پول نیوز ، نازنین افتخار- با رشد دسترسی جوامع به اینترنت، پدیدهی استارتآپها جای خود را در میان جوامع مختلف و تحول اقتصاد کشور از طریق نوآوری، باز کرده اند. استارتآپها عامل تقويت روحيهي رقابت و کارآفريني در اقتصاد کشور هستند و در نتيجه باعث افزايش کارايي، نوآوري و رشد بهرهوري در اقتصاد کشور ميشوند. از این رو به منظور بررسی وضعیت استارتآپ ها در ایران با آیت حسینی، مشاور تحول و بازآفرینی کسب و کار؛ گفتگو کردیم:
چه موانع قانونی بر سر راه استارتاپ ها وجود دارد؟
مشکلات و موانع قانونی استارتآپها را میتوان در سه دستهی زیر تقسیم کرد:
- تعیین حوزههای اقتصادی مجاز برای فعالیت کسبوکارها:
این نوع موانع احتمالاً بیشتر برای استارتآپهای فینتکی(فعال در حوزهی بازارهای مالی و پولی) پررنگتر هستند. بهعنوان مثال در ایران هیچ استارتآپی نمیتواند بدون مجوز بانک مرکزی فعالیت نوآورانهای در حوزهی وامدهی دیجیتالی داشته باشد؛ در حالی که این حوزه یکی از جذابترین حوزههای فعالیت استارتآپها در دنیا محسوب میشود.
توجه به این نکته که در سال های اولیه رشد اکوسیستم استارت آپ های شکل گرفته عموماً در حوزه هایی که دولت مستقیم در قانونگذاری و رگولاتوری مداخله نداشته اند، فعالیت کرده اند مثل حمل و نقل دورن شهری، خرده فروشی ها و غیره، اما در سال های اخیر رشد استارت آپ ها در حوزه هایی با مجوز متولیان دولتی بیشتر بوده و سرعت آن ها بیش از نهادهای قانون گذار است. از این رو طبیعی ست که نمیتوان از استارت آپ ها انتظار داشت که با سرعت قانونگذاری رشد کنند چرا که آن ها ماهیتا برهم زننده هستند و تطبیق پذیری آن ها با محیط بسیار کم است و نگاه چالشی به مساله دارند فلذا این مهم این روزها مانع جدی برای رشد استارت آپ ها در حوزه های تحت نظارت دولت است.
- تعیین شرایط و مراحل قانونی تأسیس و توسعهی کسبوکارها:
مهمترین مشکل استارتآپها در این حوزه، دو موضوع قوانین ثبت شرکت و همچنین دریافت مجوزهای قانونی لازم هستند. قوانین در این حوزه متناسب با کسبوکارهای سنتی تنظیم شدهاند که با ذات چابک و پویا و جوان استارتآپ چندان سنخیتی ندارد. یک استارتآپ برای ثبت شرکت و دریافت مجوزها یا باید کار را به افراد متخصص این حوزهها بسپارد که بهدلیل محدودیت منابع مالی استارتآپها امکانپذیر نیست و یا باید خودش بهدنبال حل این مشکلات برود که در اغلب موارد بهدلیل عدم آشنایی با قوانین و همچنین سازوکارهای بروکراسی اداری دولتی در ایران، عدم آشنایی یا تمایل دستگاههای دولتی به اعطای مجوزهای لازم به استارتآپها و یا عدم وجود قوانین یا مجوزهای مورد نیاز استارتآپها بهدلیل نوآورانه بودن فعالیت آن، تلاش استارتآپ برای شروع قانونی کسبوکار خود به شکست میانجامد.
- قوانین و مقررات کنترلی و هدایتی (رگولاتوری) مورد نیاز برای حوزههای مختلف کسبوکار:
مهمترین نمود قوانین این حوزه، قوانین مالیاتی و تأمین اجتماعی در کشور هستند که حتی کمر بزرگترین و ثروتمندترین شرکتهای ایرانی را نیز زیر بار سنگین خود خم کردهاند؛ چه برسد به استارتآپهای نوپایی که غیر از نداشتن بودجهی کافی برای استخدام افراد باتجربه در این حوزهها، حتی نوع فعالیت آنها بهدلیل نوآورانه بودن برای سازمانهای مالیاتی و تأمین اجتماعی کشور قابل تعریف نیست!
