وام و قرض و ...) را انتخاب کند، چنین سیاستی نیروهای محرکه را سست و تضعیف می کند که این موضوع موجب برخاستن بحران اقتصادی می شود، نظیر آنچه که در فرانسه رخ داد.

یکی دیگر از جنبه های موفقیت های کسب شده توسط سیریزا و پودموس آن است که این دو حزب حداقل در این دو کشور، با بهره گیری از برخی از بخش های گفتمان مارکسیستی، بیانگر احیای سنت قدیمی سوسیال دموکراسی از سوی احزاب رفرمیست (اصلاح طلب) هستند.

هرچند که باور آن مشکل است اما برای معادل سازی حزب کار اسپانیا (PSOE) همچنان از نام "حزب کارگران سوسیالیست" استفاده می شود! این در حالی است که حزب کار اسپانیا (و احزاب مشابه آن در سایر کشورها)، از مدت های طولانی پیش، ایده جایگزینی یک نظام دیگر به جای نظام سرمایه داری را کنار گذاشته و خود را به عنوان یک دولت جایگزین برای مدیریت سرمایه داری در اسپانیا معرفی کرده است.

میلیون ها نفر از شهروندان یونانی و اسپانیایی آماده رای دادن دوباره به احزابی هستند که خود را مخالف سرمایه داری معرفی می کنند. در مورد این رای دهندگان باید به نکته ای اشاره کرد؛

مطمئنا این رای ها مستقیما و تعمدا به سوسیالیسم داده نمی شود بلکه رای دهندگان به احزابی رای می دهند که به دنبال خنثی کردن تاثیرات و نتایج کاپیتالیسم باشند. با این وجود این هدف برای این احزاب دور از دسترس است و موفق به آن نمی شوند، چرا که در توان آنها نیست که از عهده این کار برآیند.

آنها امر ناممکن "تغییر مدل نظام سرمایه داری" را برگزیده اند تا این نظام را تبدیل به نظامی کارآمد کنند که الگوی "درآمدزایی و سوددهی" خود را به الگوی "برآوردن نیازهای مردم" تغییر دهد؛ حال آنکه این امر غیرممکن است؛ نظام سرمایه داری همان نظامی است که در برهه های زمانی مختلف اقتصاد را به سوی بحران سوق می دهد و در نتیجه آن یاس عمومی به بار می آورد.

برخلاف عقیده رفرمیست‌های چپگرا به اصلاح نظام سرمایه‌داری، اسلاف آنان بر این عقیده بودند که هیچ اصلاحی در نظام سرمایه داری نمی گنجد و تنها راه خروج از بحران ناشی از سرمایه داری، کنار گذاشتن و خلاص شدن از این نظام و جایگزینی آن با یک نظام مبتنی بر منابع تولیدی است که مالکیت در آن اشتراکی است و با انطباق بر اصل "هر کس بر حسب توانایی اش، هر کس بر حسب نیازش"، قادر به برآوردن نیازهای مردم خواهد بود.     

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
گزارش مجامع بیشتر
تولید 300 هزارتن کاتد به رغم کاهش بیش از 16 هزار تنی مصرف قراضه مس در سال 1401

تولید 300 هزارتن کاتد به رغم کاهش بیش از 16 هزار تنی مصرف قراضه مس در سال 1401

مدیرعامل مس در مجمع عمومی عادی این شرکت که با حضور اکثریت سهامداران در تالار وزارت کشور برگزار شد از کسب رتبه پنجم ذخایر جهانی مس تنها با اکتشاف 7 درصدمساحت کشور خبر دادو گفت: با توسعه اکتشافات رسیدن به رتبه دوم و سوم جهانی نیز برای ایران متصور است.
پربازدید
پرطرفدارترین
برای دریافت خبرنامه پول نیوز ایمیل خود را وارد نمایید: