نزدیک به 10 ماه از نشستن سیدابراهیم رئیسی بر صندلی ریاست جمهوری میگذرد و عملکرد او در این مدت قابل بررسی است. ضرورت کارآمدی دولت سیزدهم، ایجاد تغییرات اساسی در حوزه اقتصادی است.
از این رو رئیس جمهور منتخب باید تلاش کند که تراز تجاری بودجه کشور مثبت و وابستگی به درآمد نفت و گاز کاسته و درآمد حاصل از فروش نفت و گاز صرف سرمایه گذاری شده و اقتصاد کشور متحول شود.
واضح است که در این روزگار دو چالش بزرگ سیاسی و اقتصادی گریبان کشور را گرفته و در شرایط خاصی به سر میبرد و این دو چالش، با فرازونشیب، ریشه در سیاستها و دولتهای پیشین داشته است.
دولت اصلاحات در میان دولتهای پس از انقلاب از ثبات سیاسی و اقتصادی بهتر و بیشتری برخوردار بود و دولت پس از اصلاحات، اوضاع سیاسی ایران را به سمت آشفتگی، انزوا و سردرگمی بیشتری به پیش برد و در نتیجه اقتصاد ایران دچار تحریمهای کمرشکن شد که تاکنون زخم آن آسیبها بر پیکر این ملت مانده است.
دولت یازدهم و دوازدهم به دلیل آسیبهای برجایمانده از دولت پیشین و همکارینکردن برخی نهادها و جناحهای غیرهمسو و چینش ناهمگونی که دولت در منظومه اقتصادی داشت، چندان توفیقی برای حل مشکلات سیاسی و اقتصادی به دست نیاورد، جز توافقی که در مسئله برجام انجام شد و ایران را از تحریمهای سازمان ملل که کار بزرگی بود، خارج کرد.
دولت رئیسی قبل از روی کار آمدن برنامههای خود را تا چند سال آینده عنوان میکرد که در زمینه توسعه شبکه ریلی و جاده ای، هدفگذاری برای ساخت بیش از ۶ هزار کیلومتر راهآهن، آزادراه و بزرگراه بود.
اما در این بین تابلوهایی در بزرگراهها مشاهده میشود که وعدههای رئیس جمهور فعلی را نمایش میدهد مانند ساخت بزرگراه در ۲۰۰ روز.
ساخت بزرگراه یکی از عواملی است که از ابتدای تصمیم گیری تا زمان ساخت آن چندین سال طول میکشد، اما چگونه ابراهیم رئیسی این وعده را میدهد که در ۲۰۰ روز بزرگراهها را میسازد؟
آیا بودجهای برای این کار در نظر گرفته شده است و حتی کارهای ابتدایی این موضوع انجام گرفته است یا خیر که تابلوهای تبلیغاتی در سراسر شهر این موضوع را بیان میکنند؟
برخی معتقدند که این کار نشدنی است و اگر تمام کارگران در این مدت به دولت در ساخت بزرگراه کمک کنند باز هم نمیتوانند بزرگراهی را در ۷ ماه بسازند.