در کنار آن، ضعف قوانین و مقررات مربوط به حقوق مالکیت فکری و کپیرایت هم یکی از مهمترین موانع پیش روی استارتآپهای متمرکز بر توسعهی فناوری در کشور است. البته این را هم باید یادآوری کرد که متناسب با رشد و توسعهی استارتآپها در کشور، نیاز به تعریف قوانین و مقررات کنترلی بهویژه در حوزهی نظارت بر کیفیت خدماترسانی و جلوگیری از انحصار ضروری خواهد شد؛ اما فعلا در این زمینه قوانینی وجود ندارد و در نتیجه میتوان گفت حداقل از این جهت، استارتآپها فعلا موانعی برای توسعهی فعالیتهای خود ندارند.
فضای فعالیت استارتاپی در ایران چگونه است؟ آیا تسهیلگری از سوی دولت برای فعالیت پویاتر در این زمینه انجام گرفته است؟
اگر چه هنوز کمتر از یک دهه از عمر اکوسیستم استارتآپی ایران گذشته است؛ اما این اکوسیستم امروزه تبدیل به محیطی شورآفرین و پویا برای تحقق رویاهای بزرگ ایرانیان برای دستیابی به «ایران هوشمند» در افقی نهچندان دور شده است. اگر سالهای اولیهی عمر این اکوسیستم به ایجاد نهادها و زیرساختهای مورد نیاز از جمله: شتابدهندهها و مراکز رشد، شرکتهای سرمایهگذار خطرپذیر و غیره از یک سو و آزمون و خطای جوانان استارتآپی برای رسیدن به نسخهای بومی از تعریف استارتآپ متناسب با شرایط کشور از سوی دیگر و همچنین غلبه بر مقاومتهای بخشهای سنتی جامعه در برابر نوآوریهای استارتآپها گذشت.
این روزها اکوسیستم استارتآپی در حال رسیدن به روزهای اولیه بلوغ نسبی و رشد متولدین نسل دوم است. اگر چه شرایط اقتصادی فعلی کشور فضا را برای سرمایهگذاریهای جدید و توسعهی کسبوکارهای نوآفرین سخت کرده است؛ اما جوانان خلاق و با دانش این مرز و بوم با شور و شوق جوانی خود، دست در دست هم برای ساختن ایران هوشمند و غلبه بر این موانع در حال تلاشی سختکوشانه هستند.
این شور و نشاط حاصل امیدی است که کارآفرین ریسک پذیر با رویای بلند پروازانه در جایی که امید است قدم می گذارد، و بخش خصوصی محرک بخش دولتی و نگاهی با امید و راه حل محور و متفاوت این جوانان، اشتیاق را ایجاد کرده است اما نباید فراموش کنیم که تلاش های آن ها و ایجاد فضای حمایتی صرفا منجر به کارنامه عملکرد دولت و این توفیقات نتیجه صرف تلاش های دولتی برداشت شود.
جریان کارآفرینی پر امید از سوی بخش خصوصی ایجاد و بدون جهت دهی و بستر سازی دولتی انتظار تداوم و رشد ناممکن است اما این مهم نباید صرف ابزاری برای حرکت های تبلیغاتی برای دولتمردان شود که از نتیجه و بستر سازی غفلت کنیم.
برخی معتقدند دولت نباید وارد فضای استارتاپ ها بشود. به ما بگویید چرا استارتاپ ها نباید دولتی شوند؟
واقعیت این است که نوآوری همانقدر که در سطح بنگاههای تجاری مطرح است، از زاویهی دید کلان در سطح ملی نیز قابل بررسی و پیگیری است. با توجه به اینکه نوآوری اصولا نیازمند سرمایهگذاری روی ایدهها و تحقیقاتی است که سودآوری آنها در بلندمدت محقق میشود و از سوی دیگر فناوریهای برآمده از نوآوری تأثیرات قابل توجهی روی تحقق اهداف کلان دولتها در سطح ملی دارند، در سالهای اخیر بخش مهمی از مطالعات مربوط به نوآوری بر طراحی یک رویکرد مناسب برای توسعهی نوآوری در سطح ملی با حمایت دولت متمرکز بوده است.
با این حال دولت نباید بهسوی «دولتی کردن نوآوری» برود؛ چرا که باعث ایجاد رانتهای مختلف و عدم تخصیص بهینهی منابع محدود دولت و هدررفت این منابع میشود. بنابراین بهتر است رویکرد دولت در درجهی اول پرهیز از دخالت مستقیم و تمرکز روی نقش حمایتی و رگولاتوری صنعت چه از زاویهی دید فناوری و چه از زاویهی دید کسبوکاری باشد. بدین ترتیب کمکرساني دولتی برای توسعهی استارتآپها در کشور میتواند به عنوان تسهیلگر فضای کسب وکار و توسعه فرهنگ کارآفرینی و اولویت گذاری رشد اقتصادی از این محل موثر باشد.
