حمیدرضا امام قلی تبار در گفتگو با تسنیم، درباره مفاد ماده ۱۵ و ۱۶ برنامه هفتم توسعه گفت: نیروی کار کشورمان از ابتدا تاکنون دغدغهی های اساسی خود همچون امنیت شغلی و تامین معیشت خود را همواره مطالبه نموده است که تاکنون منجر به نتیجه نگردیده است. دلیل این موضوع عدم همراهی طرفهای مذاکره با نیروی کار (دولتها و کارفرما) در برابر خواستههای بحق این قشر بوده که به چالشهای حال حاضر این قشر دامن زده است.
وی ادامه داد: نگاه اینچنینی از سوی دولتهای مختلف به جهت جبران شکست حمایت از کارفرمایان در حوزههای مختلف و از منظر کارفرما به جهت عدم حمایت دولتها از آنها بوده است. در این کارزار ناعادلانه، نیروی کار آماج سهم خواهی طرفهایی شده است که میخواستند با امتیاز گیری از این قشر، ضعفهای خود را پوشش دهند. گواه این مطلب را میتوان در ماراتن تعیین حقوق سال ۱۴۰۲ شورای عالی کار نام برد که تضادی آشکار با ماده ۴۱ قانون کار و مقاوله نامه ۱۴۴ سازمان بین المللی کار داشته است.
امام قلی تبار ادامه داد: جامعه هدف قانون کارو تامین اجتماعی که بیش از ۵۰%جمعیت کشورمان را شامل میشوند هنوز نتوانسته است چرایی اتفاق فوق را هضم نماید که با پیش نویس برنامه هفتم توسعه مواجهه شده است. روئیت مفادی همچون مفاد ۱۵، ۱۶، ۶۶، ۶۷ در این برنامه اذهان عمومی جامعه را سردرگم کرده است.. برای اثبات این موضوع مواردی هرچند مختصر بیان میشود.
بازرس مجمع عالی نمایندگان کارگران کشور در توضیح ماده ۱۵ گفت:خلاصه این ماده بیان میکند در جهت احیای استاد شاگردی و حل مشکلات اشتغال نیروی کار میتوان با انعقاد قرارداد سه ساله و با پرداخت ۵۰%حداقل حقوق، نیروی کار جذب نمود و نیز کارفرما حق فسخ یکجانبه قرارداد را خواهد داشت همچنین میتواند در یک شغل صرفاً یکبار قرارداد سه ساله با یک نفر منعقد نماید. لازم به توضیح است در دولت گذشته تشکلهای کارگری و بویژه تشکل خاص ملی در جهت جلوگیری از استثمار نیروی کار و عدم اجرای طرح برده داری نوین هزینههای بسیار سنگینی را پرداخت نمود که در نهایت با پیگیریهای قانونی جلوی اجرای این طرح گرفته شد.
وی گفت: میتوان گفت اجرای ماده ۱۵ از دو جنبه بازخورد منفی خواهد داشت. در حال حاضر که جامعهی کارگری با وجود عدم فسخ یکجانبه قرارداد موقت از سوی کارفرمایان هیچ امنیت شغلی برای خود متصور نیست و حتی با دریافت ۱۰۰%حداقل قانون کار هم نمیتواند ۵۰% معیشت خود را تامین کنددر این شرایط از سر اجبار با کاهش اقلام معیشتی، خواستهی خود را از زندگی کردن به زنده ماندن تقلیل داده است؛ لذا با جذب نیروی کار با شرایط جدید ضمن هدف قراردادن امنیت شغلی و تامین معیشت ناقض حال حاضر نیروی کار، همواره استرس جایگزینی نیروی کار جدید و کاهش راندمان نیروی شاغل را ولو با قراداد بلندمدت سه ساله با خود به همراه خواهد داشت.
امام قلی تبار بیان کرد: نکته حائز اهمیت اینکه در لایحه اصلاح قانون کار که دولت در دست دارد حداکثر قرارداد موقت در شغلهای مستمر ۴ سال در نظر گرفته شد و مدت قرارداد در ماده ۱۵ برنامه هفتم سه سال پیشنهاد شده است عملاً میتوان گفت با اجرای این ماده هرگز قرارداد دائمی را شاهد نخواهیم بود و با توجه به تبصره ماده ۱۵ کارفرمایان بعد از هر سه سال با انعقاد قرارداد جدید با شغلی جدید همچنان برده داری نوین از همان نیروی کار را ادامه خواهند داد.
وی افزود: از طرف دیگر با اینکه ۹۰%درآمد سازمان تامین اجتماعی از محل پرداخت حق بیمه نیروی کارتأمین میگردد استفاده از این ماده علاوه بر اینکه کارفرمایان را ترغیب به جایگزینی نیروی جدید خواهد کرد یکی از تبعات آن معرفی پرسنل اخراج شده به سازمان جهت دریافت بیمه بیکاری خواهد بود. علاوه بر آن با توجه به تبصره ماد ۱۵ درآمد سازمان از حیث دریافتی بیمه به میزان ۵۰% پرسنل قبلی کاهش خواهد یافت. اجرای این ماده در شرایطی که سازمان تأمین اجتماعی با بحران دست و پنجه نرم میکند ضربه سنگین مالی به صندوق بیمه بیکاری و درآمد سازمان خواهد بود و نشان از عدم اشراف کارشناسانی دارد که برنامههای اینچنینی را در برنامهی توسعه هفتم گنجانده اند.
