از آنجایی که مدت هاست کشور ما درگیر مشکلات بزرگ و کوچکی است که نمی دانیم و شاید نمی خواهیم بدانیم که از کجا و چرا نشات گرفته اند، دائما منتظر اخبار بد و غمگین هستیم. حال هر چند وقت یک بار که اتفاقی در کشور به وقوع می پیوندد، به موازات آن بازار داغ شایعات داغ تر نیز می شود و چنان اذهان عمومی را درگیر می کند که دیگر حتی واقعیات را دروغ می پندارند و بالعکس شایعات را باور کرده و آن را راست می دانند.
سوال اینجاست این معضل از کجا سرچشمه می گیرد؟ مسئولانی که در این برهه با پنهان کاری اعتماد مردم را از خود سلب کرده اند و یا کاسبان
شایعه که از این موقعیت سواستفاده کرده و مردم را فریب می دهند؟ کدام مقصرند؟
داستان از آنجا شروع شد که مقامات کشور چین آن هم مقامات نظام پزشکی، در گزارشی به سازمان جهانی بهداشت اطلاع دادند که آنها با یک ویروس ناشناخته در شهر ووهان روبرو شدهاند که گونه ای علایم مانند سینه پهلو یا ذات الریه دارد. آنها با توجه به اینکه کشوری پیشرفته هستند، بهسرعت تشخیص دادند که این
ویروس نسل جدیدی از کرونا ویروسها به شمار میرود که با سرعت هر چه تمام در داخل و خارج شهر ووهان در حال انتشار است.
حال همین موضوع استارت وقوع شایعات بود. اینکه این ویروس در سوپ خفاش وجود داشته یا از ترکیب ژن مار و خفاش بوده یا ویروسی دست ساز است که به عمد در این شهر پخش شده است. اینها مواردی از بازار داغ حرف و حدیث ها بود که به اینجا ختم نشد و زمانی که این ویروس وارد ایران شد بازار شایعات داغ و داغتر شد.
ورود این مهمان نامبارک و ناخوانده به ایران و بسته شدن
مرزهای ایران با همسایگان بهانه ای شد تا این شایعه دست به دست شود که ایران قرنطینه شده است. یکی دیگر از این شایعات قرنطیه قم بود که تا به امروز هم این شایعه همچنان دست به دست می چرخد و این در حالی است که مسئولان اعلام کردند اساساً این اقدام بی فایده و امری تقریبا محال است.
در زمان وقوع یک اتفاق به خصوص اگر آن اتفاق تلخ باشد، مهمترین مقوله دادن اعتماد و آرامش به مردم است در حالی که این موضوع در ایران در اولویت نیست و مردم را به حال خود رها می کنند تا هرگونه که ذهنشان می خواهد از آن رویداد تحلیل و تفسیر کنند. یکی از این اتفاقات همین مهمان ناخوانده، ویروس کرونا است که ناشناخته بودن این ویروس و پیدانشدن دارویی برای کنترل آن موجب شد تا در میان مردم جهان هراسی عمیق ایجاد شود.
سواستفاده از بحران بزرگی همچون ویروس
کرونا به یک مقوله ختم نمی شود و در کنار کاسبان تحریم که این روزها به کاسبان کرونا تغییر شغل داده و تلاش دارند تا از هراس مردم نسبت به سلامت و جانشان نهایت بهره برداری را کنند، کاسبان دیگری وجود دارند که به کاسبان شایعه معروفند.
یک بعد قضیه که به این جریانات دامن می زند پنهانکاری مسئولانی است که در زمان وقوع هر بحران، از آتش سوزی پلاسکو تا زلزله و سیل و سقوط هواپیما گرفته تا همین بحران اخیر و ورود ویروسی خطرناک به کشور، آنقدر آمار غلط به خورد مردم دادند که اعتماد را از این جامعه گرفتند. بعد دیگر قضیه که نباید آن را نادیده گرفت، نبود سواد رسانه ای مناسب است که سبب شده آرامش و امنیت روانی جامعه با این شایعات آسیب ببیند.
متأسفانه کمبود سواد رسانه ای حتی از کمبود
ماسک و محلولهای ضد عفونی کننده نیز آسیب بیشتری به جامعه وارد کرده است.
اینکه این روزها هر مرگی را به کرونا ربط می دهند و با انتشار آن در شبکه های اجتماعی آرامش مردم را می گیرند، از طرفی بی وجدانی این عده افراد و از طرف دیگر نبود علم رسانه است که باید این فرهنگ را به جامعه بیاموزیم که هر مطلبی که در فضای مجازی می خوانیم و می بینیم و می شنویم صحت و سقم آن به اثبات نرسیده است.
حال یکی نیست که از این افراد سودجو بپرسد بازی با روان مردم به چه قیمتی؟ شما مگر از همین مردم نیستید؟ جنس شما چه فرقی با این مردم دارد؟ این آدم ها که فریب مزخرفات دست ساز و ذهن خراب شما را می خورند هم نوع و همشهری و همسایه و خانواده خود شما هستند. با به هم زدن آرامش مردم چه چیزی نصیبتان می شود؟ متاسفانه عدم نظارت از سوی دستگاههای نظارتی تنور این دلالی ها را داغتر کرده است. از طرفی رسانهها به ویژه رسانه ملی باید با استفاده از راهکارهای مناسب در راستای اطلاع رسانی درست ضمن کاهش ترس نادرست از ویروس کرونا زمینه آرامش و امنیت روانی جامعه را فراهم کند.