هر گونه دخالت دولت فراتر از موارد فوق، باعث دولتی شدن استارتآپها و از دست رفتن روحیهی نوآوری و پویایی استارتآپها خواهد شد. آنچه تفاوت را بیش از بیش نمایان می کند نگرش چالشی استارتآپ ها به قوانین و مقررات تا فرصت های ایجاد شده کسب وکاری و پاسخ دهی سریع به نیاز در بین دولتی ها و استارت آپ ها است. این تفاوت را حتی از عدم رعایت سلسله مراتب سازمانی تا وجود فضای کاری منعطف و نوع انگیزش و کسب درآمد میتوان مشاهده کرد.
موفقیت استارتاپ ها به چه عواملی بستگی دارد؟
عوامل کلیدی موفقیت عبارتند از منابع، مهارتها و ویژگیهای سازمانی که برای موفقیت در بازارهای بزرگ و قابل توسعه ضروری هستند. موفقیت در اینجا اغلب معادل سودآوری به کار میرود؛ اما میتواند بسته به ماهیت کسبوکار یا دیدگاههای سهامداران، سرمایهگذاران و مدیران ارشد کسبوکار معانی دیگری هم داشته باشد. همین جا است که موضوع عوامل موفقیت استارتآپها مطرح میشود که تا حدودی متفاوت از کسبوکارهای سنتی است.
عوامل موفقیت استارتآپها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
الف ـ عواملی که توجه به آنها باعث موفقیت استارتآپ میشود:
- داشتن یک تیم متخصص و با استعداد در حوزههای مختلف اعم از فنی، کسبوکاری و مدیریتی
- کشف نیاز یا درد پنهان و حل نشدهی جامعهی بزرگی از مشتریان و رسیدن به تناسب محصول
- خدمت با بازار و نیاز مشتری
- انتخاب زمانبندی مناسب برای ورود به بازار
- رویکرد مرحله به مرحله و مبتنی بر آزمون و اصلاح مسیر برای توسعهی محصول و بازار هدف
- رسیدن به یک مدل کسبوکار سودآور، تکرارپذیر و مقیاسپذیر
ب ـ عواملی که عدم توجه به آنها باعث شکست استارتآپ میشود:
- مدیریت مسائل حقوقی و قانونی و دریافت مجوزهای لازم
- مدیریت نیروی انسانی و جلب رضایت اعضای تیم
- مدیریت اثربخش منابع مالی بهویژه نقدینگی و سرمایه
- مدیریت بازاریابی و ارتباط با مشتری
- قیمتگذاری رقابتی برای بخشهای مختلف بازار هدف
- عدم توجه به رشد و توسعه متوازن و ایجاد ظرفیت های رشد
آینده ی اقتصاد را با گسترش فعالیت استارتاپ ها چگونه می بینید؟
واقعیت این است که اگر چه در سالهای اخیر وضعیت ایران از نظر توجه به کارآفرینی و آغاز کسبوکارهای نوآورانه در قالب استارتآپها بهبود قابل توجهی یافته است؛ اما هنوز از نظر نرخ تبدیل استارتآپها به کسبوکارهای تثبیت شده و موفق فاصلهی بسیاری با کشورهای برتر جهان داریم.
این امر اگر چه به شاخصهای اقتصاد کلان کشور و وضعیت رکودی کنونی نیز مرتبط است و اگر چه نیازمند خلق یک مدل بومی در زمینهی چگونگی توسعهی کسبوکارهای کوچک نوپا و تبدیل آنها از استارتآپ به کسبوکارهای تثبیتشده هستیم؛ اما در عین حال نباید فراموش کرد که نیازی به اختراع دوبارهی چرخ در بسیاری از حوزهها نیست و استفاده از تجارب موفق خارجی در قالب الگوبرداری مبتنی بر واقعیت های امروز اقتصاد میتواند باعث سرعت بخشیدن به روند رو به رشد کارآفرینی در کشور شود و به نظر می رسد که در آینده شاهد تنوع مدل های کسب وکاری، و حتی شکست های بیشتر استارتآپی (باتوجه به نرخ موفقیت در دنیا که ماهیت این صنعت است) و رشد بازارهای هدف خواهیم بود.