امام قلی تبار گفت: در حقیقت نیروی کار شاغل حال حاضر تقاص تصمیمات غلط مسئولین چند دهه قبل را خواهند داد که بدون هیچ زیرساختی اقدام به جذب دانشجو بدون توجه به نیاز بازار کار کرده است. این شیوه غلط بیکاران بی سواد جامعه را به بیکاران باسواد تبدیل نموده است وگسیل شدن فارغ التحصیلان بیکار به بازار کار آنهم با توقع بالا را باخود به همراه داشته است.
بازرس مجمع عالی نمایندگان کارگران کشور ادامه داد: با اجرای این ماده به جای درمان چالشی به این بزرگی صرفاً با پاک کردن صورت مساله تعویض نیروی کار حال حاضر را با نیروی فارغ التحصیل بیکاری که هم کمتر حقوق میگیرد و هم به سازمان تامین اجتماعی ضربه میزند را در برنامهی هفتم گنجانده اند. چالش حال حاضر جامعهی کارفرمایان کشور در جذب نیروی کار بواسطه دستمزد پایین متقاضیان کاراست که نمیتواند حتی معیشت حداقلی این قشر را مرتفع سازد و باعث میشود این افراد به شغلهای واسطه گری و مشاغل کاذب متمایل گردند.
وی در توضیح ماده ۱۶ بیان کرد: بطور خلاصه میگوید جهت تقویت انگیزهی بنگاهها، کارفرمایان میتوانند از بین متقاضیان کار تحت پوشش بهزیستی و کمیته امداد و زندانها آنهم پایین تراز قانون کار اقدام به جذب نیرو نمایند. مشابه برنامههای اینچنینی در سنوات گذشته از طریق تبلیغات گسترده یک موسسه به ظاهر خیریه برنامه ریزی شده بود که با مخالفتهای گستردهای از سوی تشکلها کارگری روبرو شده بود. به اعتقاد جامعهی کارگری ماده ۱۶ احیاناً با نفوذ و یا با اقتباس از تفکرات موسسه مزبور در برنامه هفتم توسعه گنجانده شده است. علاوه بر اینکه اجرای این ماده تبعات منفی قید شده در ماده ۱۵ را دارا میباشد هدف دیگری گنجانده شده است و آن کم کردن سهم ناچیز دستمزدها در بهای تمام شده به هر نحو ممکن و سرازیر کردن منافع بیشتر در جیب این گروه از کارفرمایان تلقی میشود.
امام قلی تبار درباره ماده ۶۶ و ۶۷ میگوید: سن بازنشستگی از شروع برنامه هفتم هرسال ۶ ماه افزایش مییابد و در پایان برنامه به ۳۲.۵ سال خواهد رسیدو نیز مبنای محاسبه مستمری بازنشستگی بجای دو سال به ۵ سال آخر مبنا خواهد بود. سوال اینجاست چرا در دو سه دههی قبل که سازمان مازاد منابع داشته است مسئولین چاره اندیشی لازم را برای مواقع بحرانی نکرده و سرمایههای مازاد سازمان را در بخشهایی که درآمد و سود پایدار داشته است سرمایه گذاری نکرده اند تا بتواند با آینده نگری مشکلات مالی این روزهای سازمان را پوشش دهند؟ جامعه هدف این موضوع از خود میپرسند که در طی عمر بیمه پردازی خود قصوری در پرداخت و یا پایینتر از رقم تعیین شده بیمه پردازی نداشته اند که الان میبایستی تقاص کم کاری، عدم دور اندیشی مسئولین را بپردازند و از جیب نداشته شان پرداخت نمایند.
وی گفت:البته جامعه کارگری اعتقاد دارد اگر خود مدیریت سازمان و منابع آنرا عهده دار بودو یا مبالغ واریزی بیمه را به جای سازمان در جای دیگری به صلاحدید خود سرمایه گذاری میکرد قطعاً نه شاهد نسخههای تجویز شده فاقد کارایی مسئولین امر بود و نه با نا امیدی به آینده خود نگاه میکرد.
امام قلی تبار در پایان گفت: احیاناً نگارندگان این برنامه که از کارشناسان سازمان برنامه و بودجه بوده اند لااقل در چند مفادی که نام برده شد شناخت کافی نسبت به چالشهای جامعه هدف نداشته و با مشکلات این قشر بیگانه اند و از تبعات اجرای این مفاد بی اطلاع هستند، زیرا کمافی السابق با استراتژی برگشت به عقب و پاک کردن صورت مساله با هزینه کرد از جیب اقشار آسیب پذیر جامعه را هدف گرفته اند و باز هم مثل گذشته نشان از جبران عدم آینده نگری مسئولینی میدهد که بدون هیچ اشرافی به واقعیتهای جامعه برای بیش از نیمی از جمعیت کشور نسخههای منسوخ شده میپیچند و با افتخار خود را ناجی کسانی میدانند که زنده ماندن تنها امید آنهاست.
وی تأکید کرد: امید است دولت محرومین و مجلس انقلابی ضمن درک شرایط جامعهی هدف این موضوع در جهت حذف مفاد فوق اقدام نمایند تا قدم مثبتی در جهت بیشتر نشدن چالشهای این قشر بی ادعا تلقی گردد. قشری که دین خود را با تقدیم ۱۴۰۰۰ شهید به امام و انقلاب و رهبری ادا کرده و همواره از پیش قراولان همهی رویدادهای سیاسی و اجتماعی در جهت تامین منافع نظام بوده و هست.